محسن حافظی
محسن حافظی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

موفقیت

موفقیت

آلن دو باتن، فیلسوف معاصر ، در یکی از کتابهایش وجود نظام طبقاتی رایج در سده های قدیم را به عنوان یکی از علل کمتر بودن اضطراب در آن سالها مطرح می کند.طبق نظر او وقتی فردی از طبقه کشاورزان بداند که قرار نیست او در رده دانشگاهی پذیرفته شود یا اینکه روزی بتواند با دختر پادشاه ازدواج کند به خودش فشار نخواهد آورد که حتما بایستی با کسب موفقیتهای زیاد طبقه اجتماعی خودم را ارتقا ببخشم.از طرفی همین فرد خیالش راحت است که قرار نیست از طبقه کشاورزان بیرون رانده شود.فارغ از خوب یا بد بودن نظام طبقاتی مورد اشاره نمی توان کمتر بودن توقعات فرد از خودش و همچنین ترسهایش را در این سیستم انکار کرد.

امروزه شاید موفق بودن یکی از رایجترین آرزوهای هر فردی باشد ولی از طرفی می تواند یکی از مهمترین دلایل ناخشنودی انسان معاصر نیز در نظر گرفته شود.به نظر می رسد در چند دهه اخیر فرهنگ سرمایه داری به عنوان یک نهضت جهانی با استفاده از رسانه های جمعی،فیلم ها و انیمیشن های متعدد،و معرفی اسطوره های موفقیت سعی بر این داشته که افراد هدف اصلی زندگی خود را موفقیت قرار دهند.بسیاری از افراد نیز تحت تاثیر این سیستمها تمام تلاش خود را برای بهترین بودن در رشته خاصی به کار می گیرند.به طور طبیعی این فرد لازم است وارد کارزار رقابت با همنوعان خود شود و لذا از همان اول باید انتظار اضطراب نتیجه را در همه شرکت کنندگان در این رقابت داشت ضمن آنکه مزه پیروزی فقط نسیب معدودی از این افراد خواهد شد.ضمنا بسیاری از این شکست خوردگان آرزوی پیروزی را به فرزند خود انتقال داده و همراه با او دوره ای پرتنش از اضطراب را طی خواهند کرد؛مسئله ای که بسیاری از والدین ایرانی در زمان کنکور فرزندشان آن را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند.

از طرف دیگر تمرکز انرژی روانی بر روی موفقیت سبب خواهد شد که فرد تک بعدی پرورش یابد و بسیاری از فعالیتهای جنبی را که برای آرامش روان لازم است نظیر ورزش،فعالیتهای هنری،ارتباط با دوستان و خانواده و... را از دست بدهد.با در نظر گرفتن اینکه رابطه ها در نوجوانی شکل می گیرند و پایه رابطه ها دوست داشتن،همدلی،شفقت، مهربانی،و گذشت است اگر در نوجوانی رابطه ها به سمت رقابت شدید با دوستان برود شاهد کاهش عواطف فوق الذکر در روابط بین فردی خواهیم بود؛مسئله ای که گریبانگیر جامعه ما شده است و این رقابتها را به بیشترین شکل خود در رابطه بین زن و شوهر یا خانواده ها و دوستان می بینیم.همه اینها باعث می شوند که نتوان افراد صرفا موفق را اقرادی خوشبخت نامید.بسیاری از آنها در نیمه دوم عمر خود به این نتیجه می رسند که کاش کمتر به موفقیت اهمیت می دادیم و مسائل ارتباطی خود را در اولویت می گذاشتیم.

البته نمی توان نقش ناامنی های رایج در جامعه ایران در پررنگ شدن اهمیت موفقیت را انکار کرد .در جوامعی که دولتها اهمیت بیشتری به رفاه اجتماعی می دهند و مانع از پیدایش فاصله طبقاتی شدید می شوند(نظیر کشورهای اسکاندیناوی) اهمیت رقابت کاهش یافته و همکاری های بین فردی افزایش می یابد.در بسیاری از این کشورها نوجوانان تشویق می شوند که در فعالیتهای خیرخواهانه به صورت داوطلب شرکت کنند و یکی از معیارهای ورود به دانشگاه داشتن چنین فعالیتهایی است.با این وجود با نگاهی به اضطراب زیاد در نوجوانان ایرانی والدین بایستی هر چه بیشتر برای کمک به نوجوان خود اهمیت موفقیت در زندگی را در تعادل با جنبه های دیگر زندگی و ارتباط نگه دارند.به این امید که دولتمردان ما نیز با درک نقش خود در بالا رفتن اضطراب در جامعه بتوانند به مثابه والدی مطمئن ،محکم،راستگو،و منعطف عمل کرده و با وضع قوانینی مناسب مانع از بیشتر شدن شکاف درآمدی بین اقشار مختلف جامعه شوند.

دکتر محسن حافظی/روانپزشک و روان درمانگر تحلیلی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید