علی اکبر افتخار
علی اکبر افتخار
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

کیشلوفسکی و دعوت به رمزگشایی


کریشتف کیشلوفسکی (Krzysztof Kieślowski) فیلم‌ساز سرشناس لهستانی برای من یکی از نمادهای پررنگ سینمای اندیشه است. سینمایی که سرگرمی محض نیست بلکه تلنگر می‌زند به فکر آدمی و دعوت می‌کند به تأمل و تعمق در موضوع و جهان فیلم. برای همین سبب می‌شود تا دریچه‌‌ی تازه‌ای به روی آدمی باز شود و فهم جدیدی از مفاهیم و دغدغه‌های ذهنی هر فرد حاصل آید.

یکبار کیشلوفسکی طی گفتگو از دو پرسش اساسی یاد می‌کند که به دنبال پاسخ آن‌ها بوده و جوابی نیافته: «که هستی؟ چه می‌خواهی؟» و چیزی که برایش روشن است اندکی «صلح» و «سکوت» است یعنی رؤیا و گم‌شده‌ی بزرگ بشری در جهان هستی.


سینمای کیشلوفسکی سینمایی است که در عین روایت داستان در بستر درام، به وجه معمایی و کشف و شهود متمایل است و البته همین راز واره‌گی، کارکرد سینمای او را از جنبه‌ی سرگرمی به سمت آگاهی بخشی مخاطب سوق می‌دهد.

در فیلم‌های کیشلوفسکی- به‌ویژه سه‌گانه معروف: آبی (1993)، سفید (1994) و قرمز (1994) و پیش از آن در فیلم «زندگی دوگانه ورونیکا» (1991) ذهن و فکر بیننده به چالش کشیده می‌شود و کیشلوفسکی اندیشه‌های فلسفی و بنیه‌های فکری خود را به بازی می‌گیرد و آن‌ها را عریان می‌سازد. فیلم‌های کیشلوفسکی از آن دسته‌اند که تا مدت‌ها در ذهن مخاطب باقی می‌مانند. رمز و راز پنهان در شخصیت‌های آثار او آگاهانه است و از جهان فکری کیشلوفسکی می‌آید چراکه در باور او انسان موجودی پیچیده است و همچون رازی سربسته نیاز به کشف و رمزگشایی دارد.


کیشلوفسکی بی‌تردید همان‌طور که خود اذعان دارد، آدمی است بدبین؛ حالت چهره‌اش غالباً جدی و نگاهش در پس عینک مصمم است اما وقتی لبخند بر لبش بنشیند، بی‌درنگ صداقتش را احساس می‌کنید. در پشت جدیت دلهره‌آور رفتارش، دنیایی از صمیمیت بی‌شائبه و طنز تلخ نهفته است.

این سینماگر فیلسوف و اندیشمند در سال 1996 در سن 54 سالگی هنگام عمل باز قلب درگذشت و در گورستان پوونسکوفسکی در ورشوی لهستان به خاک سپرده شد. قبر او در قطعه مخصوص شماره 23 قرار دارد و مجسمه‌ای از هر دو دست کیشلوفسکی (شکل معروف کادر دوربین فیلم‌برداری) روی آن قرار دارد.


کیشلوفسکی
منتقد فیلم و عکاس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید