این مقاله به خواست مجموعه ی ماخ دیزاین نوشته و اول بار در شماره 19 اکتبر 2023 مجله ی بیزاین نشر داده شد.
ماجرای من و پژوهش درباره "تفکر طراحی اخلاقی" از تدریس پروژه 6 به دانشجویان کارشناسی طراحی صنعتی شروع شد.
محتوای کلاس پیرامون بررسی فناوری های حال و فناوری های احتمالی آینده است. روش های مختلفی را برای تدریس امتحان کردم اما یکی از تکالیف پژوهشی مورد علاقه غالب دانشجوها، بررسی و مقایسه فناوری های به تصویر کشیده شده در فیلم های علمی-تخیلی دهه های گذشته، با فناوری های موجود امروز بود. غرض این بود که ببینیم اساسا پایه ی آن تخیل ها چه بوده و آیا آن قصه ها امروز دارای نمود بیرونی هستند یا خیر.
مثلا نخستین فیلم علمی تخیلی ساخته شده در سال 1902، بر چه پایه ی ذهنی شکل گرفته؟ آرزوی سفر و کشف فضا در فیلم 14 دقیقه ای "سفر به ماه" آیا پایه علمی داشته؟ آیا اصولا در آن زمان دانش اخترشناسی و مهندسی هوافضا در حال شکل گرفتن بوده و رسانه نمود بیرونی آن بوده است و یا برعکس، رسانه و داستان ها از پیشگامان رویاسازی در ذهن بلندپردازان جامعه ی علمی هستند؟ کدام راهبر است و دیگری را تغذیه می کند؟
در کلاس جواب درستی برای این سوال نداشتم. واقعا چطور میتوان بین دریافت یک هنرمند، نویسنده، فیلم نامه نویس و یا کارگردان خلاق سینما از علوم موجود و شهود او مرز دقیقی کشید. غرض هم پیدا کردن پاسخ دقیق نبود، این حیطه را می سپارم به متخصصان دیگر. هدف اول این کلاس آشنایی دانشجوی طراحی با گستره، همپوشانی و همافزایی علم و تخیلی بود که شناخت و تسلط بر همه ی آنها عملا خارج از دسترس اوست. اما او خود متاثر از همه ی آنهاست.
از طرف دیگر چالش معنادار دیگری که هربار در کلاس ها شاهد آن بودم، نگرانی و هیجان برآمده از دیدن فناوری های آینده، برخورد و جایگاه انسان در فیلم های امروز بود. بیننده عادی این قبیل فیلم ها احتمالا فقط دچار ترسی زودگذر خواهد شد، اما زمانی که یک دانشجو ی طراحی (فردی مجهز به ابزار خلاقیت و یا دارای پتانسیل درونی) فیلم ها را بررسی می کند و به عنوان مثال می بیند که فناوری هولوگرام به کار برده شده در فیلم "جنگ ستارگان" ساخته ی سال 1977 (46 سال پیش) امروز کاملا در دسترس است، حتما از خود می پرسد کدام فناوری به کار برده شده در فیلم های امروز در آینده ی نزدیک به زندگی بشر اضافه خواهد شد و چه تغییرات بنیادی را رقم خواهد زد؟
مانند خیلی از شما، من هم در حال تجربه ی این رابطه عشق-نفرت، دلهره-اشتیاق با نوآوری در فناوری و طراحی هستم. از یک طرف، در مورد پیشرفت های بزرگ در حال وقوع بسیار مشتاق و هیجان زده ام، اما از طرف دیگر، می بینم که یک اختلال بزرگ در حال وقوع است و صادقانه بگویم کمی می ترسم. به نقل از مارشال مک لوهان (Marshall McLuhan)، نوآوری دیجیتال عوارض جانبی زیادی دارد. زیرا درست است که ما محصولات و ابزارها را شکل می دهیم، اما بعد از، متعاقبا آنها نیز ما (افکار، احساسات، روابط و جامعه بشری، محیط زیست و اقتصاد و ...) را شکل می دهند.
با علم به این مهم الان ما باید بیشتر احساس خطر و نگرانی کنیم و یا متوجه ی بارقه ای از نور باشیم؟ شاید در جواب بتوان گفت بستگی دارد. بستگی به این که این دانش علمی و ابزار خلاقیت در دستان چه طراحی (چه کسی) باشد.
تا چند دهه پیش وقتی در مورد طراحان (designers) صحبت می کردیم، منظورمان طراحی محصول (Product Design) بود اما روند دیزاین در سالهای گذشته کاملاً تغییر کرده است و از طراحی محصول و ساخت محصولات فیزیکی به سمت طراحی محرک های ذهنی با زیرمجموعه هایی مانند طراحی تجربه، معماری اطلاعات، تعامل، رابط کاربری و تجربه کاربر، حرکت کرده است.
معماران دیجیتال امروز طراحان محصولات مدرن هستند و ابزارها و خدماتی را می سازند که زیربنای اقتصاد مدرن است. آنها در 3 بخش اصلی محصولات را طراحی میکنند و فعالیت دارند:
سیستم: چگونه همه چیز در پشت صحنه کار میکنند
فرآیندها: نحوه استفاده کاربران از سیستمها
صفحه تعامل، روابط: چگونگی ظاهر محصول
از سوی دیگر احتمالا می پذیرید که پنجاه سال پیش، تأثیر طراحی ضعیف (نیازهای کاربر را بطور کامل برآورده نمی کرد) یا طراحی بد (باعث آسیب به کاربر می شود)، حداقل بود. یک محصول گیج کننده احتمالا فروش را کاهش می داد و یا خدمات نامناسب ممکن بود عملکرد مشتری را کاهش دهد - اما تعداد مخاطبان تحت تأثیر معمولاً کم و پیامدهای واقعی آنها نسبتاً جزئی بودند. اما در مقایسه، طراحان مدرن می توانند بافت جامعه را دستکاری کنند. مثلا یک تغییر در الگوریتم فیس بوک می تواند بر اخباری که ده ها میلیون نفر می بینند تأثیر بگذارد.
در کنار این قدرت رو به افزایش طراحی و طراحان امروز، باید این حقیقت را نیز در نظر بگیریم که یک دانشجوی طراحی یا یک طراح با تجربه فردی با تمام مختصات انسانی، در بافت زمانی و مکانی مشخص، در نهایت محصول و فرزند زمان خویش است. بنابراین قبل از اینکه بگوییم عجب ایده ای و یا چه محصول شگفتی! و یا بپرسیم چه چیزی قرار است ساخته شود؟ مهمترین و اساسی ترین سوالاتی که باید پرسیده و پاسخ داده شوند، این است که:
چه کسی (شخصیت حرفه ای)،
برای چه مجموعه، شرکت و یا سازمانی،
با چه نیت و هدفی،
با چه تخصصی
آن محصول و یا خدمت را طراحی می کند؟
خلاصه ی کلام، همزمان با پژوهش و کار کردن در پروژه های متفاوت به مرور یاد گرفتم غنی ترین ابزار مورد استفاده در طراحی که می تواند تفاوت چشمگیر ایجاد کند همانا خود "انسان" است.
در همین راستا به "تفکر طراحی اخلاقی" با محوریت "طراحی انسانی" در دو بخش اصلی پرداختم:
طراح به عنوان انسان : اخلاق طراحی برای طراحان با هدف شناخت و پذیریش مسئولیت حرفه ای خود
کاربر به عنوان انسان : طراحی اخلاقی برای طراحان با هدف شناخت و اجرای ارزش های انسانی در طراحی های خود
بررسی جامع عناوین مطرح شده مجال دیگری می طلبد اما اگر بخواهم بصورت خلاصه در غالب این پیشگفتار بیان کنم:
"طراحی انسانی" طراحان را تشویق میکند تا ارزش ها، توانایی های انسانی و آسیبپذیریهای کاربران خود را درک کنند و محصولاتی ایجاد کنند که با آسیبپذیریهای آنان با رحم و شفقت برخورد کنند.
"طراحی اخلاقی" به طراحی محصولات، خدمات و تجربیاتی اطلاق می شود که رفاه، حقوق و ارزش های انسانی را در اولویت قرار می دهد. و پیامدهای اخلاقی و تاثیرات بالقوه تصمیمات طراحی بر افراد، جامعه و محیط زیست را در نظر می گیرد.
بحث جامع پیرامون ارزش های اخلاقی، بررسی شاخص ها و معیارهای طراحی اخلاقی، بیان راه هایی که طراحی غیراخلاقی آسیب می رساند، چارچوب های اخلاقی تصمیم گیری های طراحی، منشور اخلاقی طراحان، بیانیه طراحی اخلاقی، ارزش ها و نیازهای انسانی و ...
و کلا این مبحث مهم و جذاب بماند طلب خوانندگان محترم مجله ی وزین بیزاین. (البته شما خواننده ی محترم هم اکنون می توانید مقالات مرتبط را در بخش آموزش سایت طراحی انسانی مطالعه بفرمایید). اما تا آن زمان، اگر بخواهم یک ابزار راهبردی کوچک ارائه دهم که تا نوری بر روند طراحی پروژه های شما باشد، همان ابزار قدیمی است که طراحان اخلاق مدار خودآگاه یا ناخودآگاه همیشه از آن استفاده می کنند.
اصولا متخصص توسعه دهنده ی کسب و کار، کدنویس و صاحب هر تجارت مادامی که روی اثرگذاری مثبت خود بر دیگران (اخلاق) تمرکز می کند، به تجربه متوجه می شود که اصول خیلی ساده و مشخصی برای عمل کردن وجود دارد. برای یک طراح بسیار حرفه ای نیز، طراحی در عین پیچیدگی بسیار ساده است.
او نیاز به یک محور اصلی دارد که همه چیز حول آن باید بچرخد و با آن سنجیده شود: ارزش های انسانی
و نیاز به یک ابزار دارد که پیش از هر قدمی باید از آن استفاده کنید: ابزار چرا.
شما هر چقدر هم انواع روندها و مدل های طراحی را آموخته باشید اما هیچ ابزاری چون مکث کردن، فکر کردن و سوال پرسیدن به پیرایش کار اصلی شما نخواهد پرداخت، شما باید بدانید هر قدمی را که بر می دارید برای چیست و چه اثرات و تبعاتی را در تمام چرخه ی عمر محصول و یا خدمت می گذارد و چه نتایجی برای تمام ذینفعان به جا خواهد گذاشت.
بارها و بارها سوال پرسیدن، بارها و بارها بررسی کردن چرایی و چگونگی محصول و یا خدمت به این معناست که تمام ظواهر و زوائد حذف خواهند شد و چیز اضافه ای باقی نخواهند ماند و آنچه می ماند جوهره و قلب ماجرا و در نتیجه شفافیت است. آنچه می ماند فقط هدفی زندگی-محور است و نه فقط انسان-محور.
آینده نزدیک است. آینده امروز توسط انتخاب های ما در حال شکل گرفتن است. طراح با درایت و یا کسب و کاری با هدف رقابت و ماندگاری؛ می داند که پرداختن به مفاهیم "طراحی اخلاقی" نشانه ی مثبت بلوغ عملکرد است. و نشان می دهد یک رویکرد وظیفه شناسانه تر و مسئولیت پذیرتر در حال تبدیل شدن به ستون پایدار هویت حرفه ای طراح و یا کسب و کار است.
با احترام
ندا صالحی
موسس استودیو طراحی انسانی
با تشکر ویژه از ماخ دیزاین و آقای مجید خوشبخت موسس و مدیر عامل مجموعه.
استودیو طراحی انسانی در راستای ترویج و آموزش مفاهیم طراحی اخلاقی و فناوری انسانی، به پژوهش، تالیف و تولید محتوا این مفاهیم اساسی برای دانشجویان و علاقمندان طراحی پرداخته و مشاوره تخصصی کسب و کارهای فناورانه را بر عهده دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر مقالات ما را مطالعه کرده و صفحه اینستاگرام ما (@humandesignstudio) را دنبال کنید.