منابع و مقالات زیادی درباره نسبت ریسک به بازده در معاملات فارکس نوشته شدهاند اما مشکل اینجاست که بیشتر این مقالات توسط تریدرهای حرفهای و واقعی نوشته نشدهاند.
منظور از تریدرهای حرفهای و واقعی، تریدرهایی است که دائماً سود میکنند و همچنین سرمایهگذاران بازار ارز.
بیشتر این مقالهها توسط نویسندههای فریلنسر نوشته شدهاند که برای نوشتن این مقالهها دستمزد میگیرند یا بلاگرها و وبمسترهایی که به دنبال جذب ترافیک برای وبلاگ و وبسایتهای خودشان هستند.
اکثر این نویسندهها هیچوقت در زندگی خودشان هیچ معامله و سفارشی در هیچ بازاری ثبت نکردهاند.
مشکل مهمتر این است که تریدرهای تازه کار صرفاً به خاطر انتشار این مقالات در اینترنت به آنها باور دارند.
این تریدرها اطلاع ندارند که امکان استفاده از روشهای توصیهشده این مقالات در لایوتریدینگ وجود ندارد و سعی میکنند نکات ذکر شده در این مقالهها را در معاملههای خودشان به کار ببندند؛ بعد از یک دوره آزمون و خطای طولانی تصور میکنند که مشکل از خود آنهاست که به درستی از قوانین تریدینگ تبعیت نکردهاند. در نتیجه تسلیم میشوند.
واقعیت این است که مشکل جای دیگریست یعنی اطلاعات و جهتهای توصیهشده در این مقالات که امکان به کار بستن آنها در لایوتریدینگ وجود ندارد.
مثلاً در بیشتر مقالاتی که درباره نسبت ریسک به بازده نوشته شده، توصیه شده که تریدرهای تازه کار هرگز نباید به نسبتهایی در حد ۱ به ۱ یا حتی ۱ به ۲ فکر کنند(در ادامه مقاله به توضیح این اعداد میپردازیم) و اینکه حداقل نسبت ریسک به بازده این اشخاص باید ۱ به ۳ باشد.
تا اینجای مسئله مشکلی نیست اما مشکل اینجاست که این مقالهها هیچ وقت اعلام نمیکنند که تریدرها باید با گسترش تارگت(Target Expanding) نسبت ریسک به بازده را کم کنند یا با محدود کردن حدضرر و سوال اصلی اینجاست.
از آنجایی که هیچکس به خصوص تریدرهای تازهکار تمایلی به ضرر کردن ندارند، این افراد تصور میکنند که باید برای کاهش نسبت ریسک به بازده، حدضرر را تا جای ممکن محدود کنند اما این یک اشتباه بزرگ است.
مهم نیست که حد تارگت چقدر وسیع یا محدود باشد، چون نمیتوان این کارِ مهم را نادیده گرفت. انتخاب حدضررقوانین خاصی را دارد که نمیتوان این قوانین را نادیده گرفت و نقض کرد.
اگر حدضرر را بیشتر از آنچه که باید، سخت یا آزاد تنظیم کنید، ممکن است پوزیشن خوب و درستتان را زودتر از موعد از دست بدهید.
نکته عجیبتر این مقالهها اینجاست که در آنها تأکید میشود "تریدرهای تازهکار" نباید پوزیشنهایی با نسبت ریسک به بازده ۱ به ۱ یا ۱ به ۲ داشته باشند اما آیا این یعنی تریدرهای مجرب میتوانند چنین کاری را انجام دهند؟
آیا قوانین تریدینگ برای تریدرهای تازهکار و مجرب متفاوت است؟
یک قانون برای همه
تریدرهای تازهکار و مجرب هر دو میتوانند با نسبت ۱ به ۳ یا ۱ به ۵ معامله کنند اما انجام این کار برای تریدرهای تازهکار با یکسری چالش فنی و احساسی همراه است.
مثلاً برای انجام یک معامله ۱ به ۵ موفق، ممکن است چند معامله زیانده داشته باشید مگر اینکه با نحوه انتخاب حدضرر قوی و درست آشنا باشید.
چنین مشکلی برای تریدرهای حرفهای اصلاً وجود ندارد اما برای یک تریدر تازهکار که در حال یاد گرفتن تکنیکهاست و همزمان باید در خودش اعتماد به نفس ایجاد کند، ضررکردن در معامله میتواند منجر به از بینرفتن اعتماد به نفس و ایجاد حس ترسِ افراطی شود، در نتیجه شاید نتواند آن طور که باید، گامهای بعدی را با اقتدار بردارد. بنابراین نباید به هر مطلبی که در اینترنت پیدا میکنید اعتماد کرده و آن را به کار بگیرید.
میلیاردها سیستم، تکنیک، اَندیکاتور و ربات وجود دارد که برای تریدینگ واقعی کاملاً بیاستفاده هستند.
پس از مقدمه بالا، در ادامه نگاهی به تعریف نسبتِ ریسک به بازده داریم و دلیل اهمیت این شاخص در فارکس تریدینگ را بررسی میکنیم.
ریسک، مقدار پولی است که ممکن است در یک معامله آن را از دست بدهید.
اگر با بحث مدیریت پول آشنا باشید، در جریان هستید که هرگز نباید در هر معامله بیشتر از ۲ تا ۳ درصد سود خودتان را ریسک کنید؛ یعنی وقتی یک فرصت معامله پیدا شده و یک محل مناسب برای تنظیم حدضرر پیدا میکنیم، باید محدوده پوزیشن را طوری تنظیم کنیم که اگر بازار به حدضرر شما رسید، حداکثر ۲ تا ۳ درصد سرمایهتان را از دست بدهید.
مثلاً فرض کنید که ما یک فرصت معامله بر روی چارت EUR/USD پیدا کردیم که حدضرر ۸۰ پیپی دارد.
مبلغ حساب ۵ هزار دلار است. اگر چارت EUR/USD به حدضرر برسد، باید ۱۵۰ دلار ضرر کنیم که ۳ درصد سرمایه ماست.
0.03x$5000=$150
این یعنی ۸۰ پیپ معادل ۱۵۰ دلار است.
این ۱۵۰ دلار، ریسک ماست اما بازده چطور محاسبه میشود؟
بازده سودی است که در یک معامله عاید ما میشود.
در مثال بالا اگر تارگت(takeprofit) برابر ۱۶۰ پیپ باشد و چارت EUR/USD به این تارگت برسد، ۳۰۰ دلار سود میکنیم(وقتی ۸۰ پیپ ۱۵۰ دلار باشد، ۱۶۰ پیپ ۳۰۰ دلار میشود).
این سود ۳۰۰ دلاری بازده ماست.
نسبت ریسک به بازده این معامله، ۱ به ۲ است چون:
150:300=1:2
هر چقدر رقم سود(تارگت) نسبت به ضرر(حدضرر) بزرگتر باشد، نسبت ریسک به بازده کوچکتر است و این یعنی رقم ریسک شما نسبت به بازدهتان کوچکتر است.
مثلاً اگر حد ضرر ۲۰ پیپ و تارگت شما ۱۰۰ پیپ باشد، نسبت ریسک به بازده ۱ به ۵ خواهد بود.
نسبت ریسک به بازده توصیه شده برای فارکس تریدینگ چقدر است؟
نسبت ۱ به ۳ یا ۱ به ۵ وقتی قابل دستیابی است که
۱. بازار بعد از تشکیل یک فرصت معامله قوی، به روند ادامه میدهد.
۲. شما به موقع وارد معامله شدید.
باید بتوانید وقتی یک روند جدید شکل گرفته وارد بازار شوید و اگر در میانه یک روند وارد بازار میشوید، این روند باید به قدری قوی باشد که بتواند منجر به ایجاد یک حرکت بزرگ دیگر شده و باعث شود سودی کنید که ۳ یا ۵ برابر بزرگتر از حدضرر شماست.
میتوانید این کار را انجام دهید اما چند مشکل وجود دارد:
مثلاً اگر دیر وارد شده و درنگ کنید، شانس خودتان را از دست میدهید یا شاید ممکن است فکر کنید یک روند قوی پیدا کردید در حالیکه اشتباه کردید و بعد از آن، روند معکوس شده و حدضرر شما را تریگر کند و موارد اینچنینی.
بنابراین ممکن است وقتی به دنبال یک فرصت بزرگ هستید، متضرر شوید.
در نتیجه در عمل یا در بیشتر معاملهها متضرر میشوید یا باید خیلی از پوزیشنهای خودتان را با حدضرر در نقطه سربهسر ببندید(چون وقتی به دنبال یک مقدار سود مشخص هستید، باید حدضرر را جابجا کنید تا به نقطه سربهسر برسید) یا باید تا مدتی دست از معامله بردارید و منتظر چنین روند قوی بمانید تا بتوانید یک معامله ۱ به ۳ یا ۱ به ۵ داشته باشید.
آیا امکان رسیدن به معاملهای با نسبتهای ۱ به ۳ یا ۱ به ۵ وجود دارد؟
چطور میتوان بدون باختدادن در معاملات مختلف یا منتظرماندن طولانیمدت، معاملاتی با نسبت ۱ به ۳ یا ۱ به ۵ داشت؟
اگر پوزیشنی با نسبت سود به بازده ۱ به ۳ یا ۱ به ۵ داشته باشید و منتظر رسیدن آن به حدضرر یا تارگت بمانید، قطعاً پیش از رسیدن به یک معامله سودده در معاملات زیادی شکست میخورید.
در قسمتهای بالا به دلایل این شکست پرداختیم.
۱. حرکتدادن حدضرر
یک راهکار، حرکتدادن حدضرر است. نباید اجازه دهید که حدضرر شما به همان صورت پوزیشن اولیه باقی بماند.
شما یک معامله با نسبت ۱ به ۳ دارید، فاصله نقطه ورود و تارگت نهایی باید به ۳ بخش تقسیم شود(حداقل) که هر بخش معادل با حدضرراصلی شماست.
مثلاً اگر حدضرر شما ۵۰ پیپ باشد، باید تارگت نهایی ۱۵۰ پیپ باشد و به ۳ بخش ۵۰ پیپی تقسیم شود.
سپس باید حدضرر را در سه مرحله حرکت دهید. من در این مثال فرض کردم که میخواهیم در هر معامله ۳ درصد ریسک کنیم.
۱. اگر نمودار قیمت به سطح یکسوم اول برسد، باید حدضرر را حرکت داد تا به نقطه سربهسر برسد.
در این مرحله اگر نمودار قیمت خلاف میل شما حرکت کرده و حدضرر تریگر شد، بدون سود یا ضرر خارج میشوید اما باید در نظر داشته باشید که ریسک اولیه شما ۳ درصد بوده.
۲. اگر به سطح دوسوم برسیم، باید حدضرر به منطقه یک سوم حرکت کند.
در این مرحله اگر روند بازار بر خلاف میل شما حرکت و به حدضرر برخورد کند، با سودی معادل با ریسک اولیه از معامله خارج میشوید.
مثلاً اگر حدضرر ۳ درصد موجودی حسابتان بوده، با سود ۳ درصد خارج میشوید. بنابراین چنین معاملهای با نسبت سود به بازده یک به یک خاتمه پیدا میکند.
۳. اگر حدضرر به تارگت نهایی خیلی نزدیک شد، باید حدضرر را به سطح دوسوم حرکت دهید. بعد باید صبر کنید تا بازار به تارگت نهایی برخورد کند یا برگشت کرده و به حدضر ربرسد.
در این مرحله اگر بازار خلاف میل شما حرکت کرد و حدضرر تریگر شد، با سودی که دو برابر ریسک اولیه شماست، از معامله خارج میشوید.
مثلاً اگر حدضرر، ۳ درصد حساب شماست، با سود ۶ درصدی خارج میشوید.
بنابراین، چنین معاملهای به صورت پوزیشنی با نسبت ریسک به بازده ۱ به ۲ خاتمه پیدا میکند.
اگر نمودار قیمت به تارگت نهایی شما برخورد کند، معامله با سود ۹ درصد تمام میشود.
بنابراین شما پوزیشنی با نسبت ریسک به بازده ۱ به ۳ خواهید داشت.
برای داشتن نسبت ۱ به ۳، یکسری معامله با نتیجه ۳-٪ خواهید داشت که حدضرر آنها تریگر شده است.
همچنین، یکسری معامله صفر درصدی دارید که حدضرر آنها در نقطه سربهسر تریگر میشود.
در نهایت بعضی از معاملات شما با نتیجه ۳+٪بسته میشوند یعنی معاملاتی که حدضرر آنها در سطح یکسوم تریگر شده است.
معاملات ۶+٪ شما آنهایی هستند که حدضررشان در سطح دوسوم تریگر میشود.
و در نهایت یکسری معامله ۹+٪ دارید که تارگت نهایی برای آنها تریگر شده است.
۲. استفاده از موقعیتهای بشدت قوی
راهکار بعدی، استفاده از موقعیتهای خیلی قوی بر اساس بازههای طولانی مثل روزانه، هفتگی و ماهانه است.
منتظر فرصتهای قوی بمانید
معمولاً این فرصتها به قدری قوی هستند که قیمت را چند صد پیپ افزایش میدهند تا بتوانید تارگت وسیعتری داشته باشید.
چه تعداد از معاملات شما ۳-٪، ۳+٪ و ۶+٪ هستند؟
نمیتوان پاسخ دقیقی به این سوال داد. چون پاسخ این سوال به عوامل مختلفی مثل استراتژی تریدینگ و شرایط بازار بستگی دارد.
اما یک نکته هست که درباره تعداد معاملات ۱ به ۳ و ۱ به ۵ به ما اطلاعرسانی میکند. در واقع، همیشه گفته شده که بازار فقط ۳۰ درصد از مواقع طبق یک روند حرکت میکند و ۷۰ درصد اوقات حرکت بازار افقی است.
برای داشتن معاملاتی ۱ به ۳ و ۱ به ۵، باید یک روند قوی وجود داشته باشد و گرنه نمودار قیمت به حدضرر ما برخورد میکند.
این یعنی صرف نظر از بازه زمانی که برای پوزیشن انتخاب میکنید، قبل از رسیدن پوزیشن شما به حد تارگت نهایی، حرکت خط روند متوقف میشود.
نیازی به یادآوری نیست که در همه حالتهای ۳-٪، ۰-٪، ۳+٪ و ۶+٪ و ۹+٪ درصد، ریسک شما همان ۳ درصد است.
اولین نتیجهگیری این نکات است که ریسککردن و ورود به پوزیشن کاملاً بر عهده خود شماست.
اما، این بازار است که وضعیت نهایی معامله شما را مشخص میکند.
همه تریدرها بخصوص تریدرهای تازهکار باید به این نکته توجه داشته باشند.
وقتی در سایتهای مختلف میخوانید که فقط باید معاملات ۱ به ۳ و ۱ به ۵ داشته باشید، باید در نظر داشته باشید که هیچوقت نمیتوان مشخص کرد که چه تعداد از معاملهها به نسبت ۱ به ۳ یا ۱ به ۵ ختم میشوند.
هرگز هیچکدام از قوانین خودتان را نقض نکنید
من به شخصه حدضرر پوزیشنهای خودم را بر اساس قوانین تحلیل تکنیکال تنظیم میکنم و هرگز این قوانین را نقض نمیکنم.
بعضی از تریدرها تصور میکنند که حدضررهای مورد استفاده من بیش از حد وسیع هستند اما اینطور نیست.
بعضی از تریدرها همیشه یک حدضرر ثابت دارند. مثلاً برای هر پوزیشنی با هر جفت ارز و هر بازه زمانی، حد توقف ۱۲۰ پیپی دارند.
اما من به شخصه عمدتاً از قانون سرانگشتی که برای تنظیم حدضرر وجود دارد استفاده میکنم.
طبق این قانون باید حدضرر را جایی تنظیم کنید که فقط در صورت اشتباهبودن کامل پوزیشن، این حدضرر تریگر شود.
در نتیجه وقتی حدضرر را تنظیم میکنم از خودم میپرسم که تحت چه شرایطی پوزیشن من اشتباه و نادرست خواهد بود؟
پاسخ این سوال، حدضرر من را مشخص میکند.
اگر در حوزه معاملات فارکس تازهکار هستید، باید یاد بگیرید که چطور بر اساس بازههای زمانی طولانیتر وارد پوزیشن شوید.
میتوانید پشت لپتاپتان بنشینید و در فضای راحت و امن خانه خودتان به معاملات فارکس مشغول شوید. انجام این کار برای همه جذاب و هیجانانگیز است و در شروع خیلی راحت و ساده به نظر میرسد. شما مطالعه درباره فارکس را شروع میکنید و خیلی زود متوجه میشوید که میتوانید با این سیستم درآمدزایی کنید.
اول کار همه ما مشتاق به پیداکردن راهکاری برای درآمدزایی هستیم. وقتی این راهکار را پیدا کردیم، سعی میکنیم از آن برای درآمدزایی هر چه بیشتر استفاده کنیم. شاید از خودتان بپرسید که آیا امکان کسب درآمد در یک بازه کوتاهتر وجود دارد یا خیر.
ذات انسانها بی پایان است. انسانها هیچوقت به طور کامل راضی نمیشوند. ما تمایل نداریم که خودمان را محدود کنیم و دوست داریم هر کاری که میخواهیم انجام دهیم. در رابطه با فارکس تریدینگ، وقتی پتانسیل درآمدزایی این سیستم را میبینیم مایلیم سود خودمان را به حداکثر برسانیم.
در نتیجه، یکی از روشهایی که برای درآمدزایی در یک بازه زمانی کوتاه به ذهن ما میرسد، انجام ریسکهای بزرگتر است. در واقع این راهکاری است که به ذهن بیشتر تریدرهای تازهکار خطور میکند بخصوص به این دلیل که خیلی از آنها قادر نیستند که یک حساب کلان با موجودی قابل توجه باز کنند. اما این روش ریسک زیادی دارد و روش بهتری برای رشد و پیشرفت سریعتر وجود دارد. قبل از صحبتکردن درباره این موضوع، به مثالهای زیر نگاه کنید تا بهتر درک کنید که ریسک کردن زیاد از نظر تئوری چقدر سریع میتواند موجودی حساب شما را افزایش دهد اما در عمل ممکن است کل موجودی شما را از بین ببرد.
اگر یک حساب هزار دلاری باز کنید و هر ماه ۵ درصد سود کنید، موجودی حساب شما بعد از دو سال در صورتی که هیچ پولی را برداشت نکنید و هر ماه ۵ درصد سود کنید، ۳۲۲۵.۱۰ دلار خواهد بود.
به این ترتیب بعد از گذشت ۵ سال موجودی حساب شما ۱۸۶۷۹.۱۹ دلار است.
البته این فقط یک سری مثال است و ممکن است هیچ وقت نتوانید ۵ سال پشت سر هم ۵ درصد سود کنید.
در این شرایط یا ممکن است نرخ رشد موجودی برای شما رضایت بخش باشد و یا اینکه به دنبال راهی برای رشد سریع باشید که با ریسک بیشتری همراه خواهد بود.
اگر یک حساب ۵۰ هزار دلاری باز کرده و هر ماه ۵ درصد سود کنید، پس از ۲ سال موجودی حساب شما ۱۶۱۲۵۵ دلار خواهد بود(البته اگر در این ۲ سال هیچ برداشتی انجام نداده باشید). در این صورت میتوانید همچنان به سود ۵ درصدی ادامه داده و هر ماه ۸۰۶۲.۷۵ دلار برداشت کنید که بد نیست و یک درآمد ماهیانه خوب است. اما مشکل اینجاست که اکثر تریدرها برای شروع کارشان سرمایه ۵۰ هزار دلاری ندارند.
بنابراین تنها گزینهای که به ذهن میرسد، ریسککردن هر چه بیشتر است. در چنین موقعیتی حرص و طمع کنترل شما را ربوده و ممکن است کل دارایی خودتان را از دست بدهید چون مثلاً فکر میکنید که بهتر است یک حساب هزار دلاری با لوریج ۵۰۰ به ۱ باز کنید.میتوانید با چنین حسابی پوزیشنهای ۱ تا ۲ لاتی بگیرید بدون اینکه مشکلی برای شما ایجاد شود. بعد محاسبه میکنید و به این نتیجه میرسید که با باز کردن یک حساب هزار دلاری و سود ۱۰۰٪ در هر ماه، پس از یک سال ۴۰۹۶۰۰ دلار و بعد از دو سال ۱۶۷۷۷۲۱۶۰۰۰ دلار دارید(اگر هیچ پولی برداشت نکنید).
این رقم فوقالعاده به نظر میرسد چون ظرف یک یا دو سال فقط با یک ریسک هزار دلاری تبدیل به یک مالتی میلیونر میشوید.
اما کاملاً در اشتباهید!
نکته بعدی اینجاست که بعید است با چنین ریسک عظیمی هر ماه از چند سال بتوانید ۱۰۰٪ سود کنید. اشخاصی که یک یا دو بار موفق میشوند در ماه ۱۰۰٪ سود کنند خیلی خوششانس هستند اما این احتمال وجود دارد که ظرف چند ماه بعد با این ریسک بزرگ کل موجودی آنها نابود شود. شما هم برای دو برابرکردن موجودی حساب خودتان باید ریسکهای بزرگی کنید که در نهایت منجر به ضرر عظیم خواهد شد. اگر امکان انجام چنین کاری وجود داشت، قطعاً همین حالا در سطح جهان میلیونرهای زیادی بودند که کاری جزء انجام معاملات فارکس در منزل خودشان انجام نمیدادند.
مشکل اینجاست که ۹۹.۹۹ درصد از تریدرها تصمیم میگیرند چنین مبلغ کمی را تبدیل به یک ثروت عظیم کنند در حالیکه هنوز روش معامله درست را یاد نگرفته و همه مراحل یادگیری را طی نکردهاند. چنین تریدرهایی یک اکانت باز کرده و سعی میکنند پس از چند هفته یا چند ماه مطالعه و تمرین، سود خودشان را دو برابر کنند اما در نهایت شکست خورده و موجودی حسابشان را از بین میبرند.
خیلی از این تریدرها چند باری حساب خودشان را پر میکنند اما بارها و بارها با همین شرایط روبرو میشوند چون روش معامله را یاد ندارند. این افراد سعی میکنند هر ماه از طریق فارکس تریدینگ موجودی حسابشان را چند برابر کنند اما حتی از نحوه انجام این کار مطلع نیستند و اصول کار را نمیدانند.
بنابراین، یک رویای شیرین تبدیل به یک کابوس وحشتناک میشود و شخصی که قرار بود بعد از یکی دو سال تبدیل به یک مالتی میلیونر شود، معاملات فارکس را با ضرر چند هزار دلاری ترک میکند.
پس توجه داشته باشید که قبل از هر کاری باید مراحل یادگیری و آموزش را طی کنید. بعد یک حساب باز کنید؛ منطقی ریسک کنید، ریسک، پوزیشن و سود خودتان را مدیریت کنید و آهسته و پیوسته حسابتان را بزرگتر کنید.
حالا فرض میکنیم که همه مراحل مطالعه و آموزش را طی کرده و حداقل چند ماه پیدرپی معامله سودده داشتید. فرض میکنیم که صبر لازم را دارید و منتظر ایجاد فرصتهای معامله قوی و بینقص میمانید. در چنین شرایطی نرخ موفقیت شما بسیار بالاست. یعنی فرصتهایی را انتخاب میکنید که یا به تارگت میرسند یا حداقل، شما را به موقعیت سربهسر میرسانند. در نتیجه با چنین روشی واقعاً حساب شما همیشه رو به رشد خواهد بود.
کار را با یک موجودی کم شروع کنید. تصور نکنید که اگر یک حساب بزرگ باز کنید، مسیرتان برای رسیدن به موفقیت کوتاهتر میشود. ریسککردنِ زیاد احساسات زیانباری ایجاد میکند که فرصت انجام معامله درست را از شما میگیرند. طمع شما باعث میشود که دائماً به دنبال ایجاد یک حساب بزرگتر باشید و بعد ترستان باعث میشود که کل حسابتان از بین برود.
۳. باید با صبر و حوصله به تریدینگ بپردازید تا وقتی که مبلغ اولیه دو برابر شود. مشخص نیست انجام این کار چقدر زمان میبرد اما باید صبور باشید. بعد میتوانید مبلغ اولیه را برداشت کرده و سودتان را در حسابتان نگهدارید. حالا میتوانید با سودتان معامله کنید بدون اینکه نیاز به ریسککردن و از دستدادن سرمایه اولیه داشته باشید.