علی اکبر افتخار
علی اکبر افتخار
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

جهان موازی در محتوای هیچ/ نگاهی به فیلم تفریق ساخته مانی حقیقی

پوستر فیلم تفریق
پوستر فیلم تفریق


«تفریق» روایت یک زوج است که زوجی همسان و ما به ‌ازا دارند. فیلمی با اجرا و کارگردانیِ خوب و ایده‌ای جذاب اما ناپخته و الکن دارد. پلات اصلی فیلم یعنی پرداختن به جهان موازی شخصیت‌های داستان در مضمونی اجتماعی به خودی خود جذاب و کنجکاوی برانگیز است ولی حاصل کار در فیلمی با ضعف‌های فیلم‌نامه‌ای در پرداخت قصه و فقدان اوج و فرود مؤثر در روایت داستان، باورپذیری اثر را دچار خدشه کرده است.

سکانس آغازین «تفریق» عالی است با آن حرکت درست و حیرت‌انگیز دوربین که پشت سر فرزانه وول می‌خورد لابه‌لای خودروهای گیرکرده در ترافیک و زیر باران شهری خاکستری که با نزدیکی به هر خودرو و شنیدن ترانه و آهنگ و صداهایی که از هر یک می‌شنویم، به تصور جهان هرکدام می‌پردازیم. این آغاز فوق‌العاده محکم و درگیر کننده است منهای موسیقی متن این سکانس که به نظرم وجودش اضافی و مزاحم است.

مانی حقیقی در «تفریق» می‌کوشد یک تریلر روان‌شناسانه بسازد درحالی‌که این فیلم در دست‌انداز فیلم‌نامه گیرکرده و اثری سرگردان است که نه هیجان اساسی را در مخاطب دامن می‌زند، نه جنایی است، نه رمزآلود و نه روان‌شناختی. ژانر «تفریق» در برزخ هر یک گرفتارشده به دلیل هر آنچه در فیلم‌نامه بایستی می‌بود و اینک نیست.

فیلم به لحاظ ایده‌ی اصلی، به دو فیلم نزدیک است: فیلم «دشمن» (Enemy) /2013 ساخته دنی ویلنو و نیز فیلم «کسی که دوستش دارم» (The One I Love) /2014 به کارگردانی چارلی مک دوال. جهان موازی و شباهت دو زوج در پلات ابتدایی داستان این هر دو فیلم، روایت هرکدام را پیش می‌برد. ظاهراً مانی حقیقی به ایرانیزه کردن ایده‌ی مشترک این دو فیلم نظر داشته ولی درنیامده و قوام و انسجام روایی ندارد. برای همین قابل‌باور نیست.

مانی حقیقی سینماگری آگاه و کار بلد است و حضورش مغتنم، اما اگر فیلم‌نامه سازه و اسکلت و زیربنای درست و محکمی نداشته باشد، ساختمان کل فیلم فرو می‌ریزد هرچند اجرا و فرم درستی داشته باشد.

اگر در بطن پرداختن به روابط ضربدری دو زوج فیلم از طریق روایت جهان موازی آن‌ها و نیز تصویر کردن شهری باران‌زده و خاکستری با دالان‌ها و راهروهای تنگ و تاریک، نوعی ایجاد چالش در ذهن مخاطب برای القای رویارویی با اثری نمادین نهفته که باید گفت از این وجه ناموفق است. حتی بحث توهم و واقعیت کاراکترهای اصلی فیلم نیز قابل ردیابی نیست گویی همه‌ی فیلم برای همین ایده‌ی جذاب جهان موازی افراد ساخته و بر پایه‌ی «هیچ» بنا شده است.

بازی خوب ترانه علیدوستی با فاصله‌گذاری در دو نقش فرزانه و بی‌تا، اسماعیل پوررضا در نقش پدر جلال با آن نگاه خاص معنادار و بازی در سکوت و نیز بازی فرهام عزیزی، بازیگر کودک نقش فرزند محسن و بی‌تا درخشان و قابل اشاره هستند.

جهان موازیفیلمفیلم تفریقروابط ضربدرینقد فیلم تفریق
منتقد فیلم و عکاس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید