همه شما قهوه رو با شکر شیرین میکنین... ولی من با نوشتن:)
می خوام زندگی کنم!

از یه طرف با بی توجهی هاشون نابودت میکنن،
از یه طرف وقتی می خوای کاری کنی اونقدر بهت گیر میدن که عصابت بهم میریزه
و اون موقع با اعتماد به نفس تمام میگن:«
ما این کارو میکنیم چون تو برامون مهمی!»
وات؟! مهمم؟!
مهمم که هیچوقت نذاشتین یه دوست داشته باشم؟
مهمم که همیشه به انتخاب هام بی احترامی کردین؟
مهمم که همیشه شما ملاک های من رو انتخاب کردین؟
من مهمم؟!
چه جالب که همچین چیزی رو تا الان باور نداشتم...
و مطمئنم تا وقتی که شستشوی مغزی نشم هم باور ندارم!
من واسه شما یه آشغال دور ریختنی یا یه عروسک واسه سرگرمی هستم(شاید حتی بودم)!
نمیذارین زندگی کنم!
من فقط یه زنده ی دست و پا بسته م که هیچوقت با بال های خودش پرواز نکرد!
هنوز هم همون بچه ی یه ساله هستم که واسه زنده موندن به شیر مادرش نیاز داره؟
من خوام زندگی کنم...
من میخوام زندگی کنم!
میشنوین؟!
دست از سرم بردارین!
چون من میخوام خودم پرواز کنم!
مطلبی دیگر از این نویسنده
من فقط پنج سالمه:)
مطلبی دیگر در همین موضوع
کلیشه برعکس
بر اساس علایق شما
کاش زندگی هم یه جوری بود که وقتی از لحظهای خسته میشی همون لحظه بتونی موقعیتت رو تغییر بدی.