فصل اول : احساس گناه
چند روزی است که مساله ای ذهن مرا درگیر به خود کرده احساس می کنم بدرد نخور هستم
برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اضطراب دارد اذیتم می کند
این روز ها بحث انتخابات نه تنها در در گناباد بلکه در کل کشور بسیار داغ است
هر چی به انتخابات نزدیک تر میشیم تنش ها بیشتر وبیشتر میشه طرفداران هر کدام از اقایون
پزشکیان واقای جلیلی حسابی مشغول تبلیغ هستند
ودارند اقوام فامیل دوستان رو ترغیب به رای دادن به کاندیدای مورد نظر خودشان می کنند
این روز ها علاوه بر داغ بودن بحث انتخابات بحث کارهای کشاورزی بابا هم داغ است
خارها پنبه ها دارند بزرگ و بزرگتر می شن و علاوه بر اون پسته ها هم دارند اعلام حضور می کنند
و کاندید میشن برای زدن خارهاشون خلاصه وضعیت کشاورزی وهمزمان شدن زمان ابیاری شون
وهمچنین بحث داغ انتخابات موضوعاتی هستند که اکثر وقت م را می گیرند
اما اینها این احساس گناهی که در وجودم داره روز به روز بیشتر میشه رو درمان نمی کنه که هیچ
بلکه نمک هم می پاشن به زخمم
خلاصه رسیدم به اون جمله ای که امیر کرمانشاهی تو مداحی ش میگه
غصه ها کرده تو دلم رسوب /اغفرلی الذنوب یا مقلب القلوب
هر چی فکر میکنم این عطش درونی با این جور چیز ها برطرف نمی شود
شاید یه سفر بشود برای چند روزی مرا از این اضطراب دور کند شاید ...
فصل دوم : گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
اری ادمی گاهی در هیاهوی اتفاقات خوب وبد به دنبال پناهگاهی می گردد
امروز در سامانه شمع (سامانه ای برای ساماندهی مبلغان ) دیدم چند جا درخواست مبلغ دارند
چند استان هستند در چند جهت مختلف
تصمیم را گرفته بودم باید بروم سفر
شماره هایشان را در آوردم و بهشان زنگ زدم بعضی جواب ندادند پیام دادند
چند شهرستان مختلف و جالب اما قبلش نیاز به مسکن روحی دارم چیزی مثل امام زاده سید محمد عابد کاخک
امام زاده ای که در این چند سال مونس گریه ها و خلوت های من بوده وهمیشه مثل یه رفیق هوا مو داشته
از این سفر های یهویی خیلی خوشم میاد یهو به خودت میای میفهمی وسط صحن امام زاده ای
چه جای خوب وارامش بخشی
فصل سوم : تا یار که را خواهد ومیلش به که باشد
شماره ظرفیت های داخل سامانه را برداشتم به هر کدام زنگ میزنم وقبلش جستجو و تحقیق میکنم
از میان ظرفیت ها استان هرمزگان جذاب تر به نظر می آید
هر چند که ظرفیت های مثل لالی هم قابل تامل و جالب هستند
اما باید ببینم کدام یک از این ظرفیت ها بیشتر با شرایط ورو حیات من سازگار تر خواهد بود
جواب ندادند گویا سرشون شلوغ هست بهتر است به بزرگواران پیام بدهم
شب هنگام دوباره سعی کردم ایندفعه موفق شدم با یکی از این ظرفیت ها ارتباط بگیرم
ظرفیت هرمزگان شهر زیبا و دوست داشتنی با لباس های جذاب وزیبا
از قرائن وصحبت ها پیداست که شرایط ما با این ظرفیت نمی سازه
تقریبا ناراحتم وخسته و محرم از انچه که فکرمی کردم نزدیک ونزدیک تر شده
یعنی من انقدر به درد نخور هستم که اقا امام حسین قابلم نمی دونند براشون نوکری کنم از خود بدم میاد
باید اماده برگشت به خانه بشوم فردا انتخابات ریاست جمهوری مهم ترین رویداد سرنوشت ساز برای چهار سال مردم است
امروز جمعه پانردهم تیر ماه 1403 است وامروز سرنوشت ساز ترین رویداد بر ای چهارسال اینده است انتخابی که موثر در خیلی از زمینه هاست
هر کدوم از هواداران اقای جلیلی و اقای پزشکیان نگران و مضطرب و منتظر برای نتیجه انتخابات هستند
سوا از بحث انتخابات ناراحتم از اینکه امسال هم نتوانستم کمکی برای امام حسین علیه السلام انجام بدم
ولی یک حس درونی و امید بخش به من الهام میشود که لاتخف و لا تحزن ان الله معنا
دو مرتبه به سمت ظرفیت های تبلیغی رفتم
این دفعه لالی و فریدون شهر توجه م را به خودشان جلب کردند
بعد از رای گیری و انداختن رای به صندوق برای حجت تمامی گفتم دو مرتبه شانسم را امتحان کنم
زنگ زدم یه اقای خوش برخوردی با من صحبت کردند از همون اول دلم روشن تر بود به اونجا
خداروصدهزار مرتبه شکر حاجی ظرفیت خالی داره
سلام تبلیغ سلام راه عشق سلام امام حسین سلام خوزستان
وسلام بر لالی خیلی خوشحالم که خدا بهم توفیق دادند
الحمدلله رب العالمین اماده بشم برای رفتن
و لی باید وسایلم روجمع کنم و اماده باشم برای سفر عشق و...
جواد عرب صاحبی جمعه 15 تیرماه 1403