دکتر صونیا بهمنش·۳ ماه پیشباغ زندگینویسنده: دکتر صونیا بهمنشزندگی، باغیست که در دل ما میروید،ریشهها در خاک مرطوب و تاریک تنیدهاند،بیصدا قوت میگیرند و به عمق زمین پیوند…
دکتر صونیا بهمنش·۳ ماه پیشبرف زیبانویسنده: دکتر صونیا بهمنشبرف که میبارد،جهان به سکوتی سپید فرو میرود،گویی زماناز تپیدن بازمیماندتا مبادا دانههای سبکِ آسمان
دکتر صونیا بهمنش·۳ ماه پیشمادرنویسنده: دکتر صونیا بهمنشمادر...نامی که وقتی بر زبان مینشیند،جهان درونم آرام میشود.تو نه تنها زنی بودی با دستهای خسته،تو آغاز هر صبحِ من…
دکتر صونیا بهمنش·۳ ماه پیشکاغذ و قلمکاغذ و قلمکاغذ،دشتیست سپید و بیکران،که در سکوتشهزاران رازِ ناگفتهخانه کردهاند.قلم،نیِ جادویی روح است،که از رگهای سیاهِ مرکب،خونِ کلمات…
دکتر صونیا بهمنش·۳ ماه پیشداستان سفر با دختر گل ها📖 داستان سفر با دختر گل هاشیرین دختری ساده و صبوربود، با چشمانی درخشان که برق رویا از آنها میبارید. هر روز صبح زود، پیش از آنکه خورشید…