ویرگول
ورودثبت نام
علی اکبر افتخار
علی اکبر افتخار
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

وصیت‌نامه تصویری مادرانه/نگاهی به فیلم مستند «دایه»/ ساخته سامان ایران زاده

سینمای مستند قدمتی دارد حتی بیش و پیش از سینمای داستانی چراکه نخستین فیلم‌های تاریخ سینما در ژانر مستند ساخته‌شده و بر پایه‌ی همین سابقه، مراتب تغییر و تکوین خود را نیز پشت سر گذاشته و رد پای محکم، ارزشمند و اثرگذار از خود در گذر زمان ثبت کرده است.

فیلم مستند گونه‌ها و انواع مختلف دارد و هر کدام نیز کارکردها و وجوه معرف خود را دارا هستند که اگر مستندساز به زبان سینما اشراف داشته و در بیان موضوع و ساختار مهارت و خلاقیت داشته باشد، فیلمی موفق و اثرگذار شکل می‌گیرد.

فیلم مستند «دایه» نخستین ساخته سامان ایران زاده، اثری شخصیت محور است اما این شخصیت می‌تواند یک نماد باشد و از جنبه شهرت تصویر نشده است. دایه کبرا نمادی از مادر و مادربزرگ‌های مهربان و دوست‌داشتنی این سرزمین است. او مادر همه‌ی ماست: نگران و دلسوز و صمیمی. مستند «دایه» فیلمی است که در چهار اپیزود ساخته‌شده و فیلم‌ساز در هر اپیزود به یک وجه از شخصیت دایه کبرا می‌پردازد هر چند پازل معرفی در پرداخت شخصیت اصلی دچار کاستی‌هایی است.

در اپیزود اول، دایه با صدای اذان و برای وضو وارد حیاط خانه‌اش می‌شود؛ خانه‌ای سر سبز و قدیمی با حوض و درخت و باغچه که نشان از گذشته دارد. ورود کبوتر به هنگام نماز دایه کبرا نشان از صدق درونی مادرانی است که با طبیعت و خدا رابطه دارند و همین کبوتر گویی فرستاده‌ای است تا نیایش دایه را تماشا کند و با دست‌های نیایش گر مادر به رهایی برسد.

اپیزود دوم کوتاه‌ترین اپیزود این فیلم به وجه استقلال دایه می‌پردازد در تهیه مواد غذایی و در همین اپیزود رابطه دایه کبرا با سامان (کارگردان) مشخص می‌شود.

سومین اپیزود فیلم، بلندترین بخش آن است که داخل خودروی در حال حرکت به بخشی از گذشته دایه کبرا می‌پردازد: از ازدواج و آیین‌های عروسی در قدیم و همسایه‌هایی که دیگر نیستند و خانه‌هایی که خراب‌شده‌اند. به نظرم جا داشت در این اپیزود به فرزندان دایه و آدم‌های تأثیرگذار در زندگی او پرداخته می‌شد البته نه با طولانی‌تر کردن اپیزود، بلکه با حذف بخش‌هایی که کمکی به معرفی دایه نمی‌کنند از طریق تدوین دوباره تا این بخش کامل‌تر بشود.

اپیزود چهارم (آخر) با هرس کردن گل‌ها به همراه آواز دایه آغاز می‌شود. دایه دلش گرفته، گوی حس سفر و دوری از فرزندان او را اندوهناک ساخته و از برای همین است که خطاب به فرزندانش –فرزندان این سرزمین- وصیت می‌کند: دعوت به نیکی و خیر. این فیلم یک وصیت‌نامه تصویری است از سوی مادرانی که با مهربانی و صدق خود جهان را جای خوبی برای زندگی می‌خواهند در این دنیای پرآشوب و سرشار از جنگ و دروغ. وصیت دایه کبرا برای گریه نکردن پس از مرگ او و بودنی پاک و مرتب نیز از همین زاویه است و مگر چه انتظاری می‌توان داشت از مام وطن و مادرانی پاک‌دامن و زاینده. مادرانی که اندوه فرزندان خود را در فقدان خود نیز خوش ندارند.

مستند «دایه» به‌عنوان کار نخست کارگردان، اثری است قابل‌تأمل و می‌توان نشانه‌هایی از یک فیلم‌ساز خوش‌فکر را در آن جست‌وجو کرد، به این خاطر که حس خوبی از تماشای فیلم به مخاطب دست می‌دهد البته به شرطی که مخاطب خاص خود را بیابد، هرچند این فیلم نیازمند پاره‌ای از اصلاحات و یک تدوین دوباره است تا اثری بهتر و زیباتر باشد. موارد اصلاحی از منظر نگارنده بدین شکل پیشنهاد می‌شود:

1- زیرنویس فیلم کوچک و داخل ترام سیاه است که به‌سختی قابل‌مشاهده است. بهتر است اندازه فونت بزرگ‌تر و بدون ترام و کادر و به رنگ سفید باشد.

2- صدای صحنه و گفتارها در اپیزود سوم ضعیف بوده و مشکل صدابرداری قابل‌ملاحظه است. این ضعف به‌خصوص زمانی عمده می‌شود که آواز کردی در پایان این اپیزود روی تصویر می‌آید و تفاوت سطح و میزان صدا و عدم تنظیم آن بیرون می‌زند.

3- در اپیزود پایانی فیلم اگر پلان راه رفتن دایه در آرامگاه که پشت به تصویر در حال حرکت است در تصویر رقص پرده‌ی خانه‌ی دایه فید شود و سپس با یک حرکت تیلت از پشت توری پنجره‌ای که گل‌های خشک به آن چسبیده، دیزالو حرکت هلی شات از داخل حیاط به سمت بالا و نمایی از حیاط خالی را داشته باشیم، می‌تواند در انتقال معنا و سفر ابدی دایه و اثرگذاری فیلم نقش عمده‌ای داشته باشد.

به‌هرحال می‌توان سامان ایران زاده را بابت ساخت این فیلم تحسین کرد و جدی گرفت برای تجربه‌ای که به نظر خیلی شخصی است اما در قالب فیلمی صمیمی کارکرد درست خود را می‌تواند داشته باشد.

فیلمسامان ایران زادهدایهتاریخ سینمازیرنویس فیلم
منتقد فیلم و عکاس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید