ویرگول
ورودثبت نام
جواد عرب صاحبی
جواد عرب صاحبی
خواندن ۱۰ دقیقه·۱۰ ماه پیش

تحلیل مستند فروپاشی شوروی


سلام خدا بر دختر نبوت همسر ولایت و ما در امامت

ضمن عرض سلام ادب واحترام

نکته قبل از خواندن تحلیل حتما مستند رو ببینید- می توانید مستند رو از لینک زیر ببینید

https://www.aparat.com/v/VbGdu

در این مستند ما دوشخصیت تاثیر گذار میبینیم

یکی آقای میخائیل سرگی‌یویچ گورباچُف (آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی )

و دیگری آقای رونالد ویلسن ریگان (چهلمین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا)

ودر پشت پرده سیاستمدارانی و استراتژیست هایی که شاید دیده نمی شدند

ولی نقش بسیار زیادی در اوضاع دو کشور میگذاشتند که ان شالله در ادامه در مورد این دو شخصیت

توضیح بیشتری خدمتتون عرض خواهم کرد .

مقدمه دوم :

در علوم روانشناسی ما مفهومی داریم تحت عنوان افسردگی سیاسی

افسردگی سیاسی که به لاتین Political Depression گفته می‌شود، شرایطی است که در آن مردم یک جامعه باور خود به توان داخلی، اصلاح امور و آینده کشور را از دست داده و از سامان یافتن مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تا حد زیادی ناامید می‌شوند.

اما این پایان ماجرا نیست! ناامیدی سیاسی یک روی سکه و روی دیگر عصبانیت سیاسی (Political Anger) است. به عبارت دیگر زمانی که در میان مردم جامعه افسردگی سیاسی گسترده شود، به همان نسبت عصبانیت سیاسی نیز افزایش خواهد یافت.

حال شاید این سوال پیش اید که علت حرکت جامعه به سمت افسردگی سیاسی چیست ؟

در جواب باید گفت : اصلی‌ترین دلیل حرکت فضای جامعه به سمت افسردگی سیاسی، بلاتکلیفی و عدم ارائه برنامه مشخصی از سوی دولت جهت مدیریت و ساماندهی مشکلات کشور است.

این افسردگی سیاسی از یک‌سو موجب سرخوردگی مردم و کاهش مشارکت‌های سیاسی و اجتماعی خواهد شد

و از سوی دیگر با افزایش سطح عصبانیت سیاسی، منجر به بروز تنش و خشونت‌های اجتماعی خواهد شد.

هر دوی این اتفاقات می‌تواند اثرات جبران‌ناپذیری بر جریان پیشرفت کشور و دستیابی به ثبات در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشد

مقدمه سوم : عملیات روانی

در علوم استراتژیک ما مفهمومی داریم تحت عنوان عملیات روانی

به ساده ترین تعریف میشه گفت عملیات روانی یعنی : انتخاب کنیم که مخاطب ما به چه چیزی فکر کنه

و چه چیزی رو دوست داشته باشه یا متنفر باشد

به عبارت دیگر عملیات روانی یعنی حکومت بر ذهن و قلب برای پیشبرد اهداف خواسته شده

اگر در مستند دقت کرده باشین به این نکته پی خواهید برد که همواره ایالات متحده آمریکا در صدد این بود که

با کمک ابزار های جمعی مثل تلویزیون رادیو وغیره به مردم شوروی این پیام هارو القا کنه

که شما ملتی بدبخت و فقیر هستید

در حالی که خود امریکا اگر مشکلاتش از شوروی بیشتر نبود کمتر هم نبود

ولی با استفاده از وسیله های ابزار جمعی و رسانه به گونه ای بر مخاطب القا می کرد

که ما هیچ گونه مشکلی نداریم و شما مملو از اشکال هستین اگر شما در ابتدای مستند دقت کرده باشین

در تبلیغ ماشین این نکته به وضوح قابل مشاهده بود

اگر چه این کلیپ بیشتر جنبه طنز داشت ولی به قول یکی از بزرگان که من اسمشون رو حضور ذهن ندارم می فرمودند که : پشت هر شوخی یک حقیقتی نهفته است.

آیت الله حایری شیرازی در کتاب تفکرشون می فرمایند استعمار نو استعمار نظامی نیست

استعمار تفکر است به این معنا که نمی گذارند فکر کنند نه انکه اگر فکر کردین کشته شوید

بلکه به این معنا که انقدر مشغولیت براتون درست میکنند که فرصت فکر کردن پیدا نکنین

بعد از جنگ امریکا وکره حـدود هـزار نفـر از نظامیـان آمریکایـی در کـره، در اردوگاهـی زندانـی شـدند.

ایـن زنـدان تمامـی اسـتانداردهای بین المللـی را داشـت؛

امـا در کمـال تعجب، بیشــترین آمــار مرگ و میــر زندانیــان در آن گــزارش شــد!

عجیب تــر اینکــه ایــن زندانیــان بــه مـرگ طبیعـی می مردنـد؛ یعنـی شـب میخوابیدنـد

و صبـح، دیگـر بیـدار نمی شـدند

ژنــرال ویلیــام مایــر کــه بعدهــا بــه ســمت روانــکاو ارشــد ارتــش آمریــکا منصــوب شــد، ٔ مأمـور شـد تـا یکـی از موضوعـات پیچیـده تاریـخ جنـگ در جهـان را مطالعـه کنـد.

او پـس از بررسـی و تحقیـق، وقتـی تعجبـش بیشـتر شـد کـه فهمیـد ایـن زنـدان نه تنهـا محصـور نبــوده

بلکــه راه فــرار هــم داشــته؛ یعنــی زندانــی بــدون دیــوار؛ ولــی کســی از آن اســتفاده نکـرده اسـت!

جالب تر اینکه در ایــن زندان، آب و غذا و امکانــات هم به وفور یافت می شد و از هیچ یــک از تکنیک هــای متــداول شــکنجه نیــز خبــری نبــود.

پس چرا بیشترین مرگ طبیعی در این زندان رخ میداد؟

چرا بیشترین خودکشی در این زندان اتفاق می افتاد؟

چـرا زندانیانـی که مانده بودند، احترام درجات نظامی را میان خود رعایـت نمی کردنـد و عموما بـا زندانبانـان

خـود طرح دوسـتی می ریختنـد ؟

ویلیــام مایــر بعــد از ســالها تحقیــق بــه پاســخ پرســش هایش رســید.

او نتیجــه تحقیقــات خــود را اینگونــه بیــان کــرد:

1- در ایـن اردوگاه فقط نامه هایـی کـه حاوی خبرهای بد بـود و مضمونـی تلـخ و منفـی داشت، به زندان راه پیـدا می کـرد و نامه هـای خـوب و مثبـت کـه امیدبخـش بـود، فیلتـر میشــد؛

۲ -مسئولان زندان هر روز از زندانیان می خواســتند در مقابــل جمــع، یکــی از خاطره هایشان را تعریف کننـد

که در آن به دوسـتان خود خیانـت کرده انـد یـا می توانســتند خدمتــی بکننــد و نکرده انــد؛

۳ -هرکس که جاسوسـی سایر زندانیــان را می کرد، سیـگار جایــزه می گرفـت و کسـی هم کـه از او جاسوسی شـده بـود، هیچ نوع تنبیه ی نمی شـد؛ همـه بـه جاسوسـی بـرای دریافـت جایـزه کـه خطـری هـم بـرای دوستانشـان نداشـت، عـادت کـرده بودنـد

بـا دریافـت خبرهـای بـد، امیـد را می گرفتند

و بـا تعریـف خیانت هـا، عزت نفـس را از آنها می گرفتند

و بـا جاسوسـی، اعتمـاد و اعتبـار را از بیـن می بردنـد.

همیـن سـه تکنیـک باعـث شـد ایـن سـربازها روزبـه روز نا امیدتــر از دیــروز شــوند

و انگیــزه زندگــی را از دســت بدهنــد و بــه تصــور مــرگ برســند.

اصطلاحـا بـه ایـن اتفـاق «تـرور روانـی» می گوییـم.

ایـن الگوی مناسبی برای استــعمارگران شـد تـا در کشـورهای مستعمره شـان بـر طبـل نا امیدی بکوبند

و هر روز خبرهای ناامیدکننده در جامعه هدف خود پخش کنند و آن جامعـه را بـه انحطـاط فکـری بکشـند و اصطلاحا بـا جنـگ روانـی، اذهـان مـردم را تـرور کننـد

البتــه از دیربــاز دشــمنان بــه ایــن رســیده بودنــد کــه جنــگ افــکار مهم تــر از جنــگ ابــزار اسـت.

اگـر کسـی بتوانـد بـا هنـر جنـگ روانـی بـر دشـمن خـود فائـق آیـد، پیـروز نهایـی میــدان اســت.

سـان تزو از فرماندهـان قدیمـی چینـی کـه ۵۰۰ سـال قبـل از میـاد می زیسـته، در کتابـی بــه نــام هنــر جنــگ مینویســد: «فرمانــده موفــق کســی اســت کــه بتوانــد بــا اســتفاده از روش هــای غیرنظامــی، اراده خــودش را بــه دشــمنش تحمیــل کنــد.» شمشیر در غلاف ابهتش بیشتر از شمشیر در بیرون است

ناپلئــون بناپــارت از امپراتورهــای جنــگآور فرانســه بــود و در طــول امپراتــوریاش جنگ هـای بی مثالـی انجـام داد. در جملـه ای از او چنیـن نقـل شـده اسـت: «تنهـا دو قـدرت شمشـیر و فکـر در جهـان وجـود دارد و در درازمـدت، شمشـیر همـواره در برابـر قـدرت فکـر مغلـوب بـوده اسـت.» بشــر از قرنهـا پیـش به این نتیجه رسیــده بـود

که قدرت فکر مافـوق قدرت هــای مادی است و اصــل، جنــگ افــکار و جنــگ عقیده هاســت؛

بنابرایــن از ســالها قبــل تمرکز دشـمنان ما روی جنـگ افکار بوده و روی تکنیک ها و تاکتیک هـای ایـن جنـگ کار کرده اند آنهــا امــروز هــم از ایــن جنــگ مهــم آگاه انــد و به خوبــی می داننــد مهم تریــن ابــزار بــرای مدیریـت افـکار در عصـر کنونـی «رسـانه» اسـت؛ پـس تمـام تـوان خـود را بـه کار گرفته انـد تــا رســانه های دنیــا را تصاحــب کــرده و بــا روشهــا و تکنیک هــای مختلــف ناجوان مردانــه، اذهـان مـردم را مدیریـت کنندـ

رهبــر معظــم انقـلـاب، حضــرت امــام خامنه ای (حفظه الله تعالــی)، نیــز در بیانیــه گام دوم انقـلاب بـه ایـن موضـوع اشـاره کردنـد و فرمودنـد: خبرهـای دروغ، تحلیل هـای مغرضانـه، وارونــه نشــان دادن واقعیت هــا، پنهان کــردن جلوه هــای امیدبخــش، بزرگ کــردن عیــوب کوچـک و کوچـک نشـان ٔدادن یـا انـکار محسـنات بـزرگ، برنامـه ٔهمیشـگی هـزاران رسـانه صوتـی و تصویـری و اینترنتـی دشـمنان ملـت ای

در ادامه و در خصوص تحلیل مستند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی

آنچه که به ذهن حقیر رسید این هست که باید تحلیل م رو در قالب دو پرده خدمتتون عرض کنم

پرده اول

همانطور که در مستند دیدیم نارضایتی های گسترده که در اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و مشکلات ناشی از جنگ باعث از سوی باعث نارضایتی و ایجاد افسردگی سیاسی در بین مردم اتحاد جماهیر شوروی شده بود

حال این سوال پیش میاد که چه می‌شود که این انقلاب به این روز می رسه که در ادامه

در پرده دوم درموردش صحبت میکنیم

اما پرده دوم بررسی انقلاب ها

آقای کرین برینتون در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب با بررسی انقلاب های انگلیس آمریکا فرانسه و روسیه

به یک تحلیل کلی در مورد همه انقلاب ها رسید و یک نقشه راه برای تحلیل گران ارائه می‌کند

با این که ایشان فقط چهار تا انقلاب را بررسی کرده است

ولی با تطبیق این تحلیل با انقلاب های دیگر در خواهیم یافت که در واقع ایشان برای همه انقلاب ها

این نسخه را پیچیده و این نسخه در انقلاب ها ی دیگه هم جواب می‌دهد

اما تئوری که ایشان ذکر می‌کنند تئوری طبیعی ترمیدور است

به این شکل که ایشان انقلاب ها را به سه دوران تقسیم می‌کند

1)دوران پیش از انقلاب

2)دوره حیات طبیعی انقلاب

3)دوره پس از انقلاب

که در نهایت دوره سوم به دوره اول برمی‌گردد

ویژگی های دوره پسین

این دوره را می توان ماه عسل انقلاب گفت

زمانی ست که انقلاب پیروز شده و شکل گرفته و انقلابیون سرخوش وشاد از پیروزی که به دست آوردن

این دوران به سه دوره تقسیم میشه

دوره اول دوره حکومت محافظه کاران هست

آنهایی که سعی می‌کنند تا با احتیاط ومحافظه کاری جایگاه خود وانقلاب را تثبیت کنند و از دست ندهند

در این دوره هنوز نظام سیاسی سر نگرفته است وکشور هنوز درگیر هیجانات اولیه پیروزی انقلاب است

و معمولا در این دوره محافظه کاران روی کار می آید

طول عمر این دوره بستگی به این دارد که چقدر بتوانند گیرایی خودشون رو حفظ کنند

دوره دوم : این دوره دوره حکومت انقلابیون تندرو هست

در این دوره چون از محافظه کاری (دوره قبل ) ناخوشایند هستند برای اصلاح امور انقلابیون تندرو سرکار می آیند

این دوره معمولا دوام چندانی ندارد

پس از پایان این دوره دوره سوم شروع می‌شود

دوره سوم دوره نقاهت و توازن هست (اعتدالیون ) هست

معمولا در این دوره افرادی معتدل که نه به تندرویی نیروهای انقلابی هستند و نه به محافظه کاری

دوره اول هستند سر کار می آیند

این دوره دو ویژگی دارد

اول اینکه حداقل چهل پنجاه سال از انقلاب گذشته و مردم اون شور وشوق اولیه انقلاب را ندارند

دوم در این دوره به علت مهار انقلاب که روی کار آمده زمینه نفوذ بسیار زیاد هست

از اینجا به بعد انقلاب به سرعت زیاد به سمت دوران پیش از انقلاب سرعت می گردد و نزدیک می‌شود

این دوره معمولا چند ویژگی دارد

اول اینکه وضع اقتصادی در این دوره خراب و افتضاح است

دومین ویژگی بازگشت دین های پذیرفته شده قبلی می باشد

سومین ویژگی تمایل افراد به رژیم های قبلی است

چهارمین ویژگی کم کم نیروی های انقلاب تحقیر و تعقیب و سرکوب میشوند

پنجمین ویژگی حضور مردم در صحنه کم رنگ می‌شود

ششمین ذائقه افراد تغییر پیدا می‌کند و ذائقه لذت حکم فرماست

هفتمین ویژگی استقرار نهایی یک خودکامه ست

از اینجا به بعد انقلاب به سمت دوران پیش از انقلاب خود برمی‌گردد و رفته رفته منحل می‌شود

اما ابزار هایی که بتوان با وسیله آن افسردگی سیاسی وعملیات روانی را برای پیشبرد هدف خود استفاده کرد چیست ؟

مهم ترین ابزار همان طوری که در مستند هم دیدیم رسانه ها هستند روزنامه تلویزیون و ...

اگر در مستند دقت کرده باشیم به خوبی به تحلیل آقای کرین برینتون میرسیم

که با ظهور آقای گورباچف (اعتدالیون )دوران نقاهت انقلاب شوروی شروع شد

و دیدیم بعد از چند مدت به کلی انقلاب شوروی فروپاشید و منحل شد

جای بحث در مورد مستند زیاد هست ولی باعرض تاسف و شرمندگی

من فرصت بازتر کردن مستند و تطبیق بیشترش نیست

و السلام علیکم ورحمه الله

افسردگی سیاسیجماهیر شورویسیاسی اجتماعیجواد عرب صاحبی
طلبه سطح ۳ حوزه علمیه _ مربی حفظ تخصصی قرآن کریم _ پژوهشگر ادیان و مذاهب _ پژوهشگر غرب شناسی _ شیطان پرستی _پژوهشگر منطقه قفقاز_ مدرس دوره های عملیات روانی _ ترور آنلاین _ غرب شناسی استراتژیک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید