جواد عرب صاحبی
جواد عرب صاحبی
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

مهندسی افکار عمومی (1)


دستکاری روان‌شناختی (مهندسی افکار عمومی به انگلیسی: manipulation) نوعی از تأثیر اجتماعی است که هدف آن تغییر رفتار یا ادراک دیگران به‌ویژه عوام از طریق تاکتیک‌های غیرمستقیم، فریبکارانه یا ناشایست است. با پیشبرد منافع دستگیرنده، غالباً با هزینه دیگری، چنین روش‌هایی می‌تواند سوء استفاده و شیطنت تلقی شود.

تأثیر اجتماعی دستکاری روانشناختی لزوماً منفی نیست. به‌عنوان مثال، افرادی مانند دوستان، خانواده و پزشکان می‌توانند ترغیب شوند که عادات و رفتارهای ناخوشایند را تغییر دهند. تأثیر اجتماعی معمولاً در صورت احترام به حق تأثیرگذار در پذیرش یا رد آن، بی‌ضرر تلقی می‌شود و به‌طور غیرقانونی اجباری نیست. بسته به بستر و انگیزه‌ها، نفوذ اجتماعی ممکن است دستکاری نادرست باشد. دستکاری هوشیارانه و هوشمندانه عادت‌ها و عقاید سازمان‌یافته توده‌ها یکی از عناصر مهم جامعه دموکراتیک است. آن‌ها این سازوکار نادیده جامعه را دستکاری می‌کنند. ادوارد جیمز برنایز یکی از بزرگان مهندسی افکار عمومی است.

ادوارد جیمز برنایز
ادوارد جیمز برنایز

ادوارد جیمز برنایز

ادوارد لوئیس جیمز برنِیز، معروف به مرد نامرئی دستکاری افکار عمومی، زاده ۲۲ نوامبر ۱۸۹۱ - درگذشته ۹ مارس ۱۹۹۵، یک اتریشی-آمریکایی بنیان‌گذار و پیشرو در زمینه روابط عمومی و پروپاگاندا بود. در آگهی درگذشتش «پدر روابط عمومی» نامیده شد. وی همچنین به عنوان بنیان گذار فمینیسم شناخته می شود. همین‌طور توسط مجله لایف جزو ۱۰۰ نفر از تأثیرگذارترین آمریکایی‌های سده ۲۰ (میلادی) نام گرفت. او در سال 1995 و در 103 سالگی درگذشت. وی تا یک سال قبل از مرگش، یعنی تا سن 102 سالگی همچنان فعال بود و در عرصه روابط عمومی مشاوره می داد و سخنرانی می کرد.

از جمله سرشناس‌ترین رشته کارهای او در سال ۱۹۲۹، عادی‌سازی و گسترش سیگار کشیدن زنان توسط نام‌گذاری آن با برند فمینیسم «مشعل آزادی» و کار او برای کمپانی یونایتد فروت، به رهبری آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) برای سرنگونی دولت دموکراتیک گواتمالا در ۱۹۵۴ (میلادی) بود. او با شرکت‌های بزرگ آمریکایی زیادی مانند پروکتر اند گمبل و جنرال الکتریک و همچنین با آژانس‌های دولتی، سیاست‌مداران، و سازمان‌های عام‌المنفعه همکاری می کرد.

از بین تعداد زیادی از کتاب‌های وی، تبلور افکار عمومی (۱۹۲۳) و پروپاگاندا (۱۹۲۸) به عنوان تلاش‌های اولیه برای تعریف و نظام‌مند کردن حوزه روابط عمومی مطرح شده‌است. او به گفته گوستاو لوبون، ویلفرد تروتر، والتر لیپمن، و دایی دوجانبه خود زیگموند فروید، توده‌ها را غیر منطقی و تحت تأثیر رفتار گله‌ای می‌دانست که کارشناسان ماهر می‌توانند با استفاده از روانشناسی توده و روان‌کاوی به جهت دلخواه منحرف کنند.

دیدگاه های وی

کارهای برنِیز بر دو پایه قرار داشتند: نخست این که توده‌ها بیش از حد احمق و بی‌عقلند و بیش از حد تحت تأثیر عواطف و تکانه‌ها هستند از این جهت نمی توان به تصمیم آن‌ها اعتماد کرد. دوم این که می‌توان از دیدگاه‌های زیگموند فروید دستکاری مؤثر افکار عمومی در ابعاد گسترده استفاده کرد. مهم‌ترین ایده‌ای که برنِیز از آموزه‌های فروید فرا گرفت، ایده ذهن ناهشیار بود؛ زیرا تسلط بر ذهن ناهشیار مردم باعث تسلط بر امیال و ترس‌های آن‌ها و دستکاری مؤثر ذهن مردم در جهت اهداف دلخواه می‌شود.

از دید برنِیز، دولت سایه «طبقه بالاتر جامعه است؛ مردم این طبقه، پرورده، آموخته، کارشناس، روشنفکر هستند. آن‌ها حتی نیازی ندارند که همدیگر را بشناسند اما توده‌ها را کنترل می‌کنند. آن‌ها هستند که سررشته کارها را به دست دارند و ذهن عموم را کنترل می‌کنند.»

برنِیز حکومت دولت سایه بر جامعه را لازم و خوش‌خیم می‌دانست. زیرا در غیر این صورت جامعه دچار نابسامانی و آشفتگی می‌شد. او فکر می‌کرد همه و به ویژه «توده مردم»، واقعاً خیلی احمق هستند. ممکن است مردم به آسانی به فردی اشتباه رأی بدهند یا چیز غلطی بخواهند؛ بنابراین باید از بالا هدایت شوند.

برنِیز به حاکمان قدرت و سرمایه یاد داد چگونه مردم را راضی کنند تا چیزی را که لازم ندارند بخرند، کسی را انتخاب کنند که حافظ منافع آنان نیست و یا دنبالکارهای برنِیز بر دو پایه قرار داشتند: نخست این که توده‌ها بیش از حد احمق و بی‌عقلند و بیش از حد تحت تأثیر عواطف و تکانه‌ها هستند از این جهت نمی توان به تصمیم آن‌ها اعتماد کرد. دوم این که می‌توان از دیدگاه‌های زیگموند فروید دستکاری مؤثر افکار عمومی در ابعاد گسترده استفاده کرد. مهم‌ترین ایده‌ای که برنِیز از آموزه‌های فروید فرا گرفت، ایده ذهن ناهشیار بود؛ زیرا تسلط بر ذهن ناهشیار مردم باعث تسلط بر امیال و ترس‌های آن‌ها و دستکاری مؤثر ذهن مردم در جهت اهداف دلخواه می‌شود.

از دید برنِیز، دولت سایه «طبقه بالاتر جامعه است؛ مردم این طبقه، پرورده، آموخته، کارشناس، روشنفکر هستند. آن‌ها حتی نیازی ندارند که همدیگر را بشناسند اما توده‌ها را کنترل می‌کنند. آن‌ها هستند که سررشته کارها را به دست دارند و ذهن عموم را کنترل می‌کنند.»

برنِیز حکومت دولت سایه بر جامعه را لازم و خوش‌خیم می‌دانست. زیرا در غیر این صورت جامعه دچار نابسامانی و آشفتگی می‌شد. او فکر می‌کرد همه و به ویژه «توده مردم»، واقعاً خیلی احمق هستند. ممکن است مردم به آسانی به فردی اشتباه رأی بدهند یا چیز غلطی بخواهند؛ بنابراین باید از بالا هدایت شوند.


برنِیز به حاکمان قدرت و سرمایه یاد داد چگونه مردم را راضی کنند تا چیزی را که لازم ندارند بخرند، کسی را انتخاب کنند که حافظ منافع آنان نیست و یا دنباله‌رو رهبران قدرتمند باشند.

افکار عمومیروابط عمومیعملیات روانیپروپاگاندافمینیسم
طلبه سطح ۳ حوزه علمیه _ مربی حفظ تخصصی قرآن کریم _ پژوهشگر ادیان و مذاهب _ پژوهشگر غرب شناسی _ شیطان پرستی _پژوهشگر منطقه قفقاز_ مدرس دوره های عملیات روانی _ ترور آنلاین _ غرب شناسی استراتژیک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید