حدود یکسال از ثبت نام تو دوره سئو و گوگل ادز پله به پله می گذره و نوشتن این متن یکی از تکالیفی بود که باید تو جلسه پنجم انجامش میدادم. وقتی که ویدیو جلسه پنجم رو دیدم سریع اومدم و تو سایت ثبت نام کردم. یادمه دو ساعت تموم در حال نوشتن و پاک کردن بودم اخه تو نوشتن زیاد خوب نیستم. کامپیوتر رو خاموش کردم تا فردا بیام سراغش ولی فردا هم همینطور بود. کل روز در حال نوشتن و پاک کردن بودم در حالی من توی این چرخه تکراری نوشتن و پاک کردن گیر کرده بودم بچه های دوره لینک پست هاشون رو توی گروه میفرستادن.
شروع کردم به خوندن پست هاشون. زیادی خوب بودن. واقعا حس درموندگی میکردم، هی یه خودم میگفتم وقتی نمیتونم یه متن ساده از تجربیات و احساساتم بنویسم چطور میتونم وارد این حوزه بشم و با کارفرما و همکارهام ارتباط برقرار کنم. فکر کردن به این مسائل باعث دلسرد شدنم میشد. تا اینجای دوره پا به پای جلسات پیش اومده بودم و تکالیف رو به موقع ارسال میکردم ولی این جلسه باعث شد فکر کنم واقعا این حوزه مناسب منه؟ با وجود علاقه ای که بهش دارم میتونم موفق بشم؟
بیخیال تکالیف این جلسه شدم و یکم با تاخیر تکالیف جلسات بعد رو تا حدودی ارسال کردم ولی نتونستم دوره رو سر موقع تموم کنم و مدرکم رو تحویل بگیرم. بعد گذشت یکماه از اتمام دوره حس شرم داشتم و خجالت میکشیدم تا به پشتیبانی پیام بدم و از نحوه گرفتن مدرک مطلع بشم.
سه ماه از اتمام دوره گذشته بود که تونستم به پشتیبانی پیام بدم و فهمیدم اگه یه تکلیف دیگه انجام بدم میتونم مدرک رو تحویل بگیرم. دوست داشتم سخت ترین تکلیف رو برای انجام دادن انتخاب کنم تا یه جورایی خودم رو تنبیه کنم. سخت ترینش نوشتن همین متن بود اونقدر سخت که تا امروز نوشتنش رو پشت گوش انداختم.
با اینکه خیلی دیره ولی ته دلم خوشحالم که تونستم با ترسی که از نوشتن دارم کنار بیام و این متن رو بنویسم. اینو مدیون پله به پله هستم. تو این چهار سالی که با پله به پله اشنا شم متوجه تاثیرات مثبتش توی زندگیم شدم، تاثیراتی که باعث شده بلند پرواز تر و مشتاق تر باشم. اینو یاد گرفتن که نباید از تغییر بترسم و اول از همه باید به خودم اعتماد کنم. واقعا خوشحالم که با خانم مجیدی عزیز و تمام راهبر های کاربلد پله به پله آشنا شدم.
پ.ن: میدونم که نویسنده خوبی نیستم و این متن صرفا برای مقابله با ترس از نوشتنم بود و باید یاید بگم که فهمیدم واقعا به این حوزه علاقه دارم و اگه نرم سراغش به خود آیندم خیانت کردم (:
