ویرگول
ورودثبت نام
ندا صالحی
ندا صالحیمشاور نوآوری طراحی-محور پژوهشگر، مدرس و مشاور طراحی اخلاقی - فناوری انسانی
ندا صالحی
ندا صالحی
خواندن ۱۰ دقیقه·۳ ماه پیش

شش مهارت انسانی که حرفه طراحی شما را در آینده بیمه می‌کند


هوش مصنوعی در حال تصاحب پیکسل های ماست.
چگونه میتوانیم از ویژگی های انسانی خود برای هدایت سرنوشتمان به عنوان طراح استفاده کنیم؟

مادرم در سال ۱۹۶۸ از انستیتو هنر پیتسبورگ در رشته تصویرسازی مد فارغالتحصیل شد و آرزو داشت برای نشریاتی مانند وگ (Vogue) طراحی کند. زمینه او در هنر تجاری در نهایت مسیر حرفهای من در طراحی را شکل داد.
یک صبح یکشنبه، تلفنم زنگ زد. با چشمانی نیمهباز گوشی را برداشتم تا بفهمم چرا مادرم آنقدر عجله داشت که در تنها روزی که میتوانستم تا دیر بخوابم با من صحبت کند. مکالمه با این جمله آغاز شد: «سامنثا، کاری که تو انجام میدهی دارد روی تلویزیون نمایش داده میشود! Sunday Morning را روشن کن!»

همانطور که بسیاری از افراد فعال در حوزه فناوری تجربه کردهاند، چنین پیامی از سوی والدین میتواند واکنش های مختلفی ایجاد کند، اما کنجکاوی ام بر من غلبه کرد و تلویزیون را روشن کردم. خوشبختانه، برنامه مربوط به هنر تولیدشده توسط هوش مصنوعی بود که من، بهعنوان مدیر ارشد طراحی در بخش هوش ماشینی و فناوریهای نوین شرکت Adobe، آن را در قالب کارم روی Adobe Firefly بررسی میکردم.

این گزارش، شگفتی های این فناوری را برجسته میکرد، اما با توجه به معایب احتمالی اتوماسیون، واقعبینانه هم بود. وقتی برنامه تمام شد، از مادرم که مجذوب و هیجانزده بود، پرسیدم: «اما شغلها چه میشوند؟ نگران آینده شغلهای طراحی نیستی؟» پاسخ او فوری بود: «امروز چندتا تصویرگر مد میشناسی؟ همه شغلهای هنری با فناوری تغییر میکنند.»

مادرم اشتباه نمیکرد. با نگاه به تاریخ هنر و طراحی، نمونه های زیادی وجود دارد که نشان میدهد چگونه فناوری صنعت ما را تکامل داده است. هوش مصنوعی مولد (Generative AI) یک لحظه تاریخی جدید ایجاد میکند که مانند نمونه های گذشته، مردم را ملزم به سازگاری میکند. تفاوت این بار در سرعت رخداد آن است. قانون مور، وقتی به فناوری اعمال میشود، بیان میکند که سرعت نوآوری تقریباً هر دو سال دو برابر میشود. با این حال، از زمان ظهور هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی، این زمان کوتاهتر شده است—برآورد فعلی این است که سرعت نوآوری هر شش ماه دو برابر میشود.

قطار هوش مصنوعی در راه پیکسل های ماست و با سرعت حرکت میکند. نمیتوانیم سرعت آن یا تأثیرش بر زندگی روزمره و شغلهایمان را نادیده بگیریم. یک ربات به سبک رزای خانواده جتسونها که صفحات اپلیکیشن طراحی میکند و نقشه های کاربر را تصویرسازی میکند، ممکن است سریعتر از آنچه تصور میکنیم اتفاق بیفتد.

با در نظر گرفتن این سناریوی قریب الوقوع، چگونه میتوانیم صنعت و حرفه خود را سریعتر از گذشته پیش ببریم و تغییر دهیم؟ هر کسی میتواند تکامل پیدا کند، اما چگونه میتوانیم سریع مقیاس خود را افزایش دهیم؟

وقتی به این پرسشها فکر کردم، دریافتم که رایانه ها هرگز نمیتوانند ویژگی های انسانی طراحان را جایگزین کنند؛ بنابراین پاسخ برای بیمه کردن آینده حرفه ما این است که از انسانیت خود بهره ببریم. من چند ایده درباره چگونگی انجام این کار دارم:

فراتر از فشار دادن پیکسلها، طراحان چه شایستگیهای بنیادینی را به کار خود میآورند؟


با تغییر جهان توسط هوش مصنوعی، ساختار و نقشهای تیم هایمان نیز دستخوش تحول میشوند. نقشها و مسئولیتها بدون شک برای سازگاری با این چشم انداز جدید تغییر خواهند کرد. آنچه قابل خودکارسازی است، خودکار خواهد شد و آنچه انسانی بودن ما را شکل میدهد، نقشهای ما را گسترش میدهد.

یک بحث قدیمی وجود دارد که آیا طراحان باید توانایی برنامه نویسی داشته باشند یا نه. اما در دنیای هوش مصنوعی، یک ذهنیت تطبیقی تر این است که مسئولیت های طراحان به سمت همپوشانی با نقشهایی که معمولاً به مدیریت محصول یا مالکیت محصول مرتبط هستند، تغییر میکند. با اتوماسیون، «تجربه طراحی شده» باید بیشتر درباره زمینه و موقعیت استفاده باشد و کمتر درباره پیکسلها.

طراحان فرصتی دارند تا نقشهای خود را بازتعریف کنند و در فصل بعدی این داستان جایگاهی که میخواهند بازی کنند، شکل دهند. اما قبل از اینکه بتوانیم درباره سازگاری، تکامل و نسخه های آینده حرفه خود فکر کنیم، باید ویژگی هایی فراتر از فشار دادن پیکسلها را که ما را بهعنوان حل کنندگان خلاق مسئله ارزشمند میکند، بهتر درک کنیم.

طراحان شایستگی های خاصی به کار خود میآورند که در تمام رشته های طراحی قابل انتقال هستند:

  • سلیقه:
    بعضیها میگویند وقتی چیزی را میبینید، آن را تشخیص میدهید، اما سلیقه توانایی خواندن فضای بحث و تنظیم لحن به شیوهای جذاب یا تحریک آمیز است. در این موقعیت، منظور از فضای بحث، جامعه یا زیرمجموعه ای از جامعه، مانند یک مخاطب خاص است. سلیقه ترکیبی پیچیده، غیرقابل پیشبینی و زیرکانه از عوامل است. این شامل زمینه، زمانبندی، تاریخ، فناوری، رویدادهای جهانی و باورهای گروههای متنوع بسیاری از مردم میشود. همچنین شامل درک ظرافتها و زمینه ها نیز میشود.

  • تفکر سیستمی (Systems Thinking):
    هنگام تلاش برای رسیدن به یک راه حل، طراحان در یک فرآیند مداوم تفکر همگرا و واگرا قرار دارند. آنها توانایی اعمال یک راه حل در مقیاس بزرگ با استفاده از الگوهای قابل پیشبینی که نظم را به هرج و مرج می آورد را دارند. تمرین طراحی در رسانه ها و موضوعات مختلف، تفکر سیستمی را به عنوان یک شایستگی اصلی در اکثر طراحان باتجربه تقویت میکند.

  • بینش (Vision):
    هر کسی میتواند آینده را توصیف کند، اما توانایی ارائه آن به روشی قابل درک نیازمند ترکیبی منحصر به فرد از سلیقه و تفکر سیستمی است. سلیقه از ناهنجاریها و غیرقابل پیش بینی ها بهره میبرد، در حالی که تفکر سیستمی الگوها را شناسایی میکند.

    این ترکیب، که بهترین تعریف آن بینش است، بیشتر هنر است تا علم و حوزهای است که به طراحان تعلق دارد. این یک توانایی پیچیده، غیرقابل پیشبینی و انسانی است که هوش مصنوعی نمیتواند آن را از ما بگیرد، حتی زمانی که میتواند همه پیکسلها را تولید کند.

شش روش که طراحان می توانند با بهره گیری از ویژگی های انسانی خود، مهارت های اصلی خود را تقویت کنند

در کتاب Futureproof: 9 Rules for Humans in the Age of Automation، کوین روز درباره سه نوع شغلی صحبت میکند که توسط هوش مصنوعی جایگزین نخواهند شد:

  • شگفت انگیز (Surprising): شغلهایی که تکراری نیستند، مانند تدریس.

  • اجتماعی (Social): شغلهایی که نیازمند ارتباط انسانی هستند، مانند پرستاری.

  • کمیاب (Scarce): شغلهایی با اهمیت بالا و مهارتهای نادر، مانند اپراتورهای 911.

به روشهای مختلف، ویژگی هایی که این شغل ها را در برابر اختلال مقاوم میسازند، همان چیزهایی هستند که انسان بودن چیست را تعریف میکنند
وقتی طراحان به این فکر میکنند که چگونه میتوانند آینده حرفهای خود را در مواجهه با هوش مصنوعی تضمین کنند، باید بر ویژگیهای منحصربه فرد انسانی خود تکیه کنند:

۱. شبیه یک «blob» (جباب انعطاف پذیر) شوید

همه ما با طراحان T-shaped آشنا هستیم (کسانی که دارای مهارتها و دانش گسترده هستند و توسط یک تخصص کلیدی پشتیبانی میشوند)، اما من اغلب با تیمم درباره طراحان blob-shaped صحبت میکنم.

طراح حبابی شکل blob-shaped کسی است که وضعیت را ارزیابی میکند و خود را متناسب با نیازها شکل میدهد تا بهترین نتیجه ممکن برای هدف خود حاصل شود. به جای اینکه فقط روی یک مهارت تخصصی تمرکز کنید، روی انعطاف پذیری خود تمرکز میکنید و ابزارهای موجود در جعبه ابزار خود را برای تحلیل سناریوهای پیچیده و پر کردن شکاف ها بهکار میبرید.

این به این معنا نیست که ما به عنوان طراحان، انتظار داشته باشیم که کدنویسی بلد باشیم، تحقیقات عمیق انجام دهیم یا تحلیل کسب وکار انجام دهیم، اما وقتی به این رشته های مجاور نگاه میکنیم، چه حوزه های فرعی وجود دارند که طراحان میتوانند در آنها انعطاف پذیر باشند و جای خالی را پر کنند؟

کدام مهارتهای نرم یا «انسانی تر» هستند که هوش مصنوعی هرگز نمیتواند جایگزین یا خودکارسازی کند؟ اینها همان حوزه هایی هستند که برای آینده، بیشترین ظرفیت انعطاف و رشد را دارند.

۲. خلق غیرمنتظره (Create the Unexpected):

بسیاری افراد درباره این صحبت میکنند که هوش مصنوعی سقف را بالاتر و کف را پایین تر میبرد.

  • بالا بردن سقف یعنی مردم تشویق میشوند تا فراتر از انتظارات عمل کنند.

  • پایین آوردن کف یعنی دسترسی بیشتر به طراحی آن را دموکراتیک میکند.

برای طراحان، غافلگیری به معنای ارائه راه حل هایی است که منحصر به فرد، نوآورانه و خارقالعاده باشند.
طراحانی که بر برتری، مهارت و کیفیت تمرکز میکنند، موفق خواهند شد و به ارتفاعات جدیدی دست پیدا میکنند تا طراحی هایی غیرمنتظره خلق کنند که ارتفاع سقف را بازتعریف میکند.

۳. ایجاد ارتباط و رابطه (Build Connections and Relationships):

ارتباط انسانی در طراحی بنیادی و محوری است. برندها، سیستمهای طراحی و جریان های کاربری همگی نقشه های پیچیده برای اجرای تاکتیکی پیچیده هستند و درک اینکه اجزا و بخشها چگونه کنار هم قرار میگیرند بخشی از کار یک طراح است.

ایجاد درک درست نیازمند ساختن روابط است و سپس استفاده از آن دانش برای حل مسئله، ایجاد اعتماد و گرد هم آوردن افراد.
این ارتباطات انسانی، طراحان را در سازمانهای بزرگ به شکستن دیوارهای بخش ها و در سازمانهای کوچک به مدافعان ایدهها و افراد تبدیل میکند.

۴. یادگیری همدلی (Learn Empathy):

ماهیت طراحی ایجاب میکند که توانایی تطبیق مهارت های خود با سناریوهای مختلف را داشته باشیم تا بهترین نتایج را برای مشتریان خود به دست آوریم—یعنی بتوانیم در موقعیت های منحصربه فرد، جالب و پیچیده همدلی کنیم.

من اقیانوس شناس، رنجر ارتش یا فیلمساز نیستم، اما برای هر سه این مخاطبان محصولات، برندها و وبسایت طراحی کرده ام. برای انجام این کار، باید درباره کسب وکار، زندگی و چالش های آنها یاد میگرفتم تا دیدگاهی کسب کنم که بتوانم حل کننده مسئله بهتری باشم و به نمایندگی از مشتریان خود عمل کنم.

طراحانی که میتوانند در سناریوهای منحصربه فرد ارتباط برقرار کنند و نمونهک ارهایی از موقعیت های قابل ارتباط بسازند، برای آینده آماده خواهند بود.

۵. داستان سرایی کنید (Tell Stories):

امروزه جامعه برای موجودیت خلاق ارزش قائل است (یعنی «چیزهایی» که ما هنگام طراحی خلق میکنیم). این چیزها—وبسایت ها، رابط های کاربری، ارائه ها، مواد برند—خروجی خلاقیت هستند.

اما اگر هوش مصنوعی بتواند یک منبع نامحدود از این چیزها تولید کند، در آینده چقدر به آنها ارزش داده خواهد شد؟ طراحان چگونه میتوانند در میان وفور خروجی های تولیدشده توسط هوش مصنوعی، ارزش ایجاد کنند؟

من معتقدم که این کار از طریق داستان سرایی انجام خواهد شد. داستانها ترکیبی از آنچه خارق العاده، انسانی و ارزشمند است هستند (چیزهایی که ما به عنوان انسانها به آنها ارزش میدهیم و ارتباط ما را تقویت میکنند) و طراحانی که بتوانند از طریق کار خود داستان سرایی کنند، حرفه خود را برای آینده تضمین خواهند کرد.

۶. بهره برداری از ویژگی های منحصربهفرد (Capitalize on Unique Qualities):

در آینده، یک وبسایت براق و بی نقص از نظر پیکسلها برای یک نمونه کار کافی نخواهد بود. اگر هوش مصنوعی بتواند آن را بازتولید کند، دیگر برجسته نخواهد بود.

برای رسیدن به مرحله بعدی تکامل طراحان، موضوع «آموزش مجدد مهارت ها» نیست، بلکه بهره برداری از نقاط قوت منحصربه فرد خود یا گسترش حوزه های تخصصی انسانی تر شما اهمیت دارد.
آن حوزه هایی که تاکنون تنها یک لحظه کوتاه در مصاحبه شغلی بودند، به حوزه های اصلی تمرکز تیم ها تبدیل خواهند شد، زمانی که به دنبال طراحانی هستند که فراتر از آنچه هوش مصنوعی خودکار میکند عمل کنند.

طراحان دارای گنجینه ای از مهارتهای انسانی هستند که کمتر شناخته شدهاند و تحت تأثیر مهارتهای ظاهراً لازم برای شغل مخفی مانده اند.
این مهارتها شامل سرگرمیها، کنجکاویها و تجربیاتی هستند که هم مرتبط و هم نامرتبط با طراحیاند، بخشی از آنچه ما را انسانی میکند و مطمئناً بخشی از عواملی است که میتواند ما را در آینده به طراحانی ارزشمند و مؤثر تبدیل کند:

  • علاقه به رقص ممکن است محرکی برای خلق یک داستان قانع کننده باشد. ارتباطات،مهارتی انسانی محور است که همیشه به صورت کلامی بیان نمیشود.

  • سابقه کوتاه در تولید یک برنامه رادیویی در دانشگاه ممکن است تجربه ای برای اولویت بندی ویژگیها در یک اسپرینت فراهم کند. تفکر انتقادی نیز مهارتی انسانی محور است که محدود به مدیران محصول نیست.

  • علاقه به دستکاری و کار با ابزارها در گاراژ ممکن است درکی فنی برای فهم تأثیر عمیق الگوریتم های پیچیده کامپیوتری به فرد بدهد. کنجکاوی یک مهارت انسانی محور است و محدود به دانشمندان کامپیوتر نیست.

    کار جانبی در گارد ملی ممکن است استقامت لازم برای مواجهه با شرایط دشوار با نگرش خوشبینانه را فراهم کند. تابآوری یک ویژگی انسانی محور است که تیمها در مواجهه با تغییر و عدم قطعیت به آن نیاز دارند.

  • تجربه به عنوان یک هنرمند صنایع دستی که در نمایشگاه های هنری فروشندهی زیر قابلمه ای است ممکن است زمینه ای برای همدلی با کاربران نرم افزار ابزارهای خلاقهای که طراحی میکنید به شما بدهد. همدلی یک ویژگی انسانی محور است که هوش مصنوعی هرگز نمیتواند جایگزین آن شود.

آنچه مادرم درباره تغییر مشاغل هنری با فناوری گفت، درست است. همانطور که ماشینها در انجام وظایف خود بهتر میشوند، نقش های ما تکامل یافته و گسترده تر خواهند شد تا روی جنبه های انسانی تر کار ما تمرکز کنند.
ما باید ابعاد انسانی بودن خود را بررسی کنیم و شروع کنیم به کاربرد آن در تکامل خود به عنوان طراحان تا بتوانیم سرنوشت خود را شکل دهیم و آینده صنعتی را که باور داریم باید باشد، بسازیم.

اما اگر واقعاً سرعت نوآوری هر شش ماه دو برابر میشود، پس باید همین امروز شروع کنیم.

منبع: https://adobe.design/stories/leading-design/six-human-skills-that-will-future-proof-your-design-career

هوش مصنوعیمهارت نرم
۳
۰
ندا صالحی
ندا صالحی
مشاور نوآوری طراحی-محور پژوهشگر، مدرس و مشاور طراحی اخلاقی - فناوری انسانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید