
گرد آورنده: محمد رضائیان جویباری
---
چکیده
اصل حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات، به عنوان یک قاعده آمره در حقوق بینالملل معاصر، از جایگاهی رفیع برخوردار است. با این حال، این تصور وجود دارد که دین اسلام، دینی جنگطلب و غیرقابل انعطاف در مواجهه با اختلافات است. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی و با اتکا به منابع اصلی اسلامی (قرآن و سنت) و نیز متون فقهی-حقوقی، به این سؤال اصلی میپردازد که مبانی، اصول و سازوکارهای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات در اسلام چیست و چه نسبتی با نظام حقوق بینالملل معاصر دارد؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد که اسلام نه تنها به حل مسالمتآمیز اختلافات اهتمام دارد، بلکه دارای نظامی غنی و پیشرفته مبتنی بر ارزشهایی چون صلح، عدالت، مصلحت و نصیحت است. سازوکارهای اصلی این نظام شامل «صُلح» (مستقل و فراتر از مفهوم صلح در حقوق بینالملل)، «سَفارت و وساطت» (میانجیگری)، «تحکیم» (داوری) و «تظلّم» (شکایت به مراجع قضایی) میشود. این مقاله نتیجه میگیرد که آموزههای اسلامی، با تأکید بر اخلاقمداری و عدالتطلبی، میتواند به عنوان مکملی ارزشمند برای نظام حل و فصل اختلافات بینالمللی معاصر عمل کند.
کلمات کلیدی: حل و فصل اختلافات بینالمللی، حقوق بینالملل اسلامی، صلح، وساطت، حکمیت، قرآن، فقه.
---
مقدمه
در عصر حاضر، منشور ملل متحد در بند ۳ ماده ۲، دولتها را ملزم به حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی نموده است. این اصل، که ریشه در تحولات حقوق بینالملل عرفی دارد، امروزه به عنوان یک هنجار بنیادین نظام بینالملل شناخته میشود. از سوی دیگر، دین اسلام به عنوان یک دین جهانی، دارای نظام حقوقی و سیاسی جامعی است که قاعدتاً باید برای تعامل با سایر بازیگران بینالمللی، راهکارهایی ارائه کرده باشد.
متأسفانه، گفتمان مسلط در غرب، اغلب اسلام را با خشونت و جهاد تهاجمی پیوند میزند و نظام حل اختلاف آن را نادیده میگیرد. این در حالی است که قرآن کریم به صراحت بر ترجیح صلح بر جنگ تأکید دارد: «وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» (و اگر به صلح گراییدند، تو نیز بدان بگرای) (انفال: ۶۱). این مقاله در پی اثبات این فرضیه است که اسلام دارای یک نظام منسجم، عقلانی و اخلاقمحور برای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات است که نه تنها با حقوق بینالملل معاصر در تعارض نیست، بلکه در بسیاری از موارد، غنای بیشتری دارد.
ساختار مقاله حاضر در سه بخش اصلی تنظیم شده است: بخش اول به تبیین مبانی و اصول کلی حل اختلاف در اسلام میپردازد. بخش دوم، سازوکارهای عینی و کاربردی را مورد تحلیل قرار میدهد. بخش سوم نیز به ارزیابی تطبیقی و جمعبندی میپردازد.
بخش اول: مبانی و اصول کلی حل و فصل اختلافات در اسلام
نظام حل اختلاف در اسلام بر پایه چند اصل بنیادین استوار است که به تمام سازوکارهای آن جهت میدهد:
۱-۱. اصل دعوت به صلح و سازش (الصُّلْح)
صلح در اسلام یک ارزش مطلق و مورد تأکید بسیار است. قرآن کریم، صلح را حتی در اوج قدرت و برتری نظامی تجویز میکند: «وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» (انفال: ۶۱). این آیه نشان میدهد که اسلام، صلح را به عنوان یک گزینه استراتژیک و دائمی، نه تاکتیکی و موقت، مینگرد. پیامبر اسلام (ص) نیز در طول حیات خود، پیماننامههای متعددی از جمله «پیمان حدیبیه» را منعقد کرد که نمونهای بارز از حل مسالمتآمیز اختلاف از طریق مذاکره و عفو عمومی است.
۱-۲. اصل عدالت (العَدْل)
هدف نهایی از هرگونه حل اختلاف، استقرار عدالت است. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» (خدا به عدالت و نیکی فرمان میدهد) (نحل: ۹۰). بنابراین، هر سازوکار صلحآمیزی که به بیعدالتی بینجامد، از منظر اسلامی مردود است. این اصل، حل اختلاف در اسلام را از "صلح به هر قیمتی" متمایز میسازد.
۱-۳. اصل مصلحت (المَصْلَحَۀ)
مصلحت، به معنای جلب منفعت و دفع ضرر، یکی از اصول مهم استنباط احکام در فقه اسلامی است. در اختلافات بینالمللی، حفظ مصلحت امت اسلامی (جامعه بینالمللی) و جلوگیری از فتنه و فساد در زمین، میتواند توجیهگر اتخاذ راهکارهای مسالمتآمیز باشد. «اصل دفع افسد به فاسد» نیز در این چارچوب قرار میگیرد.
۱-۴. اصل نصیحت و خیرخواهی (النُّصْح)
اسلام طرفین اختلاف را به رعایت انصاف و خیرخواهی برای یکدیگر دعوت میکند. این اصل اخلاقی، بستر روانی لازم برای موفقیت روشهایی مانند مذاکره و میانجیگری را فراهم میسازد.
بخش دوم: سازوکارهای عملی حل و فصل اختلافات در اسلام
اسلام برای تحقق اصول فوق، سازوکارهای مشخصی را پیشبینی کرده است که قابل تطبیق با مفاهیم مدرن حقوق بینالملل هستند.
۲-۱. الصُّلْح (صلح و سازش)
«صلح» در فقه اسلامی، مفهومی فراتر از "صلح" در حقوق بینالملل دارد. این نهاد، به معنای «عقدی است که برای رفع تنازع و پایان بخشیدن به نزاع واقعی یا احتمالی، منعقد میشود». صلح میتواند به صورت:
· صلح رافع خصومت: برای پایان دادن به یک درگیری مسلحانه (مشابه معاهدات صلح در حقوق بینالملل).
· صلح مبتنی بر مصالحه (Compromise): که در آن طرفین با گذشت از بخشی از حقوق خود، به توافق میرسند.
صلح در اسلام دارای اعتبار بسیار بالایی است و قرآن آن را «خیر» میخواند: «وَالصُّلْحُ خَیْرٌ» (نساء: ۱۲۸).
۲-۲. السَّفَارَۀ وَ الوِسَاطَۀ (میانجیگری)
میانجیگری به عنوان یک نهاد شناختهشده در اسلام، نمونهی بارز آن در «پیمان حدیبیه» است که با وساطت «سهیل بن عمرو» از سوی قریش، زمینه برای توافق فراهم شد. قرآن کریم نیز به صراحت به این روش اشاره میکند: «وَإِنِ امْرَأَهٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ» (و اگر زنی از ناسازگاری یا اعراض شوهرش بیم دارد، بر آن دو گناهی نیست که با هم صلح کنند و صلح بهتر است) (نساء: ۱۲۸). این آیه اگرچه در حوزه خانواده است، اما قاعدهای کلی را بیان میکند که به حوزه روابط بینالملل نیز قابل تسری است. میانجی میتواند یک فرد، دولت یا نهاد بینالمللی باشد.
۲-۳. التَّحْکِیم (داوری)
داوری یکی از روشهای مورد تأکید در اسلام برای حل اختلافات، به ویژه اختلافات پیچیده حقوقی است. نمونه معروف تاریخی آن، داوری پیامبر اسلام (ص) در نصب «حجر الاسود» در کعبه، پیش از بعثت، و نیز داوری ایشان در اختلافات میان قبایل مختلف است. در قرآن نیز به داوری اشاره شده است: «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِّنْ أَهْلِهَا» (و اگر از اختلاف و جدایی میان زن و شوهر بیم دارید، داورى از خانواده شوهر و داورى از خانواده زن برگزینید) (نساء: ۳۵). شرایط حَکَم (داور) شامل تخصص، عدالت، امانتداری و بیطرفی است. رأی داور در صورت رعایت این شرایط، لازم الاجرا میباشد.
۲-۴. التَّظَلُّم (شکایت به مراجع قضایی)
این روش، نزدیکترین مفهوم به «توسل به مراجع قضایی بینالمللی» در اسلام است. در نظام حکومتی اسلام، «قاضی التظلمات» مسئول رسیدگی به شکایات افراد و حتی دولتها از حکومت یا از یکدیگر بود. این نهاد، تضمین میکرد که حقها در چارچوب یک نظام منسجم قضایی احقاق شود.
بخش سوم: ارزیابی تطبیقی و جمعبندی
۳-۱. نقاط اشتراک و افتراق با حقوق بینالملل معاصر
· اشتراکات: هر دو نظام، روشهای مذاکره، میانجیگری، مساعی جمیله و داوری را به رسمیت میشناسند. هر دو بر رضایت طرفین، حاکمیت و برابری آنان تأکید دارند. هدف هر دو، حفظ صلح و امنیت بینالمللی است.
· افتراقات:
· مبانی: مبانی حقوق بینالملل معاصر، سکولار و مبتنی بر اراده دولتهاست، در حالی که مبانی اسلامی، الهی و مبتنی بر ارزشهای اخلاقی ثابت است.
· صلح: مفهوم «صلح» در اسلام، یک ارزش مطلق و مبتنی بر عدالت است، در حالی در حقوق بینالملل، صلحی که منجر به تثبیت بیعدالتی شود (مانند معاهدات تحمیلی) ممکن است به رسمیت شناخته شود.
· اجبار: اسلام «جهاد» را به عنوان یک اقدام قهری در پاسخ به تجاوز یا برای رفع فتنه و دفاع از مظلومان مجاز میداند، در حالی که حقوق بینالملل، استفاده از زور را منحصر به «دفاع مشروع» و «اقدامات شورای امنیت» کرده است. این بزرگترین نقطه افتراق عملی است.
۳-۲. جمعبندی و نتیجهگیری
برخلاف تصور رایج، اسلام دارای یک نظام پیشرفته و منعطف برای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات است. این نظام، ریشه در متون اصیل اسلامی دارد و در سیره عملی پیامبر (ص) و خلفا به وضوح قابل مشاهده است. اصولی چون صلح، عدالت، مصلحت و نصیحت، چارچوبی اخلاقی-حقوقی برای این نظام فراهم میکند که آن را از نظام صرفاً حقوقی و گاهی فرمالیستی حقوق بینالملل معاصر متمایز میسازد.
سازوکارهای اصلی این نظام شامل «صلح»، «وساطت»، «تحکیم» و «تظلم» هستند که همگی بر حل اختلاف از طریق گفتوگو، عقلانیت و عدالت تأکید دارند. اگرچه نقاط افتراقی با حقوق بینالملل معاصر (به ویژه در مشروعیت بخشی به جنگ عادلانه) وجود دارد، اما روح حاکم بر هر دو نظام، تلاش برای اجتناب از جنگ و گسترش صلح است. بنابراین، آموزههای اسلامی نه تنها مانعی برای حل مسالمتآمیز اختلافات نیست، بلکه میتواند با تأکید بر ابعاد اخلاقی و عدالتخواهانه، به غنای گفتمان صلح در عرصه بینالمللی کمک شایانی نماید.
---
فهرست منابع (نمونه)
۱. قرآن کریم.
۲.ابنالقیم الجوزیۀ، محمد بن ابی بکر. أعلام الموقعین عن رب العالمین. بیروت: دار الکتب العلمیۀ.
۳.الشیبانی، محمد بن الحسن. السیر الکبیر (با شرح سرخسی). قاهره: المطبوعات الإسلامیۀ.
۴.الزحیلی، وهبة. آثار الحرب في الفقه الإسلامي: دراسة مقارنة. دمشق: دار الفکر، ۱۹۹۸.
۵.Al-Dawoody, Ahmed. The Islamic Law of War: Justifications and Regulations. Palgrave Macmillan, 2011.
۶.Hashmi, Sohail H. (Ed.). Islamic Political Ethics: Civil Society, Pluralism, and Conflict. Princeton University Press, 2002.
۷.Khadduri, Majid. War and Peace in the Law of Islam. The Johns Hopkins Press, 1955.
۸.منشور ملل متحد. ۱۹۴۵.