علی اکبر افتخار
علی اکبر افتخار
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

یک عاشقانه‌ی نا منتظر در دل تاریکی/ نگاهی به فیلم «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس

پری‌ناز ایزدیار و هوتن شکیبا در ملاقات خصوصی
پری‌ناز ایزدیار و هوتن شکیبا در ملاقات خصوصی


در روزگاری که اغلب فیلم‌ها شبیه هم‌اند و سوژه‌ها تکراری که دنباله‌ی آثار موفق ساخته می‌شوند با انگ کپی بر پیشانی که هیچ‌گاه برابر اصل نخواهند شد، «ملاقات خصوصی» یک داستان متفاوت دارد با چاشنی جسارت و اجرای خوب از کارگردانی که کار اولش را در سینمای بلند تجربه می‌کند. داستانی عاشقانه در ژانر اجتماعی که در بستر معضلات جامعه (فقر و اعتیاد) رخ می‌دهد. یک عاشقانه‌ی خوب و جسورانه که در قشر پایین اجتماع و بین طیف محروم شهر رخ می‌دهد.

چند سال پیش به جهت الزام و ضرورت کاری، هنگام ملاقات از زندان تبریز به اتاق ملاقات شرعی یا ملاقات خصوصی برخوردم و با شنیدن کارکرد و ماجرای این اتاق، علت ایجاد و موجودیت آن برایم جالب آمد و با خود فکر می‌کردم نوشتن داستانی برای یک فیلم در بستر آن و پرداختن به موضوعی دراماتیک در آن با شرایط خاصش چقدر می‌تواند نو و جالب باشد و برایم سؤال بود که چرا در سینما به این موقعیت پرداخت‌نشده است.

امید شمس در پشت صحنه فیلم
امید شمس در پشت صحنه فیلم


«ملاقات خصوصی» به‌عنوان فیلم اول امید شمس، شایسته تحسین است برای پرداختن به موضوعی بکر و روایت عاشقانه‌ای با چارچوب تقریباً محکم و درست که از دل زندان و یک موقعیت غریب و نا منتظر برمی‌آید. منطق داستان و اجرای درست فیلم‌نامه در باورپذیری فیلم نقش اساسی دارد و نویسندگان فیلم‌نامه «ملاقات خصوصی» به‌خوبی توانسته‌اند این فیلم را روی پایه‌های درستی از داستان بنا کنند.

از لحظه‌های خوب و سینمایی فیلم به دو مورد اشاره می‌کنم:

یک-نوشتن عبارت «دوستت دارم» روی شیشه جلوی ماشین که نقش دراماتیک و مهمی در تغییر تصمیم فرهاد (هوتن شکیبا) و اثر حسی آن روی مخاطب دارد جایی که رد آن با برف‌پاک‌کن پاک نمی‌شود و بارانی باید ببارد تا زلالی قطره‌هایش این جمله‌ی عاشقانه را بشوید. این ایده چقدر درست و بصری-سینمایی است.

دو- در سکانس پایانی فیلم بارش برف در محوطه زندان درحالی‌که زنان زندانی با چادر مشکی از مینی‌بوس پیاده می‌شوند تا پروانه (پری ناز ایزدیار) به سمت اتاق ملاقات خصوصی با همسرش برود، با آن شکل چیدن و آماده‌سازی اتاق و شاخه گلی در آب داخل لیوان مقابل پنجره‌ای بخار گرفته که پشت پنجره برف می‌بارد به نشانه‌ی روزنه‌ای از سپیدی که امید زندگی فرهاد و پروانه است و ما بارش برف را به تماشا نشسته‌ایم.


دیدن این فیلم خوب را به علاقه‌مندان فیلم و سینما پیشنهاد می‌کنم.


ملاقات خصوصیفیلم
منتقد فیلم و عکاس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید