زهرا علی محمدی
زهرا علی محمدی
خواندن ۱۳ دقیقه·۴ ماه پیش

تی اس الیوت

مروری بر زندگی توماس استرنز الیوت ( تی. اس. الیوت)

الیوت شاید بهتر از هرکس دیگری رنج و ناامیدی نوستالژی جامعه را منعکس می کند و به طرز ناراحت کننده ای بین هر دو جنگ جهانی فرو رفته بود.

او در 26 سپتامبر سال 1888 در سنت لوئیس میسوری، جایی که پدرش تاجری بلند مرتبه و مادرش شاعره آن بود، بدنیا آمد. او در خانواده ای با احترام عمیق نسبت به آموزش هنر و دین مسیحی پرورش یافت. با توجه به سابقه خانوادگی، الیوت دانشوران، روحانیون و ادیبان ممتاز بسیاری را از اجداد خود می خواند.

الیوت در سال 1906 وارد دانشگاه شد و دوران تحصیل را در هاروارد گذراند. ( هم اکنون در هاروارد مجموعه ای از وسایل و اشیا مربوط به دوران اولیه زندگی او و نیز بیشتر آثار دوره جوانی اش، نگهداری می شود.) او چهار سال لیسانس را در این دانشگاه تحصیل کرد و علاقه ی خاصی به مطالعه فلسفه داشت. در سال 1910 برای خواندن ادبیات و فلسفه به سوربون رفت و بعد از آن برای پیگیری مطالعاتش به هاروارد بازگشت. پس از آن در آلمان و آکسفورد به تحصیل پرداخت. در دوران جنگ جهانی اول الیوت به انگلستان مهاجرت کرد و خیلی زود به حلقه ای از نویسندگان مبتکر و بسیار تاثیرگذار از جمله ویرجینیا وولف و ویندهام لوئیس پیوست و برای امرار معاش مدیر یک مدرسه شد. در همین دوران با ویوین های وود آشنا شد و ازدواج کرد؛ اما چندماه بعد از ازدواج، الیوت به دلیل جنگ و مشکلاتی که از قبل در ازدواجش مشهود بود، پریشانی عمیقی را تجربه کرد. او به یکی از دوستانش گفت:" که آنچه که باید در آن زندگی کند، مطالب کافی برای نوشتن را فراهم می کند، اشعاری برای یک عصر." کم کم شعرهایش در مجلات گوناگون در فاصله 1917 تا 1920 به صورت جزوه های مستقل، به چاپ رسید. شاعرانی همچون چالرز باتلر و ژول لافورگ تاثیر قابل توجهی بر نوشتار الیوت گذاشتند و به او کمک کردند تا از لحن و ریتم رمانتیسیم متاخر که هنوز در شعر اوایل قرن بیستم حاکم بود، جدا شود. در سال 1917 اولین شعر خود را که صخره نام داشت منتشر کرد. شعری که به دغدغه های مدرن در بافت شهری پرداخته بود. شعر از لحاظ محتوا و رویکرد به طرز شگفت انگیزی جدید بود و جنجال های قابل توجهی به پا کرد. منتقدان در مورد کار او نظرات متفاوتی داشتند. یکی از نویسندگان شعر را به غیرقابل بیان و فاقد الهام توصیف کرد از سوی دیگر شاعر و منتقد تاثیرگذار ازرا پاوند، ترانه عاشقانه جی آلفرد پرفروک را بهترین شعری دانست که در سال 1917 خوانده بود. پس از خدمت در مدرسه، کارمند بانک شد و تجربه های شغلی اش همینجا به پایان نرسید چون در بین سالهای 1921 تا 1923 درحالیکه هنوز به عنوان کارمند بانک مشغول بود، وارد حرفه سردبیری و خبرنگار ادبی یک مجله هم شد و این شغل را تا 17 سال بعد دنبال کرد. در همین زمان بود که مقالاتی در مورد نقد ادبی نوشت که در سال 1920 منتشر شد. شیفتگی الیوت به تاریخ و کلاسیک مشهود در مقاله هایش، در شعر او نیز آشکار شد. با این حال الیوت تنها در مورد گذشته ننوشت. زمانیکه جنگ جهانی اول در سال 1918 به پایان رسید، در پی آن 10 میلیون تلفات در شهرها به جا گذاشت و بذرهای یک بحران اقتصادی و اجتماعی را برجای گذاشت، نویسندگانی همچون ارنست همینگوی و اسکات فیتز جرالد با بررسی عواقب آن از طریق شخصیت های رمان هایشان به طور غیرمستقیم به جنگ پرداختند و دیگران مخالفت صریح خود را با جنگ اعلام کردند به ویژه الیوت. او در شخصیت های شعر خود که در سال 1920 منتشر شد دیدگاه شدید خود را نسبت به اروپای منحط بیان کرد.

"اینجا من ... پیرمردی هستم در ماه های خشکی که پسری منتظر باران برای او می خواند ... من نه پشت دروازه های گرم بودم و نه قلعه، نه باران گرم و نه تا زانو در نمک زار ... خانه پوسیده و یهودیان روی طاقچه ای چمباتمه زده اند که صاحب آن در برخی از استقامت های آنورپ در بروکسل پوست کنده شده."

در سال 1922 الیوت با انتشار the waste land”" ترجمه شده " سرزمین ویران/ هرز" به مقامی ممتاز در شعر انگلیسی دست یافت و آن را همواره حفظ کرد. زمانی سرزمین بایر/ هرز به طور کلی به عنوان اصلی ترین شعر قرن 20 در نظر گرفته شد و همچنین تاثیرگذار ترین شعر به عنوان یادگاری از حال و هوای ناامیدی غالب در دوره جنگ. سرزمین ویران هم یکی از پیچیده ترین شعرهای ادبیات مدرن است. وجود نماد های ادبی و تاریخی از طریق توهمات و عبارات متوالی نقل قول هایی که از طیف وسیعی از منابع برداشته شده است. این ارجاعات به طرز ماهرانه ای در بافت اشعاری دوخته شده است. این شعر مشخصه ادبیات مدرنیستی است و شعر این وظیفه را بر عهده خواننده می گذارد تا معنای جمعی عناصر مفرد آن را رمزگشایی کند. در سال 1927 الیوت به تابعیت بریتانیا درآمد و در دیباچه مجموعه ای از مقالاتش اعلام کرد که در ادبیات پیرو سبک کلاسیک، در سیاست پیرو سلطنت و در مذهب پیرو کاتولیک آنگلیکان است. این اظهارات در محافل ادبی موجب جنجال هایی شد زیرا هیچ یک از این اعتقادات در این محافل هواخواهی نداشت. در دوره بین 1925 تا 1930 لحن شعر الیوت با دور شدن از اشعاری مانند سفر مجوس، از بیان حالات عاطفی به سمت شکل روایی تر از شعر تغییر کرد. در طی دهه بعد الیوت شعرهایی مهم منتشر کرد و درباره موضوعات متنوعی که همگی مربوط به ادبیات و اجتماع بودند، به نوشتن و سخنرانی پرداخت. الیوت بخاطر سردبیری هم اثر چشم گیری بر جهان ادبیات گذاشت. در سال 1930 الیوت شعر " چهارشنبه خاکستر" را منتشر کرد که آشکارترین شعر مذهبی خود پس از پیوستن به کلیسای انگلیکان بود. او این شعر را همسرش تقدیم کرد که 15 سال زندگی سخت را در کنار هم گذرانده بودند و البته آن دو سه سال بعد در سال 1933 از هم جدا شدند. در دوران جنگ جهانی دوم شعر " چهار کوارتت" را، که بسیاری آن را بزرگترین شعرش می دانند، منتشر کرد و بعد به تئاتر رو آورد. او به آمریکا بازگشت و با افتخارات متعدد مورد استقبال قرار گرفت. او از حضور مکرر عمومی خود، نه تنها برای سخنرانی در مورد موضوعات ادبی بلکه نحو نوشتن مسائل فرهنگی و مذهبی مرتبط با اعتقادات شخصی خود هم استفاده کرد. در سال 1939 انتشار مجله کرایتریون متوقف شد ولی الیوت همچان تحت شهرت و اعتبار بود و در همه محافل مورد تکریم قرار می گرفت. در همین دوران از جورج ششم " نشان شایستگی دریافت کرد" و در سال 1948 جایزه نوبل ادبی را، که نادرترین و رشک برانگیز ترین جوایز است، به دست آورد. همچنین بالاترین نشان کشوری آمریکا " نشان آزادی" در سال 1964 به او تعلق گرفت. او به عنوان بزرگترین شاعر زمان اعلام کرد یکی از وظایف دوگانه او تفسیر زمانه برای زمانه اش، با گرفتن آیینه ای در برابر طبیعت، و وظیفه ی دیگرش، به ادعای خود، حفظ معیارهای کمال ادبی بوده است.

"سندی از تلاش های روحی مردی دارای قدرت معنوی و شدت احساس که با زحمت و مرارت شعرش را کمال بخشیده است. این اشعار با این خصایص باید مورد توجه کسانی قرار گیرد که کنجکاو هستند انسان های دیگر را درک کنند."

او اولین نمایشنامه منظوم خود را با عنوان " صخره" نوشت که برای اولین بار در تئاتر سادلر ولز لندن اجرا شد. نمایشنامه بعدی او قتل در کلیسای جامع بود که بیش از 800 بار بین سال های 1935 تا 1938 اجرا شد و همچنان با تهاجم آلمان به عنوان یکی از پایه های اصلی شرکت های تئاتر باقی ماند. در دهه های زندگی اش چندین نمایشنامه دیگر با عناوین مهمانی کوکتل، منشی راز دار و سیاست مدار مهتر و ... را نوشت. الیوت در این نمایشنامه ها آثار پویایی جدیدی را در زندگی پس از جنگ در لندن را، به تصویر می کشد.

الیوت شعر و نمایشنامه را باهم تلفیق کرده و حتی در چندی از شعرهایش از شکسپیر الهام گرفته است. تقریبا همزمان با چهارشنبه خاکستر، الیوت تک شعرهایی سرود که در مجلات چاپ شدند، مانند سفر مجوس و ترانه ای برای سیمئون. این دو شعر را شاید بتوان اشعاری تغزلی و دراماتیک در نظر گرفت ولی مهم ترین شعر " مارینا" نام دارد که تک گویی دراماتیک شاه پریکلس، قهرمان نمایشنامه ای از شکسپیر، که به تامل درباره بهبودی دخترش، که همچون بانوی چهارشنبه خاکستر معجزه آسا از جهان مردگان بازگشته است، می نشیند. زمینه دو شعر دیگر هم از شکسپیر گرفته شده است. این دو شعر " رژه پیروزی" و " مشکلات یک زمامدار" بر روی هم عنوان مشترک " کوریولان" را دارند. تک گویی های که بسیار رندانه در این اشعار آمده و به سیاست و وضعیت دشوار یک سیاست مدار در برهه ای حساس اشاره می کند. در این دو شعر، حتی قهرمان های نمایشنامه های خود الیوت نیز ظاهر می شوند " قهرمان" و " همسرایان". بعد ها در نمایشنامه های صخره و قتل در کلیسای جامع به طور وسیع تر مورد بررسی دراماتیک تری قرار گرفتند. الیوت تلاش کرد برای نمایشنامه هایش، خصوصا نمایشنامه های سیاسی، منظومه هایی بنویسد که گاها بسیار جاندار ولی ماندگار نیستند. الیوت خود از نوشتن نمایشنامه های سیاسی دوری می کرد ولی در نمایشنامه های " صخره" و " قتل در کلیسای جامع" خصوصا در گفتار های " وسوسه گران" و " شهسواران"، دلالت های ضمنی سیاسی به چشم می خورد. دومین نمایشنامه او " اجتماع مجدد خانواده" در سال 1939 منتشر شد. احتمالا روی آوردن به تئاتر صرفا بخاطر پاسخگویی به تمایلات درونی اش نبوده بلکه قصد داشته اندیشه هایی را که در شعر و نقد بیان کرده بود در عمل بیازماید.

هم و غم الیوت دفاع از فن بیان و سبک " تصنعی" در نمایشنامه است. بعلاوه او همانطور که در اشعارش به فلسفه، زندگی و انسان توجه دارد، در نمایشنامه هایش هم با بهره گیری از اساطیر باستانی، رموز و نماد ها سعی دارد اعتقادات خود را درباره نقش فلسفه و مذهب در زندگی و رسیدن به خویشتن، از راه مکاشفه و دوری کردن از تعلقات مادی، بیان کند. همانطور که در شعر های الیوت هم پیداست او با الگو گرفتن از اساطیر، شکسپیر و کهن الگوها جهان ذهنی اش را به اشتراک می گذارد. از طرفی الیوت از پیشکسوتان مدرنیسته بود و گویی آثارش پلی میان دنیای مدرن و دنیای کلاسیک اساطیری باشد. او به خوبی با دنیای غرب و شرق آشنا است و عقاید مشخصی درباره مذهب و فلسفه و دیدگاه عرفانی دارد، که کنار هم قرار گرفتن این اطلاعات تلفیقی از مدرنیته و سنت است که به وضوح در آثار وی در قالب فرم و محتوا موجود است. او در تمامی آثار به جوهره وجودی انسان و زندگی میپردازد. علاقه ی الیوت به نمایش بسیار مقدم تر از ذوق آزمایی وی در این مسیر بود؛ بنابراین نوشته های او درباره تئوری نمایش را در بررسی نمایشنامه های خودش هم می توان با رعایت احتیاط به کار گرفت. او مقاله های " فن بیان و نمایشنامه" و " چهار نمایشنامه نویس عصر الیزابت" و " گفت و گو در شعر نمایشی" را در طی سال های دهه 1920 نوشت. او از فرم های کلاسیک و یونانی مانند وجود شعر خوانی همسرایان استفاده می کند و همزمان از برشت، تکنیک فاصله گذاری را در نمایشش جای گذاری می کند. داستان های غربی مدرن با رمزگان های قدیمی از دیگر ترکیبات مدرنیته و سنت، در آثار الیوت است. پدیده دیگری که در نمایشنامه های الیوت دیده می شود، تکرار است. همانطور که او به نماد گذاری اشتیاق دارد و آن را زبانی برای بیان حقایقی که انسان با زبان معمول خود از گفتن آن عاجز است، می داند، میبینیم که بسیاری از عناصر درونی یک نمایشنامه را در دیگر نمایشنامه هایش هم تکرار می کند. نقل قولی از خودش در چهار کوارتت است که: می گویید تکرار می کنم. آنچه را پیشتر گفته ام. دوباره اش خواهم گفت.

نباید از این واقعیت که الیوت شاعر هم هست غافل شویم. با توجه به این موضوع میبینیم که روشی که در به کار بردن فرم و محتوا در آثارش استفاده می کند، آن ها را به ادبیات بسیار نزدیک می کند. فرم کاملا در خدمت محتوا است و شخصیت های او ما بین تیپ و کارکتر هستند. شخصیت های او برحسب نقش فردی شان دیده نمی شوند و یادآور چهره هایی از زندگی واقعی نیستن؛ بلکه در ترکیبشان در یک کل دیده می شوند ولی در واقع درون آنها ابعاد روانی قابل توجهی هم پیدا می شود. الیوت در مقاله " چهار نمایشنامه نویس عصر الیزابت" از قرداد دفاع می کند و تاسف می خورد که نویسندگان عصر الیزابت بیش از این بر استفاده از قرارداد پا فشاری نمی کردند. در " گفت و گوی در شعر نمایشی" الیوت درباره اینکه نمایش باید از نظر صوری به باله نزدیک شود سخن می گوید " فرق میان یک رقصنده بزرگ با رقصنده ای صرفا ماهر در شعله حیاتی است، در آن نیروی غیر شخصی، یا به عبارتی غیرانسانی، که از هر حرکت رقصنده بزرگ می تراود. هیچ هنرمندی با سعی عامدانه برای بیان شخصیتش نمی تواند هنری بزرگ بیافریند. هنرمند شخصیتش را غیر مستقیم از طریق تمرکز بر وظیفه اش، که وظیفه ای است به همان معنای ساختن یک ماشین کارآمد، یا حرکت دادن چرخ کوزه گری، یا تراشیدن پایه میز بیان می کند. "همچنین می گوید نمایش منظوم بر نمایش منثور ترجیح دارد، زیرا" هر وقت بخواهیم امر دائم و کلی را بیان کنیم، باید به نظم روی آوریم." همانطور که در بالا اشاره شد شعر و نمایش در نمایشنامه های او قابل تفکیک نیستند. او معقتد است موفق ترین نمایشنامه نویسان عصر الیزابت در واقع موفق ترین شاعران هستند. مورد قابل توجه دیگر در مورد نمایشنامه نویسی او، گفته است هیچ چیزی دراماتیک تر از شبح نیست و همه نمایشنامه های او عطر و طمعی قوی از موارد فوق طبیعی دارند.

اولین نمایشنامه او صخره بود که برای اسقف نشین های لندن نوشته شده بود. همسرایی هایی این نمایشنامه جداگانه در مجموعه اشعار او به چاپ رسیده اند. این همسرایی ها ضرباهنگ و زبانی بسیار ساده تر از اشعار تغزلی او دارند و بدین منظور طراحی شده اند تا در خدمت کارکرد اجتماعی نمایشنامه باشند. کل اثر بر درونمایه مذهب و اجتماع بنا شده است که اتفاقا چند بیت طنزآلود و هجو آمیز هم بین آنها هست. محتوای این نمایشنامه تاکید بر مقابله با بیهودگی زندگی مدرن دارد و راه این مقابله نیز بازگشت انسان به سوی ریشه های مذهبی خویش است.

نمایشنامه قتل در کلیسای جامع اقتباسی از واقعه تاریخی شهادت سنت توماس اِ. بکت توسط سلحشوران دربار هنری دوم است. محتوای این اثر تاکیدی بر الگو قراردادن قدیسان برای فدا کردن زندگی خود در راه حقیقت و ایثار کردن است.

در اجتماع مجدد خانواده، با تکیه بر اسطوره اورستیا و الهگان انتقام، درباره عذاب وجدان و شناخت خویش صحبت می کند.

در مهمانی کوکتل، با پرداختن به اسطوره السست، بر فریب زندگی مدرن را نخوردن تاکید دارد. در این زندگی الگو قراردادن سنت های پیشین را فراموش نکنیم و در غفلت و تنهایی غرق نشویم.

سه نمایشنامه آخر، گروهی بهم مرتبط هستند. همه آنها براساس تضاد میان " قهرمان" و " همسرایان"، میان مردی که میبیند و بقیه کورند، بنا شده است. الیوت به معنای بسیار خاص و بسیار محدود نمایشنامه نویس است؛ اما او بر محدودیت هایش اشراف داشت و از آنها بهره می برد؛ بنابراین شکل خاص نمایشنامه های او گرچه بسیار محدود و مقید است، ولی منسجم و فوق العاده اجرایی است. این نمایشنامه ها جلوه های ظاهرند اما دلالت ضمنی آنها از جلوه ظاهر بسیار فراتر می رود. قتل در کلیسای جامع باب میل مخاطبان قرار گرفته است. اجتماع مجدد خانواده که به نظر زیاد از حد شخصی و دارای طرح ناکامل به نظر می آید، در واقع بسیار متن اجرایی است و درنهایت کوکتل پارتی، از نظر تکنیکی کامل ترین نمایشنامه در بین این سه نمایشنامه است. الیوت در این نمایشنامه موفق شده صورت بندی مناسبش " همسبتگی عینی" را بیابد. تی اس الیوت سرانجام در 4 ژانویه 1965 در سن 76 سالگی بر اثر آمفیزم و عوارض آن، در لندن چشم فرو بست.

منابع:

کتاب نسل قلم،جلد چهار، ام سی برد بروک، تقی هنرور شجاعی،۱۳۷۲

کتاب سرزمین هرز، تی اس الیوت

کانال یوتیوب Author documentar

جنگ جهانیزندگی مدرنفن بیانتی اساس الیوت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید