دیدن فیلم «قولچاق» دومین و واپسین اثر سینمایی یوسفینژاد، بیبُغض و دریغ، دشوار است؛ بُغض برای او که رفت و فیلمش را روی پرده و کنار تماشاگران ندید و دریغ برای سینمای تبریز و آذربایجان و جامعه سینمایی کشور که از وجود یوسفینژاد در بهترین فصل باردهی فکری او را از دست دادند و این هر دو، از پسِ اندوهی که او داشت از شرایط نابسامان سینما و روابط ناسالم حاکم، اندوه ِ مکرّر است.
«قولچاق» همچون فیلم قبلی یوسفینژاد، یک درام اجتماعی است با مایههای طنز سیاه از روابط آدمها و روایتی از واکنش افراد در مواجهه با موقعیتهای مختلف خانوادگی و اجتماعی. در هر دو فیلم ما ابتدا با یک اتفاق ساده و روزمره (عزا و سوگواری در «اِو»/ جشن و عروسی در «قولچاق») روبهرو هستیم و داستان عادی با ورود به دنیای درونی آدمها و طرح خرده روایتها از زبان هر یک از شخصیتها، شکلی پیچیده به خود میگیرد، سپس ما را به سمت آن واقعیت هولناک داستان پرتاب میکند و اینجاست که تماشاگر درگیر در روایتی چندلایه میشود از آدمهای پیچیده با رفتارهای پنهان و رمزگشایی از پشت پردهی ماجرا.
برای من «قولچاق» و «اِو» هر دو در یک راستا قرار میگیرند و به نظرم «قولچاق» تجربهای نو و متفاوت در کارنامهی سینمایی یوسفینژاد نیست. موقعیت و جنس داستان عوضشده وگرنه روایت، اجرا و فرم فیلم، هر دو یکی است و این اتفاق آگاهانه است طبق نظر و خواستِ یوسفینژاد که قرار بود با ساخت فیلم «تولد»، به کامل شدن یک سهگانه (تریلوژی) در کارنامه او منتهی شود.
این فیلم نیز همچون «اِو» ظرفیت بررسی و تحلیلهای جامعهشناختی و روانشناسانه را در خود دارد. با نگاهی آسیب شناسانه به رفتارهای چالشبرانگیز شخصیتها در هر دو فیلم، میتوان ریشههای بروز آنها را ردیابی کرد که انعکاس کاستیها و معضلات فرهنگی و اجتماعی هستند، هر چند نادر اما واقعی.
پینوشت: این فیلم را در سالگرد درگذشت اصغر یوسفینژاد و در اکران خصوصی دیدم. طبق اعلام «جلیل اکبری صحت» تهیهکننده «قولچاق»، پروانه نمایش فیلم صادر شده و پس از نوبتبندی، زمان نمایش عمومی فیلم اعلام خواهد شد. این یادداشت تنها در حکم مرور (Review) پیش از اکران فیلم است. «قولچاق» به نظرم جلوتر از «اِو» نیست و ضمن داشتن نقاط قوت، ضعفهایی هم دارد که نقد و یادداشت خود را به هنگام نمایش عمومی فیلم موکول میکنم.
نشانی صفحه اینستاگرام ali_eftekhar7@