محصول سال 2024 کشور اسپانیا
برای من سینما – و هنر- همچون پدیدار شدن گمشدهای در برهوتِ هستی و مواجهه با «شگفتی» و «چالشهای ذهنی و حسی» است که میتواند زندگی را قابلتحمل و زیباتر سازد. دیدن فیلم The Room Next Door یکی از این تجربههاست. طرحِ درستِ مفاهیمِ چالشی درباره «زندگی و مرگ» و دریافت متفاوت آدمها پیرامون تجربههای زیستی - حتی تلخ – به نظرم خالی از دانستگی نیست.

این فیلم با ژانر درام در مفهومِ اختیار و انتخاب است و تقابلِ مرگ و زندگی. دو دوست به نامهای اینگرید (جولین مور) و مارتا (تیلدا سوینتن) از پسِ سالها دوری و بیخبری به هم میرسند در شرایطی که اینگرید نویسندهای سرشناس شده با کتابی که بهتازگی نوشته با نام «درباره ترس از مرگ» و مارتا خبرنگار سابق جنگ در بستر بیماری سرطان و آستانه مرگ.
آلمودوار در اتاق مجاور به دنبال ساختن لحظههایی ناب از این مواجهه است تا با نزدیکی به حسِ مرگ از دلِ زندگی، آن را تلطیف ساخته و با رنگآمیزی هوشمندانه فیلم، تلخی و اندوه مرگ را در فضایی آرامبخش و همچون یک آیین پاس بدارد. این فیلم نشان میدهد چگونه همراهی و رفاقت واقعی در روابط انسانی میتواند رویارویی با چالشهای زندگی را به مسیری توأم با آرامش و اطمینان خاطر تبدیل کند و درد را تخفیف دهد و این سفر (مرگ) آسانتر اتفاق بیفتد.

تجربههای دردناک زیستی مارتا بهعنوانِ خبرنگارِ سابقِ جنگی و مأمور مخابرهی خبر و تصویر خشونتِ آدمی و دیدنِ جنگ و کشتار سبب شده پذیرشِ مرگ برای او قابلتحمل باشد حتی با اختیار و به روشِ اوتانازی تا بلکه دردِ بیماری و سرطان تمام شود. او کمپلکسِ درد است: از نامزدش که به جنگ ویتنام رفت و دگرگون بازگشت و او را رها کرد و دختری که از این رابطه دارد درگیرِ اختلاف ناشی از پرسش بزرگی که همچنان دچار ابهام است.

این نوشتار بی اشاره به بازیهای درخشان جولین مور و تیلدا سوینتن، تهی از روحِ اثرگذار فیلم خواهد بود که این دو با درکِ شخصیتِ داستان، توانستهاند کشمکشهای حسی و درونیِ اینگرید و رنجِ مارتا، زنی با آرامش در آستانه مرگ را اجرا نمایند.
دوشنبه 13 اسفند 1403