Amaryllis
Amaryllis
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

پایان

به اخر خط رسیده ام نفسم میگیرد و قلبم انگار می ایستد یادتو می افتم به یاد تو و نگاه گیرایت به یاد لبخند هایت به یاد حسودی ها و بچه بازی هایت آنقدر دلتنگ توام که نگو هیچ گاه نفهمیدی که چقدر دیوووانه وار تورا میخواستم انروز که تورا میدیدم لحظه ها بهشت بودند و من نسیم میشدم لابه لای موهایت و شاید بارانی بر تنهایی دست هایت اما امروز امروز خواهم رفت از خودم از تو از همان جایی که امده بودم دیگر نیستم که بخواهی مرا ببینی دیگر مرا نخواهی دید بااخرین ندیدنت ...... چه غریب بود رفتن من و شاید هم من از ابتدا غریبه بودم نمیدانم خداحافظ تمام دلخوشی هایم

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید