اخخ فهمیدی چیشد؟
دیدی؟
همش تخسیر تو بودا!
تو بهم انقدر سخت گرفتی اینجوری شدم!
کاش فقط برای چند روز دهنتو ببندی،بیایی کنارم بشینی،نزاری انقدر فک کنم،بزاری یکم اعتماد کنم،حرف بزنم با کسی،بزار سمت هرکی میخوام برم،بزار بتونم اون حس های از دست دادم رو برگردونم،بزار خاطرات وآدمای دورو و کثیف و اونایی که رفتن رو فراموش کنم،بزار حال خوب داشته باشم،انقدر غرق فکروخیال نباشم،بزار انقدر شک نکنم به کسی،
چرا انقدر اذیتم میکنی؟
هم داری به من آسیب میزنی هم به خودت بدبخت
چرا بخاطر تو همه جام درد بگیره قلبمو که پودر کردی،روحم و که کشتی کافس نیس؟
حتی بخاطر تو قسمت زیادی از جسمم آزار دیده مثل معده،قلب،ریه و چشمو...
میدونی چقدر بعضی شبایی که فشار رومه دستم رو فشار میدم زخمی میکنم و با چاقو یا شیشه میوفتم به جونش؟
میدونی اینا همششش تخسیر توعه برای اینکه یکمی مغزم و روحم رو آروم کنم به جسمم درد میدم و زخم میکنم تا اون درد توی مغزم یکمم شده آروم شه میدونی بخاطر تو چقدر قرص مصرف میکنم؟
میدونی بخاطر تو بیماریم چقدر زیاد شده؟
واقعا حس خوبی نیس که روزی انقدر قرص مصرف کنی وقتی میری دکتر بگه تو چرا توی این سنت انقدر مشغله ذهنی داری؟وقتی میرم برای اکو و نوار قلب همه از تعجب بخاطر سنم ماتشون ببره که یه دختر توی این سن برای نوار قلب اومده؟
همششش تخسیر توعهههههههه
انقدررر آزارم نده
بزار آزاد باشم،رهام کن
فقططط همینن