کودکآزاری موضوعی است که در سینما و آثار نمایشی بسیار کم پرداختهشده و پرداختن به این مهم در مدیوم تصویر اهمیت دارد. بایسته بودن توجه به این معضل اجتماعی و انسانی برای اصلاح رفتارهای اشتباه در برخورد با کودکان است که آینده آنها را در بزرگسالی تهدید میکند. «افعی تهران» مجموعهای جذاب است در ژانر معمایی و پلیسی در بستر مضمونی اجتماعی که با فضاسازی صوتی و تصویری مناسب و اجرای استاندارد توانسته به یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی معاصر بپردازد.
سامان مقدم با تجربههای ساخت سریال و چند فیلم، در کارگردانی افعی تهران تا حدی موفق عمل کرده اما در نگاه کلی به مضمون سریال نکاتی قابلطرح است:
- پایانبندی متفاوت سریال یک نقطه قوت است چون اینگونه داستانها به دستگیری قاتل میانجامد و در اینجا چنین نیست، بر عکس آغاز سریال که به قوت پایان آن نیست.
- پرداختن به پشت پرده، روابط و دشواریهای کار سینما و شوخی با آن و شکست آرمان بیانی (پیمان معادی) منتقد سینما در فیلمسازی و حتی استفاده از نام اصلی برخی شخصیتها خوب است که به واقعگرایی مضمون سریال کمک کرده است.
- سخن از کاستیها و نشاندادن آسیبهای یک سیستم آموزشی ناکارآمد بر ذهن و روان کودکان در بزرگسالی مقوله بسیار مهمی است که پرداخته نشده و لازم است دراینباره همچنان حرف زد. فلشبکهای مدام به کودکی آرمان و توجه به این کاراکتر منجر به شخصیتپردازی خوب آن شده که شمایل بزرگسالی یک کودک روان رنجور است و کابوسهای وحشتناک او که میراث رفتارهای نادرست والدین اوست.
- تعلیق در وجه معمایی و پلیسی عمق و ظرافت لازم را در پرداخت فیلمنامه ندارد و سطحی است.
- در نخستین قاب از معرفی شخصیت مژگان مشتاق (سحر دولتشاهی) با این تابلو در محل کار او مواجه هستیم: [روانشناس و مشاور خانواده- تشخیص و درمان بیماریهای اعصاب- کارشناس ارشد روانشناسی بالینی]. همین معرفی اشتباه سبب خدشهدار شدن وجه پژوهشی اثر شده است. روانشناس و مشاور با روانپزشک (پزشک متخصص اعصاب و روان) و نورولوژیست (پزشک متخصص مغز و اعصاب) هرکدام مقولههای تخصصی و متمایز از هماند که در یک نفر قابلجمع نیستند مگر در برخوردهای غیرتخصصی که یک پزشک عمومی تابلو میزند: عمومی، اطفال، داخلی و قلب!
- اینیک رفتار غیرحرفهای است که تراپیست با بیمار خود در دومین جلسه درمان، روی کاناپه و کنار او بنشیند. پرداخت شخصیت تراپیست سطحی و ضعیف است. گویا نویسنده برای طرح رابطه عاطفی آنها در شتاب است.
25 خرداد 1403