رویای پزشک شدن، چقدر خوب است؟
دقت کرده اید امروزه چقدر دانش آموزان متمایل به قبولی در رشته پزشکی هستند؟ اصلا چه شد که قشر دانش آموزان ما، گاهی بدون کوچکترین اطلاعی، در صف ورودی پزشکی گاهی سالها می ایستند؟ اصلا پزشکی چیست که همه پیش میروند؟
در ذهن اکثر دانش آموزان دبیرستانی رشته تجربی، پزشکی روپوش سفید به همراه گوشی پزشکی است که از گردن آویزان شده و همین طور پول و اعتبار و احترام است که پی در پی برای پزشک فراوان است.
وقتی باهمین دیدگاه ، فرد وارد رشته پزشکی شود، نتیجه این میشود که پرت میشود درون خیل عظیمی از مشکلات که برایش تازگی دارد و هیچ، توقع آنها را نداشت. درس ها حجیم و سخت هستند، چرخه باطلی در بیمارستان، استرسی که با کار کردن در کنار انسان های بیمار و بدحال هست و ... واین طور میشود که ما، شاهد چندین دانشجوی افسرده در دانشکده ای پزشکی هستیم.
همه اینهارا نگفتم که پزشکی را بد جلوه دهم؛ این رشته خوب است چون لذت بهبودی بیمار برای ما، برتر از هر لذتی است. این رشته خوب است چون در بسیاری از موارد درآمد و اعتبار قابل قبولی دارد. این هارا گفتم که ما، چه به عنوان دانش آموز کنکوری ، چه به عنوان پدرومادر و چه در هر نقش دیگر ، با شم باز و با دیدن همه جوانب تصمیم بگیریم و صرفا با حرف این و آن و کورکورانه راهی را که بقیه میروند نرویم.
کتاب مورتالیته و جیغ سیاه خاطرات یک دانشجوی تخصص زنان پزشکی است. همان دانشجوی رزیدنتی خودمان. به خوبی و شفافیت پستی ها و بلندی های اینراه را نشان میدهد. دکتر زویا طاووسیان قلم بسیار جذابی دارند و متن روان کتاب انسان را جذب خودش میکند.
ممنون از طاقچه بابت این کتاب
https://taaghche.com/book/87631