ویرگول
ورودثبت نام
علی اکبر افتخار
علی اکبر افتخار
خواندن ۲۰ دقیقه·۹ ماه پیش

بررسیِ تطبیقیِ اجرای نمایش‌های صحنه‌ای، تلویزیونی و رادیویی

چکیده

این پژوهش به‌منظور کنکاش پیرامون شکل و شیوه‌های اجرای نمایش بر روی صحنه، تلویزیون و رادیو و بررسی ماهیت و تفاوت‌های هر کدام صورت گرفته است. هدف مقاله بررسی تفاوت‌های موجود و تطبیق میان اجرای نمایش در سه موقعیت متفاوت و شناخت نسبت به جنبه‌های تمایز هر یک و توجه به اساس و اسلوب نمایش در وضعیت‌های مختلف اجرایی است.

این پژوهش از نوع تحلیلی – توصیفی و بر اساس کتاب‌ها، مقاله‌ها و اسناد کتابخانه‌ای موجود به نگارش درآمده است. نتیجه پژوهش نشان می‌دهد ماهیت و ذات نمایش در اجرای صحنه‌ای و با حضور مخاطب شکل می‌گیرد چراکه بازیگر در رویارویی مستقیم و نفس به نفس با تماشاگر صحنه قرارگرفته و با حس و حال یا واکنش‌های آنی و در لحظه‌ی تماشاگر، حتی حس اجرای نقش را نیز تنظیم و تعریف کرده و همراهی تماشاگر حاضر در سالن در نوع و شکل اجرای بازی و بروز احساس‌های متفاوت نقش تأثیر دارد.

با توجه به بررسی‌ها و تحلیل‌های صورت گرفته می‌توان گفت هرکدام از شکل‌های اجرای نمایش صحنه‌ای، تلویزیونی و رادیویی مخاطبان خود را داشته و از مزیت‌ها و محدودیت‌هایی نیز برخوردارند.

مقدمه

پژوهش حاضر با توجه به فقدان منابع تحقیقی و نظری و تئوریک منسجم درباره‌ی موضوع مقاله، درصدد بررسی زمینه‌های ارتباط و اشتراک و نیز تفاوت‌ها میان اجرای نمایش صحنه‌ای و نمایش‌های تلویزیونی و رادیویی است.

تئاتر و نمایش پدیده‌ای است با ماهیت ارتباطی و اجتماعی که بهره‌مند از عناصر ارتباط و کارکردهای ارتباطی و اجتماعی است و ازلحاظ جامعه‌شناختی جایگاه مهمی در رابطه‌ی انسان و جامعه دارد و «انسان» بخش جدایی‌ناپذیر از این پدیده است. همین موضوع تأثیرهای عمیق و ویژگی‌های خاص تئاتر را برای ما آشکار می‌سازد.

ریشه و خاستگاه تئاتر را می‌توان از زمان پیدایش انسان و وجود زبان به‌عنوان عامل ارتباطی در مراودات شفاهی در جامعه بشری دانست. تئاتر هنری است که تمامی حواس یک تماشاگر را درگیر خود می‌سازد. از این منظر به دلیل ماهیت اجرای صحنه‌ای و فضای اجرا موجب می‌شود تماشاگر (مخاطب) از تخیل خود بهره گرفته و در اجرا مشارکت داشته باشد.

اجرای صحنه‌ای نمایش با اجرای آن در مدیوم تلویزیون و رادیو درنهایت به رابطه‌ی نمایش با «انسان» برمی‌گردد. تئاتر در زمره‌ی هنرهای نمایشی و نوعی از ارتباط‌جمعی است که زنده و رو در رو با تماشاگر به روایت داستان و موضع می‌پردازد. مهم‌ترین ارکان نمایش را بازیگر و تماشاگر تشکیل می‌دهند و تنها هنری است که در اجرای مستقیم و با مخاطب مفهوم پیدا می‌کند.

از نظر فرایند ارتباط و در بررسی میان اجرای نمایش صحنه‌ای، تلویزیونی و رادیویی، تئاتر به لحاظ رابطه و تعامل با تماشاگر، بی‌واسطه، فعال و پویاتر است، چون زنده و در لحظه اجرا می‌شود و هم اینکه کنش‌های ارتباطی میان بازیگر و تماشاگر به شکل مستقیم و نفس به نفس است.

تئاتر یکی از پیچیده‌ترین و غنی‌ترین شکل‌های ارتباط انسانی است. خلق اثر هنری و به‌ویژه تئاتر – دست‌کم به‌صورت مرسوم آن- در فرایندی خلاقانه شکل می‌گیرد و در این روند، ممکن است کارگردان خوانش متفاوتی از یک متن برای اجرا داشته باشد.

درعین‌حال، تئاتر می‌تواند در جایگاهی متعالی و خلاقانه قرار بگیرد. «تئاتر باید برای رسیدن به ادراکی عمیق‌تر در قلب جهان ما بکوشد. تئاتر فقط در آن لحظه‌ی دقیقی وجود دارد که دو جهان بازیگر و تماشاگر با یکدیگر دیدار می‌کنند: مینیاتوری از جامعه – عالم صغیری که هر شب در داخل یک فضا فراهم می‌آید- نقش تئاتر این است که به این عالم صغیر مزه‌ی تند و سوزانی از جهان دیگر بدهد. جهانی که جهان ما در آن دگرگون و مستحیل می‌گردد.» (پیتر بروک، 1968)

پیوند نمایش و تئاتر با رسانه‌های عمومی و فناورانه از جمله تلویزیون و رادیو کارکردهای دیگری از نمایش را در رسانه‌ای با مخاطب انبوه شکل و جلوه‌ی دیگری می‌دهد. «تئاتر، قالب و شکلی بسیار گسترده و پر ژرفا برای فرهنگی‌ترین و فلسفی‌ترین اندیشه‌های بشری است و جهان پیشرفته و تکنولوژیک امروز نیز در سایه‌ی رشد فزاینده‌ی تصاویر تلویزیونی برای تأثیر افزون‌تر و برد بیشتر این بنیان‌ها سعی در تلفیق و پیوندش با تئاتر دارد.» (رجب‌زاده طهماسبی، 1394).

«شاید بتوان گفت که تئاتر دشوارترین هنرهاست، زیرا سه پیوند باید هم‌زمان و در کمال هماهنگی برقرار شود: پیوند میان بازیگر و زندگی درونی‌اش، میان بازیگر و بازیگران دیگر و میان بازیگر و تماشاگر» (پیتر بروک، 1968).

این مقاله درصدد پاسخگویی به سؤالاتی است که منجر به درک ماهیت نمایش صحنه‌ای، تلویزیونی و رادیویی و شناخت پل ارتباطی میان این هر سه و تفاوت‌های هر کدام است. این سؤالات به دنبال مسائل جزئی نیستند و بیشتر، کلیات را در مسیر شناخت این هر سه شکل اجرای نمایش شامل می‌شوند.

روش تحقیق

مقاله حاضر، به روش تحلیلی – توصیفی و مبتنی بر پژوهش کتابخانه‌ای انجام‌یافته و با استفاده از منابع موجود و قابل‌دسترسی در زمینه‌ی موضوع، مورد بررسی، تحلیل و واکاوی قرار گرفته است.

نتایج و یافته‌ها

قبل از ورود به بحث تفاوت‌ها و وجوه اشتراک اجرای نمایش در موقعیت‌های مختلف صحنه‌ای، تلویزیونی و رادیویی و پیش از پرداختن به پیوندها و افتراق آن‌ها و شرح اقتضائات اجرای نمایش، لازم است به بررسی اصول و ماهیت تئاتر و اجرای آن در هر یک از سه موقعیت مورد بررسی بپردازیم.

پدیدارشناسی تئاتر

هدف از این مبحث شناخت نسبت به خاستگاه تئاتر و ریشه‌یابی ایجاد آن است. «با آنکه منشأ آیینی امروز پذیرفته‌شده‌ترین نظریه درباره‌ی خاستگاه تئاتر است، اما هرگز تنها نظریه‌ی مورد قبول عام محسوب نمی‌شود. هستند محققانی که معتقدند سرچشمه تئاتر داستان‌سرایی است؛ آن‌ها اظهار می‌دارند که گوش کردن و رابطه برقرار کردن با قصه‌ها عمده‌ترین خصیصه‌ی انسان است. همچنین آن‌ها الگویی را پیشنهاد می‌کنند که در آن الگو، تئاتر از افسانه‌سرایی نشاءت می‌گیرد.» (گروس براکت، 1376: ص 37)

برخی در بررسی ریشه و خاستگاه تئاتر از زمان پیدایش انسان و وجود زبان به‌عنوان عامل ارتباطی در مراودات شفاهی در جامعه بشری یاد می‌کنند. بااینکه غرب به‌عنوان خاستگاه تئاتر مطرح می‌شود، اما شرق به دلیل وجود آیین‌ها و اسطوره‌های کهن، الهام‌بخش نمایش‌نامه نویسان و کارگردانان بزرگ غرب بوده و همچنان هست. تئاتر و نمایش در مشرق زمین انسان را به سمت تجلی معنویات و روحانیت و حالات ویژه متعالی انسان سوق می‌دهد.

1- نمایش صحنه‌ای (تئاتر)

واژه‌ی نمایش (drama) در زبان یونانی صرفاً به معنای «کنش» است؛ کنشی برای تقلید و یا بازنمایی رفتار بشر. در اینجا تأکید و تکیه بر کنش، سخت قاطع و تعیین‌کننده است؛ بنابراین نمایش یک قالب ادبی محض نیست (گرچه زمانی که گفتار نمایش به‌صورت نوشتار درآورده شود، می‌توان آن را ادبیات شمرد). عنصری که نمایش را نمایش می‌سازد دقیقاً بیرون و فراسوی واژه‌ها قرار دارد و عبارت از کنش یا عملکردی است که اندیشه و مفهوم مورد نظر پدیدآورنده‌ی اثر را تحقق کامل می‌بخشد.

علی نصیریان و شهاب حسینی در اجرای نمایش اعتراف
علی نصیریان و شهاب حسینی در اجرای نمایش اعتراف


لازمه‌ی اظهارنظر پیرامون یک فرم و قالب هنری - و نیز لازمه‌ی استفاده و مایه گرفتن کامل از آن- این است که سهم و نقش آن را به‌طور خاص در مجموعه‌ی ابزار بیانی بشر و انتقال مفاهیم و نیز در شکل دادن به مفاهیم و اندیشه دریابیم. اگر موسیقی توان و امکانات اصوات را در بازآفرینی بالا و پست احساسات و عواطف بشری به کار می‌گیرد؛ اگر مجسمه‌سازی و معماری به سنجش و کاوش در امکانات بیان مفاهیم از راه تربیت و آرایش ماته و حجم در فضا می‌پردازد؛ اگر ادبیات با شیوه‌های تسلط بر زبان و مفاهیم- و واکنش نسبت به آن-سروکار دارد؛ اگر نقاشی، در نهایت، به مناسبات و روابط و اثرات رنگ‌ها، شکل‌ها و بافت‌ها بر یک رویه‌ی مسطح می‌پردازد؛ در این صورت، گستره‌ و قلمرو ویژه‌ی نمایش چیست؟ برای مثال چرا به‌جای آنکه رویدادی را به‌صورت داستان روایت کنیم آن را به شکل نمایش در می‌آوریم؟

تئاتر بیش از آن‌که زیستن را بازنمایی کند، ذات و جوهر آن را آشکار ساخته، سرمشق‌هایی از آن ارائه می‌کند (ریچارد شکنر، ص 11). اجرای نمایش می‌تواند در همه‌جا، تحت شرایط بسیار گوناگون و برای اهداف بسیار متنوع، اتفاق بیفتد (شکنر، ص 1). اجراهای نمایشی در معنای وسیع کلمه با موقعیت بشری قرین‌اند (شکنر، ص 2).

بیان نمایشی در اجرای روی صحنه، عین واقعیت نمایش است که از طریق جان بخشیدن به متن و شخصیت‌های نمایشی در لحظه جاری می‌شود. قالب نمایشی، تماشاگر را در درک و تفسیر مفهومی که در پشت متن نمایشنامه قرار گرفته، آزاد می‌گذارد و به عبارتی وی را در موقعیت همان کاراکتری قرار می‌دهد که مورد خطاب واقع‌شده است. لذا تماشاگر می‌تواند به‌جای آنکه صرفاً شرح و وصف احساسی را بخواند یا بشنود، آن احساس را به شکل مستقیم تجربه کند. علاوه بر این، ضرورت تفسیر مستقل کنش‌ها، بر دلهره و انتظار تماشاگر در مسیر داستان می‌افزاید. به‌این‌ترتیب تماشاگر در واقع داخل گود قرار گرفته و مستقیماً با رویدادها رو در رو می‌شود.

بنابراین می‌توان گفت هنر نمایش ملموس‌ترین و عینی‌ترین شکل بازآفرینی موقعیت‌ها و روابط انسانی است و این امر ناشی از آن است که نمایش، برخلاف قالب‌های روایتی که به بازگویی رویدادهای گذشته و خاتمه یافته گرایش دارد، در ابدیت زمان حال جاری ست، در «اکنون» و «اینجا» نه در «آن‌وقت‌ها» و «آنجا».

بی‌واسطه‌گی و عینیت نمایش و اینکه تماشاگر را قادر به تفسیر رویدادهای مقابل وی در سطوح بی‌شمار و تشخیص و تمیز لحن دوستانه، خصمانه یا طعنه‌آمیز کاراکترها می‌کند، نشانگر آن است که نمایش تمام خصوصیات دنیای واقع و موقعیت‌های واقعی حیات را در خود جمع دارد. البته با یک اختلاف بسیار اساسی: موقعیت‌هایی که انسان در زندگی با آن مواجه می‌شود واقعیت دارد، حال‌آنکه در تئاتر- و یا سایر شکل‌های نمایشی مانند رادیو، سینما و تلویزیون- این موقعیت‌ها صرفاً ساختگی، نمایشی و بازسازی‌شده هستند.

تفاوت بین واقعیت و نمایش در آن است که رویدادهای واقعی دگرگون‌ناشدنی و بازگشت‌ناپذیر است، درحالی‌که می‌توان نمایش را همواره از ابتدا آغاز کرد. نمایش شبیه‌سازی واقعیت است؛ بنابراین، نه‌تنها وسیله‌ی وقت‌گذرانی بیهوده‌ای نیست، بلکه تمام فعالیت‌های نمایشی در سیر بالندگی و نیک‌بودی بشر اهمیت به‌ سزایی دارد.

2- نمایش تلویزیونی (تله‌تئاتر)

از دیدگاه برخی از محققان رسانه، برنامه‌های تلویزیونی باید سرگرم‌کننده، صمیمی و ملموس باشند. تلویزیون رسانه‌ای است که هم عامه‌ی مردم، هم خواص و نخبگان آن را تماشا می‌کنند (شهبا، 1389: ص50) و از نظر روش و ارتباط، از عناصر دراماتیک و زبان بیانی خاص آن استفاده می‌کند (گل محمدی، 1395: ص 5).

تلویزیون از همان قدم‌های نخستین ظهور و حضورش در گستره‌ی ارتباطات رسانه‌ای و از ابتدای کارش در عرصه‌ی برنامه‌سازی، نمایش را به‌عنوان گونه‌ای برتر از سرگرمی و نوعی عالی از محمل‌های ارتباطی با مخاطب، در میان انواع برنامه‌های خود پذیرا شد (مؤدبیان،1383، ص 40).

از طرفی، تئاتر نیز به‌عنوان یک هنر نمایشی، بیان ویژه‌ی خود را داراست که با آن انسان‌ها کردار انسانی دیگر را در زمان و مکانی معین، تماشا می‌کنند یا تماشایی می‌یابند (وودرلف، 1394: ص 25). همچنین چون سایر هنرها زبان خاص خود را دارد و نوعی شیوۀ بیان رسمی و فرهیخته‌ی هنری است (همان: 33).


بنا به تعریف «اریک بنتلی» که نمایش در ساده‌ترین حد آن عبارت است از (الف) در نقش (ب) درحالی‌که (ج) آن را تماشا می‌کند (هولتن، 1389: ص 21). از نظر مارتین اسلین (1382) درام، در دنیای امروز، بی‌گمان اهمیتی فراوان یافته و در مقایسه با روزگار پیشین، هم تماشاگرانش بیشتر شده‌اند و هم شمار درام‌های گوناگون فزونی پیدا کرده است (ص 5). همچنین در نظر پال وودراف (1394) تئاتر یک نیاز و یک امر فرهنگی است (ص19).

قبل از هر چیز بایستی به این پرسش پاسخ دهیم که «ماده‌ی خام نمایش تلویزیونی چیست؟» گل‌محمدی در ابتدای کتاب «قواعد اجرای نمایش در تلویزیون» (1395) آن را یک توانایی ارزیابی می‌کند؛ توانمندی زنده‌بودن یکی از ویژگی‌های اساسی تلویزیون است که تئاتر نیز همین ویژگی را دارد (ص 2). به‌هرحال اگر نمایش تلویزیونی محصول زاد و ولد هنر تئاتر و تلویزیون قلمداد شود، تلفیق این دو با نسبت‌هایی متفاوت همواره ساختار بیانی آن را تشریح کرده است؛ (شهبا 1389) آورده است: تلفیق دو رسانه‌ی تئاتر و تلویزیون نشان‌دهنده‌ی غفلت از ماهیت هر دو رسانه است (ص 50).

نمایش تلویزیونی، تولید اندیشه و فن تئاتر با ابزار تلویزیونی است (رجب‌زاده طهماسبی، 1394: ص 148). داریوش مؤدبیان (1383) انواع نمایش تلویزیونی را بر اساس تاریخچه‌ی ارتباط تئاتر و تلویزیون در چهار گروه طبقه‌بندی می‌کند:

یک- «گزارش زنده‌ی تئاتری»، چیزی که به آنگاه معجزه‌ی تلویزیونی اطلاق می‌کنند (ص 49).

دو- «تئاتر استودیویی» (ص 50) یا ضبط و پخش تئاتر صحنه‌ای.

سه- «تئاتر اقتباسی برای تلویزیون» که به باور مؤدبیان به زبان تلویزیون نزدیک‌تر است (ص 50) و آن را اقتباس تلویزیونی (ص 51) می‌داند.

چهار- «تله پلی» (ص 51) که با دو مفهوم توأمان نظری و عملی (نگارش اجرایی) آن، به نمایش‌نامه‌ای اشاره دارد که برحسب مشخصات تلویزیونی و فضای ارتباطی آن و صرفاً برای اجرا در تلویزیون نوشته‌شده است (مؤدبیان،1383: ص 51).

نمایش ِتلویزیونی نسبت به واقعیت حتماً رویکردی متفاوت با تئاتر دارد، هرچند خود تئاتر همچنان در پی درک رابطه‌ی دقیقی بین واقعیت و قرارداد است. ذاتِ تئاتر به خاطر شکل ارائه‌ی آن در واقعی‌ترین شکل ارائه این هنر نیز وجود قطعی دارد و این وجود، همواره خود را با اجرای زنده می‌نمایاند، همان‌طور که سینما با اکران.

مهم‌ترین مسئله در درک زبان نمایش تلویزیونی، زنده‌بودن، قراردادِ واقعیت و زمان و مکان است؛ در واقع، درصدد جستجوی بیان نمایش و قرارداد تلویزیونی در رابطه‌ی مکان و زمان اجرای زنده هستند. مکان و زمان اجرا برای پخش زنده -که در برابر مخاطب تلویزیونی صورت می‌گیرد- عامل به‌ وجود آورنده‌ی ماهیت و ذات نمایش ِتلویزیونی است. از طرفی، نوع ارائه‌ی یک موضوع به شکل پخش زنده، رابطه‌ی جدی و تنگاتنگی با ماهیت و ذات نمایش تلویزیونی دارد.

تحلیل و پاسخ به پرسش‌های مطرح‌شده زمانی تحقق خواهد یافت که ماده‌ی خام نمایِش تلویزیونی را مشخص نمایند. «بیان نمایش ِتلویزیونی» برای درک ماهیت خود ناچار به درک نوع و روش ارتباط است؛ یعنی به‌مثابه اکران برای یک فیلم سینمایی در یک سالن سینما؛ همچنین به‌مثابه اجرای نمایش‌نامه در یک تئاتر و سالن تئاتر یا نوع ارائه‌ی یک نمایش ِتلویزیونی در برابر مخاطب در تلویزیون. دقیقاً منظور نویسندگان، ایجاد رابطه‌ی درست همچون، رابطه‌ی اکران و سینما یا اجرا و تئاتر و البته پخش زنده و نمایش تلویزیونی است. اگر سینما وابسته به اکران است، کما اینکه تئاتر نیز با اجرا و نمایش تلویزیونی هم با پخش زنده، خود را بیان می‌کند و معنای خود را به دست می‌آورد.

3- نمایش رادیویی

نمایش صحنه‌ای براي اجرا به شناخت «لزوم» و «نتیجه‌گیری» از مـتن نیـاز دارد. نمـایش رادیویی از این ارتباط مدد می‌گیرد تا بر اساس تحلیل و نتیجه‌گیری از متن و با درك مفهوم کل اثر، کنشِ درون نمایش را در تبدیل نمایش صحنه‌ای بـه نمـایش رادیویی مدنظر قرار دهد. گفت‌‍وگوهایی که در نمایش رادیـویی بـراي تبـدیل بـه نمـایش صحنه‌ای تبدیل به حرکت ‌شده و عمـل فیزیکـی را موجـب می‌شود، در برگـردان نمایش صحنه‌اي به نمایش رادیویی تبدیل به کنشـی مـی‌شـود کـه بـا پیـروي از اصـل «لزوم» و «نتیجه‌گیری» شکل می‌گیرد. به‌یقین بررسی آراء و نظریات اهل علم و تجربه و نیز پژوهندگان در زمینه‌ی اجرای نمایش‌های رادیویی می‌تواند تصویری روشن و کارشناسی و جامع‌تری از این زاویه به دست بدهد.


نمایش رادیویی از نگاهِ کارشناسان و صاحب‌نظران

«نمايــش راديويي، ميانِ گونه‌هاي دراماتيــك، هنوز عرصه‌های نامكشــوف بســياري دارد؛ همان‌قــدر كه روان و درون و غريــزه آدمي با تمام جد و جهدها و جســت‌وخيزهاي علمي همچنان گوشه‌هاي سربه‌مهر و نكاويده بسيار دارد. اين‌گونه از نمايــش كه نظريه‌پردازان آمريكايي آن را «درام تخيل» ناميده‌انــد، هنوز قابليتــي بالا براي تجربــه ناكرده‌ها و ناديده‌ها از خود نشــان مي‌دهد. مي‌شــود پیش‌تر رفت و بيشــتر ديد، اما جســارتي ويژه مي‌خواهد كه اين چند سطر در باب همين نكته است ... نمايــش راديويي عرصه‌ای اســت شایسته‌ی مداقه و درنگ و مكاشفه، اما هر تجربه و ایده‌ی جديد و فضاي بديعي بايد بســيار نرم و مخملين و آرام آزمایش‌شده وارد بدنه ساختمان نمايش راديويي شــود ... نمايش‌هاي راديويي، اجراي تئاتر گونه‌ای اســت كه موفقيــت آن در گرو اجراي خوب آوايي نمايش اســت.» (ایوب آقاخانی، 1391)

«نمايــش راديويــي، جذاب‌ترین، هنرمندانه‌ترین و تأثيرگذارتريــن فرم برنامه‌هاي راديويي اســت. هگل می‌گوید: «انســان در برابر تصوير واقعيت دســتخوش همان احساس‌هایی می‌شود کــه در برابــر واقعيت.» نمايش، واقعيت نيســت بلکه واقعیت نمایی اســت. پس نويسنده نمایش‌نامه از طريق شخصيت‌پردازي، حادثه، زبــان و کلام و... مي‌تواند واقعيتي خلق کند که در عين واقعی بودن واقعي نباشد.» (محمد مهاجر، 1391)

«تاريخچه‌ی نمایش‌نامه‌های راديويي در كنار سينما و تلويزيون، تاریخچه‌ی روش‌های مبتکرانه‌ای است در اجرا براي ايجاد حس باورپذيري. به بياني ساده‌تر، در صورتي می‌توان به موفقيت يك نمایش‌نامه راديويي اميــدوار بود كه ارتباطي زنده بــا مخاطبش برقرار كند و شــرط ايجاد چنين رابطه‌ای، باورپذیر بودن اجراست.» (لیلا خراط، 1391)

با ویژگی‌هایی که از اجرای نمایش رادیویی گفته شد، بازیگری در نمایش رادیویی هم خصوصیات و توانایی‌های خاص خود را طلب می‌کند. اصلاً یکی از محورهای اساسی و اصلی در نمایش رادیوی، بازیگر نمایش‌های رادیویی است چرا که مخاطبان رادیو تنها از طریق صدای بازیگران ارتباط می‌گیرند و در ذهن خود نمایش‌نامه را تخیل و تصویرسازی می‌کنند.

«شنونده‌های نمایش رادیویی باید فرصت درک نمایش را داشته باشند و این کار با مکث‌های طولانی بین کلام حاصل می‌شود. در استودیوی فیلم‌برداری، به بازیگری که نمی‌تواند در برابر دوربین واکنش داشته باشد، «چهره‌ی یخ‌‎زده» گفته می‌شود. در رادیو هم نباید کاری کنید که به نظر بیاید «گلوی یخ‌زده» دارید.» (آلن بک، 1384)

نمایش رادیویی نمایشی است که قابلیت تطبیق یـافتن بـا زمینه‌های متفاوتی از متن را داراست. نمایش رادیویی را می‌توان با اسـتفاده از نظـر «سوسـور» نمایش واژگان نامید یا بنا بر نظر «باختین» آن را نمایشی دانسـت مبتنـی بـر کارنـاوالی از شخصیت‌ها که می‌توان از مجموعه آن شخصیت‌های متفـاوت را در جایگاه‌های مختلف به بازي گرفت و خوانشی از متن ارائه داد غیرمعمول و مخـالف هـدف اولیـه نویسنده که این مقوله به کرات در نمایش‌های رادیویی رخ می‌دهد.

نمایش از منظرِ تطبیقی میان اجرای صحنه و تلویزیون و رادیو

از زاویه‌ی بررسی مقایسه‌ای و تطبیقی میان اجرای نمایش روی صحنه با اجرا در تلویزیون و رادیو دارای تفاوت‌ها و اشتراک‌هایی است که توجه به هر کدام می‌تواند قابلیت‌ها و محدودیت‌های موجود را آشکار ساخته و نسبت به هدف یا اهداف مورد نظر پیرامون آن تصمیم‌گیری کرد.

«با توجه به اینکه فرایند ارتباط در تئاتر صحنه‌ای و رسانه تلویزیون ضمن برخی اشتراکات دارای تفاوت‌های بنیادینی است و ازآنجاکه ساختار نمایش عموماً در ابتدا از شکل‌گیری ساختار متن ساختار متن آغاز می‌شود، می‌بایست متن تئاتری ضمن حفظ اصالت‌های خود جهت تولید به‌صورت یک برنامه نمایشی تلویزیونی با شرایط و امکانات این رسانه منطبق گردد (عماد زاده، 1387، ص 2)».


به گفته کارشناسان، «ارتباطات» یکی از تفاوت‌های بنیادین در نظام ارتباطی نمایش صحنه‌ای، تلویزیونی و رادیویی است، چون ارتباطات در نمایش صحنه‌ای، بی‌واسطه است و ارتباط به‌وسیله‌ی کنش و واکنش رو در روی اجراکنندگان و تماشاگران انجام می‌پذیرد اما در تلویزیون و رادیو ارتباط با واسطه و از راه تکنولوژی و ابزار ضبط و پخش صدا و تصویر انجام می‌شود.

ارتباط در تئاتر صحنه‌ای با مخاطب اندک اما در تلویزیون و رادیو -که وسایل ارتباط‌جمعی هستند، با تعداد بیشتری مخاطب انجام می‌شود. همچنین مخاطبان نمایش‌های تلویزیونی (تله‌تئاتر) و نمایش‌های رادیویی در قیاس با مخاطبان اجرای صحنه‌ای نمایش (تئاتر)، اغلب حرفه‌ای و جدی نیستند و آشنایی کمی با پدیده‌ی نمایش و ماهیت و مختصات آن دارند.

البته «هیچ‌کدام از ویژگی‌های این دو نظام ارتباطی [تئاتر صحنه‌ای و نمایش تلویزیونی] را نمی‌توان هم‌زمان با هم ایجاد نمود. برای مثال برخورد رو در رو در تئاتر صحنه‌ای بین اجراکنندگان و تماشاگران و برخورد با واسطه در تلویزیون و سینما و یا وجود مخاطبان اندک در تئاتر صحنه‌ای و وجود مخاطبان بی‌شمار در تلویزیون و ... بنا بر تفاوت‌های بنیادین فوق در این نظام‌های ارتباطی زیر سیستم‌های طراحی، تولید، ارائه، دریافت مخاطب و اثر بر او از عوامل و فرایندهای جداگانه‌ای تشکیل یافته‌اند که تغییر در کارکرد هر عامل سبب تغییر در کارکرد عامل دیگر می‌گردد. بنابراین، در ظاهر نمی‌توان ویژگی‌های متناقض جوهره‌ی این دو نظام ارتباطی را در هم آمیخت تا به ساختاری تلفیق یافته از هر دوی آن‌ها رسید» (عماد زاده، 1387، ص 210).

از سوی دیگر فاصله‌ی جغرافیایی فرستنده (بازیگر) و گیرنده (مخاطب) در تئاترِصحنه‌ای، اندك و در تلویزیون و سینما فراوان است و بازخورد مخاطب در تئاتر صحنه‌ای در لحظه‌ی تولید و دریافت صورت می‌پذیرد، اما در تلویزیون و سینما در درازمدت است. این عوامل نشانگر آن است كه فرآیند ارتباطی در تئاتر صحنه‌ای، سینما و تلویزیون در شرایط محیطی و زمانی متفاوتی انجام می‌شود؛ ازاین‌رو شرایط دریافت پیام توسط مخاطبان و به‌تبع آن چگونگی تأثیر بر مخاطب در این سه فرآیند ارتباطی متفاوت خواهد بود.

«وجه مشترکی که تئاتر صحنه و نمایش تلویزیونی را به هم پیوند می‌دهد، وجود هسته‌ی مرکزی درام در هر دوی آن‌هاست. هر دو نمایش، انسان را در حال انجام کاری نشان می‌دهد؛ همچنین برای گروهی از آدمیان در زمان و مکانی خاص در داستان یا واقعه‌ی مشخص، به نمایش در می‌آید. در ضمن، برخی تفاوت‌های بنیادین – چه در ساختار متن و چه در ساختار اجرا – در همین عوامل مشترک حضور دارد (یعنی نوع بازیگری و رابطه با تماشاگر، نوع مکان و استفاده از زمان). در سوی مقابل، تئاتر –که از تماشاگر جدا نیست– جدا بودن و تنها بودن و در ضمن ارتباط‌جمعی داشتن، ویژگی خاص تلویزیون است» (گل‌محمدی، 1395).

از نظر ساختاری نخستین تفاوت رادیو و تلویزیون با تئاتر در قدمت آن است. تلویزیون نسبت به تئاتر قدمت تاریخی بسیار کمی دارد. تئاتر از دیرباز به شکل‌های مختلف وجود داشته است. تئاتر یکی از هنرهای هفت‌گانه و قدمت تاریخی‌اش از آن هنر کاملی با تعاریف مشخص ساخته است. میزانسن در تئاتر به تعریف کامل و مشخصی رسیده است. درام در تئاتر معنی واضح و مشخص دارد. در نتیجه نمی‌توان تئاتر را صرفاً یک رسانه ارتباطی دانست.

میزانسن در صحنه‌ی تئاتر و تلویزیون مشترک است اما تعریف یکسانی ندارد. میزانسن در تئاتر مانند دیگر عناصر این هنر در راستای زندگی واقعی است. در تلویزیون میزانسن با همان تعریف اما با تفاوت‌های بسیار، حرکت بازیگران را در بر می‌گیرد. برخلاف تئاتر که میزانسن‌اش در راستای اتفاقات و حرکات آدم‌ها در زندگی واقعی است، تلویزیون بر اساس نوع قاب و نگاه کارگردان و ویژگی‌های لوکیشن شکل می‌گیرد. می‌توان گفت میزانسن در تلویزیون تحت تأثیر ابزار و نیز دکوپاژ کارگردان اما در تئاتر تحت تأثیر نگاه کارگردان به زندگی واقعی است.

نتیجه‌‌گیری

درک ماهیت نمایش برای شناخت زمینه‌ی بیرونیِ آن از اهمیتی ویژه برخوردار است. آنچه نمایش صحنه‌ای را در اجرای رادیویی و تلویزیونیِ آن همراهی می‌کند، کوششی است که بر اساس طرح و گفت‌وگو و میزانسن در درون متن رادیویی و تلویزیونی صورت می‌گیرد؛ عواملی چون نور، گریم، لباس و میزانسن‌های حرکتی در خدمت معنا رسانی از طریق متن و رمزهای شنیداری و دیداری (بصری) قرار می‌گیرند.

همواره میان متنی که خوانده‌شده و چیزی که اجرا می‌شود تفاوت‌های محسوسی وجود دارد. اغلب نویسندگان نمایش و اجراکنندگان، این تفاوت‌ها را در می‌یابند. واژه‌ها در خوانشِ محض کم‌تر از زمانی که اجرا رخ می‌دهد با هم ارتباط برقرار می‌کنند. در مرحله‌ی دور خوانی، یعنی زمانی که کار بر روی متن شکل می‌گیرد، تمرکز اصلی و توجه روی واژه‌هاست تا معنای حقیقی نمایش کشف شود.

جهت تنظیم نمایش صحنه‌ای برای تلویزیون و یا رادیو، بهترین روش این است که ضمن وفادار ماندن به متن دراماتیک، تغییراتی متناسب با زبان و مقتضیات صدا و تصویر در رادیو و تلویزیون در آن داده شود. برای مثال جلوه‌های بصری یا صوتی جایگزین گفت‌وگو جایگزین اجرای تئاتری شود. در نتیجه از متن نمایشی، اقتباسی دراماتیک برای رادیو و تلویزیون تنظیم می‌شود که با اجرای صحنه‌ای همان متن تفاوت‌هایی دارد.

بهترین شیوه برای پخش تئاتر از تلویزیون، ضبط اجرای زنده با چند دوربین است تا علاوه بر حفظ حس و حال اجرای صحنه‌ای، نیازها و امکانات رسانه‌ی تلویزیون نیز در نظر گرفته شود. ارتباط نمایش رادیویی و نمایش صحنه‌ای قبل از اجرا با واژه‌هاست. از طریق درک و شناخت واژه است که به حقیقت می‌رسیم؛ حقیقتی که در گرو درک توالی‌هایی است که در متن وجود دارد، ارتباط بین حقایق کاملاً ضروری است.

منابع

- رجب‌زاده طهماسبی، علی. (1394). ساختارشناسی نوشتار در گونه‌های تلویزیونی. انتشارات دانشگاه صداوسیما

- بروک، پیتر. (1380). فضای خالی. (ترجمه: اخلاقی، اکبر). انتشارات کتاب فردا

- گل‌محمدی، محمود. (1395). قواعد اجرای نمایش‌نامه در تلویزیون. انتشارات علمی و فرهنگی

- شکنر، ریچارد. (1397). نظریه اجرا. (ترجمه: نصرالله زاده، مهدی). انتشارات سمت

- گروس براکت، اسکار. (1376). تاریخ تئاتر جهان. (ترجمه: آزادی‌ور، هوشنگ). انتشارات مروارید

- شهبا، محمد. (1389). ساختارشناسی تله‌تئاتر در ایران. نشریه علمی- پژوهشی هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران

- شهبا، محمد. (1393). عناصر روایت در مجموعه‌های تلویزیونی. مرکز تحقیقات صداوسیما

- مؤدبیان، داریوش. (1383). مقدمه‌ای بر تئاتر تلویزیونی. فصلنامه هنر. تابستان. شماره 60

- دو سوسور، فردینان. (1382). دوره زبان‌شناسی عمومی. (ترجمه: صفوی، کوروش). انتشارات هرمس

- بک، آلن. (1384). بازیگری در رادیو. (ترجمه: رحمتی امین، معصومه). انتشارات اداره کل پژوهش‌های رادیو. چاپ دوم

- میرفخرایی، تژا. رجبیه فرد، منا. (1396). مقاله تحلیل جامعه‌شناختی تئاتر و جایگاه آن در میان رسانه‌های جمعی ایران. مجله نمایش. شماره 213

- سطوت، زهره. شریف خدایی، مجید. (1389). مقاله بررسی متن نمایش صحنه‌ای و نمایش رادیویی. فصلنامه رادیو و تلویزیون. شماره پاییز

- عماد زاده، فرهاد. (1387). ساختار تئاتر تلویزیونی از شکل‌گیری در متن تا اجرا. پایان‌نامه کارشناسی ارشد

- مقاله نمایش رادیویی از نگاه صاحب‌نظران. (بهمن 1391). پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. سال یازدهم. شماره 67

- وبلاگ ارم بلاگ (نما هنر). (1395). یادداشت ماهیت هنر http:artnama.eramblog.com

صحنه‌ای تلویزیونی رادیویینمایشاجرای زندهتئاترتفاوت اجراهای صحنه ای تئاتر و تلویزیون و رادیو
منتقد فیلم و عکاس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید