با شروع سال جدید تحصیلی، این پرسش برای خانوادهها مطرح میشود که «بچهام را در کدام مدرسه ثبتنام کنم؟» اما مدتی است برای برخی خانوادهها سوال دیگری شکل میگیرد: «آیا بچهام را به مدرسه بفرستم ؟» و اینجاست که عبارت هوم اسکولینگ (مدرسه در خانه) به میان می آید.
در این مقاله سعی داریم تا با مفهوم هوم اسکولینگ و دلایل علاقمندی خانواده ها به این مقوله آشنا شویم:
هوم اسکولینگ چیست؟
از برنامه های معروف آموزش در منزل می توان به آموزش در منزل والدورف، آموزش در منزل مونته سوری، آموزش در منزل التقاطی، آموزش در منزل یک به یک و آموزش در خانه شارلوت میسون اشاره کرد. موضوعاتی که عموماً آموزش داده میشود، شامل رشتههای استانداردی است که در یک برنامه آموزشی سنتی دنبال میشوند و همچنین مواردی که روی علایق کودک سرمایهگذاری میکنند. کن رابینسون در پرفروشترین کتاب خود تحت عنوانThe Element، اینگونه مینویسد: “کلید تحولات آموزشی، استاندارد کردن آموزش نیست، بلکه شخصیسازی کردن آن است، تا منجر به دستیابی کشف استعدادهای شخصی هر کودک شود، دانشآموزان را در محیطی قرار دهد که میخواهند یاد بگیرند و جاییکه به صورت طبیعی بتوانند شور و اشتیاق واقعی خود را پیدا کنند”. جو“مدرسه در خانه” یک تنظیمات طبیعی فراهم میکند که والدین در آن میتوانند یک روش فردی آموزش را ارائه دهند که با علایق، تواناییها و روش یادگیری خاص فرزندانش، سازگار است
هوم اسکولینگ، مدرسه در خانه یا مدرسه خانگی یک دوره کوتاه مدت یا بلند مدت است که در آن پدر و مادر شخصا فرزند خود را آموزش داده و برنامه اموزشی وی را مدیریت مینمایند. در این روش، اولیا با تمرکز بر محیط خانه به جای مدرسه، به کودکان خود خواندن، نوشتن و حساب کردن یاد میدهند و آموزشها را به سمت منافع و علایق کودکان هدایت میکنند. هر چند در این روش، آموزشها میتواند در محیطهای دیگری چون طبیعت، اجتماع، مکانهای با پتانسیل آموزشی مانند موزهها، پارکهای علمی و فناوری، کتابخانههای عمومی و … و حتی با کمک معلمین خصوصی و افراد دیگر صورت گیرد اما «خانه» و «خانواده»، در تقابل با محیطهای رسمی آموزشی مانند مدرسه، به عنوان محور، برنامهریز و مجری اصلی شناخته میشوند.
در کشورهایی مانند آمریکا، استرالیا و برخی کشورهای اروپایی مانند انگلستان، فرانسه، ایتالیا، پرتقال، سوئد و … آموزش فرزندان در خانه قانونی شده و حتی در برخی موارد حمایتهایی نیز از آن صورت میگیرد. در برخی کشورها مانند آلمان این کار غیر قانونی است.
مدرسه در خانه شکل بومی و سنتی آموزش در همه کشورها قبل از شکلگیری نظامهای رسمی آموزشی بوده است. این روش برای برخی خانوادهها مانند خانوادههایی که در مناطق روستایی دورافتاده زندگی میکنند، خانوادههایی که مدام در سفر هستند یا خانواده هایی که دارای فرزندانی با شرایط خاص مانند تیزهوشی یا کم هوشی، معلولیت، بازماندگی از تحصیل یا ترک تحصیل هستند میتواند گزینه مناسبی باشد.
دلایل گرایش خانوادهها به هوم اسکولینگ
نارضایتی والدین از مدارس و علاقه به مشارکت بیشتر در فرآیند یادگیری و رشد فرزندان خود، نگرانی درباره محیط مدرسه، کیفیت تدریس، برنامه آموزشی، زورگوییهای سیستم آموزشی و نیز عدم اعتماد به توانایی مدرسه در برآوردن نیازهای خاص فرزندان آنها از مهم ترین دلایل رغبت خانواده ها به بحث هوم اسکولینگ می باشد. بعضی والدین، آموزش در خانه را از این جهت انتخاب میکنند که بتوانند کنترل و نظارت بیشتری بر ماهیت و کیفیت محتوای تدریس شده داشته باشند و فکر میکنند از این راه میتوانند استعدادهای فردی فرزندان خود را بهتر پرورش دهند، آموزشهای مذهبی و اخلاقی مدنظر خودشان را ارائه دهند و از مزیت آموزش رودررو (یکبهیک) بهرهمند شوند؛ چراکه به نظرشان این نوع آموزش، به کودک این امکان را میدهد زمان بیشتری را صرف فعالیتهای دوران کودکی، جامعهپذیری و یادگیری غیردانشگاهی کند. همچنین آموزش در خانه را میتوان یکی از عوامل تأثیرگذار در انتخاب سبک تربیتی دانست.
از دلایل دیگر میتوان به موارد زیر اشاره کرد که در واقع ایرادات وارده به سیستم اموزشی موجود میباشد:
1.نمره گرایی: در نظام آموزشی ایران، معلمها با توجه به نمره دانشآموز او را مورد قضاوت و ارزشیابی قرار میدهند. بنابراین غالبا نتیجه کار مهم است نه دستاوردهای دانشآموز. واقعیت این است که ما میتوانیم به همه خروجیهای نظام آموزشوپرورش نمرات 19 و 20 بدهیم، اما بهجای آن، جامعهای داشته باشیم متشکل از افرادی دچار افسردگی، مدرسه گریزی، افت تحصیلی، ضعف خلاقیت و... اما در رویکرد مدرسهدرخانه ، هیچ دانشآموزی در دستیابی به رتبه اول و برتر نسبت به سایرین الزام ندارد؛ بنابراین دغدغههای مربوط به تحقیر روحی، کودکان را تهدید نمینماید
2. ترک تحصیل: یکی از عوامل مهم ترک تحصیل، فضای نامناسب تعاملی بین معلم و شاگردان است. دانشآموزان بهویژه در مقطع ابتدایی، معلم خود را الگوی مهمی میدانند و انتظار دریافت انواع محبت را از وی دارند. برخوردها و تصمیمات غیرقابلپیشبینی و خارج از ظرفیت عقلی و عاطفی فراگیران، بهویژه زمانی که از سوی معلمان الگوی آنان بروز یابد، میتواند منجر به کاهش انگیزه تحصیلی کودکان و در نهایت ترک تحصیل گردد.
3. نظام تنبیه در مدارس: یکی از مسائل مهم و همیشه مطرح در آموزشوپرورش ما، تنبیه در مدارس است. تنبیه چه به صورت بدنی و یا روانی که برخی از پیامدهای آن عبارت است از: ظهور مجدد رفتار، احساس انزجار، پرخاشگری، همانندسازی در رفتار عامل تنبیه، بیارادگی، تشدید عادات ناپسند، تظاهر به لذت از تنبیه برای جلبتوجه دوستان و در نهایت تنفر و بیزاری از مدرسه و تعمیم آن به سایر مراکز آموزشی
4. تکلیف محوری مدارس: تأکید بیشازاندازه به انجام تکلیف در منزل یا همان مشق شب، یک بیماری مزمن در نظام آموزشی ایران به شمار میآید. تکالیفی که گاهی اوقات نهتنها دارای اهداف آموزشی خاصی نیست بلکه باعث خستگی، دلزدگی و افت تحصیلی میشود در رویکرد مدرسهدرخانه، برنامههای درسی با نیازهای فرزندان تناسب دارد و مدتزمان دورههای تحصیلی، متناسب با توانایی کودک طراحی میگردد. یکی از عواملی که در کاهش فشارهای روانی کودکان، جهت انجام تکالیف درسی تأثیرگذار است همین مسائل است؛ زیرا حجم اضافی از مطالب را بر کودکان تحمیل نمینماید. این امر بهخصوص در مورد دانشآموزان با نیازهای ویژه، مصداق بیشتر و دقیقتری دارد. درواقع ارتباط برنامههای درسی با زندگی واقعی و نیز توجه به تفاوت های فردی، تکالیف دانشآموزان را کاربردیتر و جذاب تر مینماید؛ و کودکان الزامی ندارند بار سنگین تکالیف اجباری و مشقهای شبانهای را به دوش بکشند که هیچ انگیزهای برای انجام آنها ندارند
5. ناکارآمدی نظام آموزشوپرورش: سالهاست که در دنیا، سیستم آموزشی یکطرفه برچیده شده است و دانشآموزان نقش اصلی را در یادگیری ایفا مینمایند. اما در مدارس کشور ما، همچنان کلید آموزش در دست معلمان است. برنامه درسی از سوی نظام آموزشی دیکته میشود، معلم آن را دیکته میکند و دانشآموزان نیز آن را مینویسند و حفظ میکنند. در نتیجه ابتکار و تحولی که کودکان با فکری آزاد در کلاسهای درس حاضر شده و با روحیهای بالا به آموزش و پرسشگری بپردازد، کاهش مییابد. ازجمله مشکلات که در سیستم آموزشی ایران کاملاً محسوس است عبارت است از: ساعات طولانی آموزش، کلاسهای درسی خشک و بیروح، تعداد زیاد دانشآموزان، ضعف امکانات، استفاده از سیستم کتبی خواندن و نوشتن و حفظ کردن و عدم ماندگاری مطالب و اشکالات فراوان در طراحی ساختمان مدارس
جنبه های منفی مدرسه در خانه
علی رغم اینکه آموزش خانگی با روشها و قالبهای بسیار متعددی ارائه میشود، شما باید قادر به انجام آن باشید چون فرزندان شما تمام روز در خانه خواهند بود. شما باید اطمینان حاصل کنید که این موضوع با برنامه زمانبندی کاری شما(تمام وقت یا پاره وقت، دورکاری یا حضور در محل کار) امکانپذیر باشد.
شما برای آموزش فرزندان در پایه دوم، نیازی به مدرک ارشد ندارید، اما باید بتوانید در راستای یک هدف مشترک با آنها کار کنید. اگر فرزندتان نمیتواند شما را به عنوان معلم خود بپذیرد – یا شما نمیتوانید از “حالت والد بودن” در حین آموزش ریاضی خارج شوید – آموزش خانگی ممکن است یک سال تمرین ناامیدی و نارضایتی برای هر دو شما باشد.علاوه بر این، برخی والدین و فرزندان، شخصیتی دارند که چندان برای مدرسه در خانه مناسب نیست. کودکی که فعالیت، مکالمه و توجه زیادی داشته، ممکن است محیط اجتماعی آرام خانه، برایش به معنای تنهایی باشد. به طور مشابه، والدی که تلاش میکند به صورت سازماندهی شده زندگی کند یا کارهای معمول خانه را مدیریت کند، ممکن است با اضافه شدن مسئولیتهای آموزش در خانه به زندگی روزمره، دلسرد و ناامید شود.
آموزش در منزل به مشارکت والدین در سطح بالایی نیاز دارد، که در صورت نیاز به حفظ شغل و یا کسب درآمد خارج از خانه، ممکن است این امکان وجود نداشته باشد.
آموزش در منزل به برنامه ریزی، سازماندهی و زیرکی نیاز دارد که شاید این توانایی در همه والدین نباشد.
بعضی از والدین احساس می کنند که فرزندانشان نیاز به استراحت بیشتری دارند و احساس نمی کنند با فرزندانشان با شدت مورد نیاز کودکان مدرسه ای رفتار کنند.
ممکن است برای شما دشوار باشد که با انتقاد و قضاوت دیگران درباره این روش تدرسی روبه رو شوید.
اگر والدین میخواهند خود به فرزندشان آموزش دهند باید به محتوای کتب درسی یا هر منبع دیگری که برای آموزش فرزند خود در نظر گرفتهاند آشنا بوده و طرح درسها و شیوههای صحیح آموزش را بشناسند. در غیر این صورت باید به دنبال پیدا کردن معلمین خصوصی مطمئن و با دستمزد معقول باشند و یا از مؤسسات معتبری که در زمینه مشاوره، معرفی مربی، تهیه محتوا و روش تدریس، برگزاری کلاسهای تکدرس یا مجموعه دروس و … فعالیت میکنند، کمک بگیرند.
یافتن راه هایی برای برقراری ارتباط با سایر دانش آموزان دشوار است و والدین برای پرورش بعد اجتماعی و مهارتی فرزندان خود نیز باید به چارهجویی بپردازند. برخی از طریق گروههای مختلف در فضای مجازی یا از طریق مؤسسات آموزشی فعال در این زمینه، خانوادههای همهدف و همنظر و همسو با خود را پیدا میکنند تا این مسیر نه چندان ساده را با همراهی و کمک یکدیگر طی کنند. برخی نیز در مؤسسات مختلف فرهنگی، قرآنی، هنری، ورزشی و … به دنبال فضاهای کم جمعیت و مطمئن برای فرستادن فرزندان خود به کلاسهای متفرقه هستند تا خلأهای موجود را پر نمایند.
والدین این بچهها از خودکارآمدی بالایی باید برخوردارباشند؛ چون وظایف متعددی را در تربیت فرزند خود بر عهده میگیرند (ما به ازایی برای تمام سمتها و پستهای مدرسهای).
وقتگذاری بیشتر، یادگیریهای متعدد، تغییر رویکرد از نگهدارنده به تربیتکننده از خصوصیات والدین این بچهها باید باشد.
جمع بندی:
اغلب ما فقط با یک روش آموزش آشنا هستیم – سیستم سنتی کتب درسی، میزهایی که به صورت ردیفی قرار داده شدهاند و آزمونهای استاندارد شده – اما آرایه وسیعی از فلسفههای آموزشی وجود دارد.این روشها شامل والدورف، مونتسوری، شارلوت میسون، کلاسیک، آموزش رهبری، یادگیری مبتنی بر علاقه ، مطالعه واحد و مواردی از این قبیل میشود. والدینی که سیستم مدرسه در خانه را به کار میگیرند، این آزادی را دارند که ایدههایی را با یکدیگر ترکیب نمایند تا نیازهای فرزندانشان به بهترین شکل مورد توجه قرار گیرد. فلسفه آموزشی که یک خانواده برای ایجاد مدرسه در خانه انتخاب میکند، به میزان قابل توجهی بر ساختار روزانه آنها اثر میگذارد.
بهترین توصیه برای هر پدر و مادری که به آموزش در منزل علاقه مند است این است که با والدین دیگری در منطقه خود که قبلاً این کار را انجام داده اند، صحبت کند. این والدین را می توانید در گروه های آنلاین یا دهان به دهان پیدا کنید.
از آنها دعوت کنید تا روزی را که والدین در خانه آموزش می دهند، را توصیف کنند. دریابید که چه منابعی در منطقه شما در دسترس است و در صورت امکان این والدین را بشناسید. شما کسی هستید که فرزند خود را بیشتر می شناسید و سعی کنید بهترین روش را متناسب با نیازهای او انتخاب کنید.
خانوادههای تحت پوشش این پژوهش، با توجه به سطح درآمد، محل سکونت و امکانات رفاهی جزء طبقه متوسط و مرفه به شمار میروند که علاقهمندند بر چگونگی آموزش فرزندان خود نظارت مستقیم داشته باشند.
اغلب ما فقط با یک روش آموزش آشنا هستیم – سیستم سنتی کتب درسی، میزهایی که به صورت ردیفی قرار داده شدهاند و آزمونهای استاندارد شده – اما آرایه وسیعی از فلسفههای آموزشی وجود دارد.این روشها شامل والدورف، مونتسوری، شارلوت میسون، کلاسیک، آموزش رهبری، یادگیری مبتنی بر علاقه ، مطالعه واحد و مواردی از این قبیل میشود. والدینی که سیستم مدرسه در خانه را به کار میگیرند، این آزادی را دارند که ایدههایی را با یکدیگر ترکیب نمایند تا نیازهای فرزندانشان به بهترین شکل مورد توجه قرار گیرد. فلسفه آموزشی که یک خانواده برای ایجاد مدرسه در خانه انتخاب میکند، به میزان قابل توجهی بر ساختار روزانه آنها اثر میگذارد.
آموزش در منزل جایگزین آموزش در مدرسه محسن شکوهی یکتا، اکرم پرند
شناسایی دلایل گرایش به آموزش در خانه از نظر والدین دانش آموزان آموزش دیده در خانه ساکن شهر تهران،محمدتقی رودی
آموزش در خانه: بدیل مدرسه ،دکتر محمد عطاران و صغری ملکی