ندا صالحی
ندا صالحی
خواندن ۹ دقیقه·۱ سال پیش

چه چیزی اخلاق نیست؟ (اشتباهات رایج درباره تعریف اخلاق)

Ethics for Designers
Ethics for Designers

دو روی سکه

طراحی بر فضاها و مکان‌ها، حرفه‌ها و سرگرمی‌ها، دوستی‌ها و خانواده‌های ما تأثیر می‌گذارد. طراحی زندگی را بهبود می بخشد. آسیب ها را کاهش می دهد، بهره وری را افزایش می دهد و دانش را در دسترس تر می کند. طراحی بر انسانیت نیز تأثیر می گذارد.

اما جنبه تاریک تری هم وجود دارد، راه های بسیاری برای استفاده غیرمسئولانه حتی استفاده ی مخرب از طراحی. بر طبق آمار و مطالعات، نتایج شوکه کننده ای از تبعات طراحی ما طراحان و مهندسان وجود دارد. بنابراین ما حق داریم نگران باشیم. نگران حریم خصوصی، امنیت و سلامت روانی خود . زیرا طراحی واقعا می تواند آسیب برساند.

به عنوان طراح، ما واقعا می خواهیم کمک کنیم و نه اینکه خود دردسر ساز باشیم. ما در تلاش برای محافظت از افرادی که برای آنها طراحی می کنیم، از برچسب ها استفاده می کنیم. مثلا ما چیزها را "خوب" یا "بد" نام گذاری می کنیم و به جهان بینی و دانش ضمنی خود اجازه می دهیم؛ تصمیمات طراحی را هدایت کند. نیت ما خیر است، اما روش ما کوتاه نظرانه (نزدیک بین) و بدون دیدن آینده است. بنابراین ما به یک رویکرد سیستماتیک نیاز داریم تا به ما کمک کند هم تصمیمات طراحی خود و هم انگیزه های اصلی آنها را بررسی کنیم - یک رویکرد اخلاقی.


دوره سقوط اخلاق طراحی

اخلاق رشته ای با شاخه های متعدد و اختلافات ظریف است. و با وجود لایه‌های بسیارش نمی‌تواند در هر موضوعی یقین اخلاقی ایجاد کند. بنابراین هیچ روش اخلاقی قادر نیست همه فرهنگ ها را در همه موضوعات اخلاقی همسو کند. وقتی از اخلاق و طراحی صحبت می کنیم، اگر هدف ما ایجاد فهرستی جهانی از بایدها و نبایدها باشد، به بیراهه رفته ایم.

یک رویکرد اخلاقی برای طراحی بر سؤالات استوار است، نه تصورات از پیش تعیین شده درست و غلط، اما ما به عنوان طراح باید بدانیم چه سوالاتی را بپرسیم و چگونه پاسخ های خود را طبقه بندی کنیم. در غیر این صورت، وسوسه خواهیم شد که از اخلاق برای تأیید آنچه قبلاً معتقدیم و دستکاری ادراک به نفع تصمیمات طراحی خود استفاده کنیم.

باورهای رایج غلط درباره اخلاق

اخلاق سیستمی از استانداردهای رفتاری است که به ما کمک می کند تصمیم بگیریم در یک مجموعه خاص از شرایط چگونه عمل کنیم. هنگام بررسی یک موضوع اخلاقی، انتخاب‌ها از طریق سؤالاتی بررسی می‌شوند که انگیزه‌های ما، آگاهی ما از حقایق کلیدی و تأثیر اعمال ما بر دیگران را آشکار می‌کنند. تفکر اخلاقی به ما کمک می کند تا با سوالاتی این چنین مواجه شویم:

  • چگونه زندگی خوبی داشته باشیم؟
  • حقوق و وظایف ما چیست؟
  • چگونه تفاوت بین درست و غلط را بفهمیم؟
  • چگونه در هر موقعیتی بهترین اقدام را انتخاب کنیم؟

غیر عادی نیست که مردم در تلاش برای نتیجه گیری اخلاقی به استدلال هایی که خارج از تعریف اخلاق وجود دارد متوسل می شوند. چنین پیشنهادهایی می تواند بسیار متقاعد کننده باشد، اما ممکن است گمراه کننده نیز باشد.

استدلال هایی مانند:

1- علم به معنای اخلاق نیست.

علم اطلاعات و داده هایی را در مورد جهان قابل مشاهده در اختیار ما می گذارد. این اطلاعات می‌تواند به تصمیم‌گیری اخلاقی کمک کند، اما به ما نمی‌گوید که چرا باید به روش خاصی عمل کنیم (یک از ملاحظات کلیدی اخلاق). علاوه بر این، امکان علمی یا تکنولوژیکی به معنای برابری یا یکپارچگی اخلاقی نیست.

به عنوان مثال: یک طراح UX برای بهبود یک فراخوان با عملکردی ضعیف در برنامه وب مشتری اش استخدام شد. طراح راه حلی را شناسایی و آزمایش کرد که به طور چشمگیری نرخ تبدیل CTA را بهبود بخشید. آیا افزایش آمار به تنهایی، اطلاعات کافی برای تشخیص اخلاقی بودن راه حل طراح به ما می دهد؟ آیا بهبود آمار نشان دهنده اخلاقی بودن روش طراح است؟


2- احساس به معنای اخلاق نیست.

احساسات، تصمیمات اخلاقی ما را هدایت می کنند، اما در بسیاری از موارد، غیرقابل اعتماد و متمرکز بر خود هستند (در حالی که اخلاق در درجه اول بر دیگران متمرکز است). محرک‌های محیطی، انتظارات فرهنگی، شرایط اجتماعی و سایر عوامل بر احساسات ما تاثیر می‌گذارند. حتی ممکن است احساس کنیم که یک عمل اخلاقی است در حالی که در واقعیت از نظر اخلاقی مذموم است. البته که هر یک از ما به شخصه باید با احساسات خود هماهنگ باشیم، اما احساسات لزوما اخلاق نیستند.

یک تیم طراحی برند را در نظر بگیرید که برای بازنگری در هسته ی اصلی قول یک شرکت به مشتریانش استخدام شد. پس از تحقیقات و استراتژی‌های زیاد، تیم چشم‌انداز جدید رادیکالی ارائه کرد و ذینفعان شرکت هیجان‌زده شدند. آیا هیجان ذینفعان تضمین می کند که قول اصلی نام تجاری جدید اخلاقی است؟ به عنوان طراح، مهم است که یاد بگیریم در مورد مسائل اخلاقی جدا از تأثیر احساساتمان قضاوت کنیم.


3- عرف و باورهای عمومی به معنای اخلاق نیست.

هنجارهای فرهنگی نظم، هماهنگی و همکاری را در میان گروه های مردمی ترویج می کنند، اما فرهنگ ها؛ مستعد نادیده گرفتن کاستی های خود هستند. نقاط کور فرهنگی ممکن است منجر به نگرش ها و اقدامات مخرب نسبت به افراد خارج از محدوده ی فرهنگ شود. البته که هنگام مواجهه با تصمیمات اخلاقی باید نسبت به انتظارات فرهنگی حساس باشیم، اما اخلاق با اجماع بین گروهی از مردم اداره نمی شود.

به عنوان مثال؛ تیمی از محققان UX به محله ای فرستاده شدند تا با گروهی از مردم مصاحبه کنند که اصل و نسب و شیوه زندگی خود را از یک بستر فرهنگی مشترک گرفته اند. در طول مصاحبه‌ها، محققان دریافتند که اعضای جامعه به اتفاق آرا در مورد یک موضوع مهم اجتماعی به توافق رسیده‌اند و دلیل خود را یک سنت فرهنگی دیرینه ذکر کرده‌اند. آیا سنت فرهنگی (یا پذیرش گسترده آن) درستی دیدگاه اعضای جامعه را از نظر اخلاقی نشان می دهد؟


4- مذهب به معنای اخلاق نیست.

مؤسسات مذهبی اخلاق خوب را ترویج می کنند و پیروان را تشویق می کنند تا پیامدهای اخلاقی اعمال خود را بسنجید، اما همه به یک دین عمل نمی کنیم. سنت‌ها و آموزه‌های دینی نیز ممکن است در طول زمان تفسیر نادرست شوند و طرفداران را به فهرستی از قوانین سفت و سخت که منجر به رفتار غیراخلاقی می‌شود سوق دهند.

به عنوان مثال؛ چند نفر از اعضای یک مشاور طراحی وب کوچک، اعتقادات مذهبی مشترکی داشتند. آنها واقعاً سعی کردند کار درست را انجام دهند و گاهی اوقات در هنگام مواجهه با تصمیمات طراحی دشوار به آموزه های دینی خود اشاره می کردند. آیا اتحاد طراحی و مذهب تیم تضمین کننده اخلاقی بودن اقدامات آنها ست؟


5- قوانین به معنای اخلاق نیست.

قوانین برای حفظ صلح و حمایت از شهروندان است.  در دنیای ایده‌آل، قوانین موجود منجر به رفتار اخلاقی می‌شود، اما در دنیای واقعی، قوانین را می‌توان خراب کرد و دور زد. گاهی ممکن است یک عمل مجاز قانونی از نظر اخلاقی غیر وجدانی باشد.

یک تیم طراحی برای یک پلتفرم محبوب SaaS توسط مدیریت ارشد وظیفه ساخت و معرفی یک ابزار پیشگامانه را بر عهده گرفت. این ابزار دارای ویژگی هایی بود که نگرانی هایی را در تیم ایجاد کرد، اما پس از بررسی، همه چیز کاملاً قانونی بود. آیا قانونی بودن ویژگی‌ها تضمین می‌کند که از نظر اخلاقی خطری وجود ندارد؟




با این وجود چندین رویکرد اخلاقی وجود دارد، اما هر کدام معیارهای متفاوتی برای بررسی دارند.

متاسفانه، استانداردهای رویکردهای اخلاقی متفاوت همیشه همسو نیستند. بررسی با یک رویکرد ممکن است به ما بگوید که یک عمل خوب است. بررسی بیشتر با رویکردی متفاوت ممکن است به ما بگوید که همان اقدام مشکل ساز است. به دلیل این تفاوت، نگاه کردن به تصمیم گیری اخلاقی از دریچه ی چند لنز می تواند مفید باشد.


1- رویکرد فایده گرا (سودمندی)

اپیکور، فیلسوف یونانی، بذر سودمندی را کاشت، زمانی که آموخت که بهترین زندگی آن است که لذت را بیشتر و درد را کاهش دهد. امروزه، رویکرد سودگرایانه (The Utilitarian Approach) می آموزد که بهترین اقدام، اقدامی است که بیشترین سود و کمترین ضرر را برای همه افراد درگیر به همراه داشته باشد.

طراحی + رویکرد فایده گرا

رویکرد سودمند یا فایده گرا ما را به نگاهی فراتر از موارد استفاده و شخصیت‌ها سوق می‌دهد و باعث می‌شود که تأثیر گسترده‌تر تصمیم‌های طراحی خود را بررسی کنیم. همچنین ما را بر آن می‌دارد تا در نظر بگیریم که "بیشترین فایده و کمترین آسیب" چگونه به مسائل متفاوت طراحی مربوط می شود.


2- رویکرد حقوق

رویکرد حقوق (The Rights Approach) بر این باور استوار است که همه انسانها دارای حق کرامت و احترام هستند. بنابراین بهترین اقدام آن است که حقوق و حرمت همه ی کسانی که مورد تاثیر قرار می گیرند را به طور کامل حفظ کند.

طراحی + رویکرد حقوق

می‌توان راه‌حل‌های را طراحی و تولید کرد که به شأن و منزلت کاربران نهایی احترام نمی‌گذارد - یک ذهنیت رایج غلط وجود دارد که «طراح بهتر می‌داند». اما رویکرد حقوق به ما یادآوری می کند که ما فقط مشکلات را حل نمی کنیم. هدف اصلی ما بهبود کیفیت زندگی همنوع مان است.


3- رویکرد عدالت

در اصل، رویکرد عدالت (The Justice Approach) تعلیم می داد که با همه افراد دارای موقعیت یا شرایط برابر باید به طور یکسان رفتار شود. طی سال‌ها، این قانون تکامل یافته است و اکنون بیان می‌کند که یک انتخاب اخلاقی، انتخابی است که منجر به رفتار منصفانه و برابر برای همه افراد درگیر شود. رویکرد عدالت این اجازه را می دهد که به گونه ای متفاوت با افراد رفتار شود، تا زمانی که دلیل اخلاقی قابل توجیهی برای انجام این کار وجود داشته باشد.

مفاهیم طراحی + رویکرد عدالت

رویکرد عدالت ما را ترغیب می‌کند که از خود بپرسیم آیا طرح‌های ما فقط بخشی از نیازهای یک کاربر نسبت به کاربر دیگر را برآورده کرده است. و اگر چنین است، چرا؟ و یا به صورت برابر نیازهای افراد متفاوت را پاسخگو بوده است.


4- رویکرد فضیلت

رویکرد فضیلت (The Virtue Approach) با ریشه های ارسطویی خود؛ بر کل زندگی یک فرد در مقابل تصمیمات فردی تاکید دارد. هدف دستیابی به فضایل و زندگی به عنوان عالی ترین و مناسب ترین نسخه از خود است. همه اقدامات با میزان کمک به این ایده آل (یا بر علیه آن) سنجیده می شوند.

مفاهیم طراحی + رویکرد فضیلت

رویکرد فضیلت ما را دعوت می کند تا در مورد حرفه طراحی خود به صورت یک کل و به طور جامع فکر کنیم. از ما میخواهد که از قضاوت در مورد تصمیمات طراحی به صورت فردی فاصله بگیریم تا بتوانیم بپرسیم آیا اقداماتمان ما را به سمت طراحانی سوق می دهد که همیشه آرزوی شبیه آنها شدن را داشته ایم.


منبع: سایت استودیو طراحی انسانی

استودیو طراحی انسانی مفتخر است، در راستای ترویج و آموزش مفاهیم طراحی اخلاقی و طراحی انسانی، به پژوهش، ترجمه، تالیف و تولید محتوا پیرامون مفاهیم اساسی فناوری انسانی برای دانشجویان و علاقمندان طراحی و مشاوره تخصصی به کسب و کارهای نوپا می پردازد. برای کسب اطلاعات بیشتر مقالات ما را مطالعه کنید و صفحه اینستاگرام ما (@humandesignstudio) را دنبال کنید.



اخلاقطراحی اخلاقیفناوری انسانیطراحی انسانیطراحی تجربه ی کاربری
مشاور نوآوری طراحی-محور پژوهشگر، مدرس و مشاور طراحی اخلاقی - فناوری انسانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید