محمد حسین بهرامی
محمد حسین بهرامی
خواندن ۱۰ دقیقه·۲ سال پیش

موزه واتیکان و چندی از آثار آن

مقدمه

واتیکان که از آن به عنوان کوچکترین و یکی از کم جمعیت ترین کشور های جهان(801 نفر در سال 2017) یاد میشود مظهر شگفتی هاست. این کشور مستقل که در سال 1929 میلادی و در پی امضای معاهده "لاتران” بین بنیتو موسولینی، رهبر فاشیست ایتالیا، و دفتر پاپ به عنوان بالاترین مرجع تصمیم گیری در واتیکان تشکیل شد، به علت وسعت کم و جمعیت نازل، بیشتر با دولت شهر های یونانی قرن 5 پیش از میلاد مقایسه میشود تا کشور های پهناور امروزی. موزهی واتیکان یا به عبارت بهتر "مجموعه موزه های واتیکان” که در قلب این کشور کوچک قرار دارد میراثی بر جای مانده از 1700 سال تاریخ ملموس دین مسیحیت است.

در مقاله پیش رو سعی شده اول گزیده ای از تاریخ واتیکان ذکر شود و سپس زندگی پاپ هایی که بیش از همه در شکل گیری این موزه نقش داشتهاند مورد بررسی قرار گیرد. بخش بعدی بررسی آن دست از آثاری است که در مجموعه موزه های واتیکان قرار دارند و بطور مستقیم یا غیر مستقیم بازتابی از تعالیم دین مسحیت هستند: همچون فرسکو(نقاشی) ”آفرینش آدم" اثر میکل آنژ نقاش و مجسمه ساز مشهور ایتالیایی.


تاریخچه موزه واتیکان

از منظر تاریخی پیتر(پطرس در منابع فارسی) یکی از 12 حواری حضرت عیسی بود که بعد از مصلوب شدن ایشان جهت تبلغ دین مسیحیت به امپراتوری روم(که در آن زمان غالب مردم آن بت پرست بودند) وارد شد و به پند و موعظه مردم پرداخت. گفته میشود که در سالهای اولیه تبلیغ، جمعیت زیادی شامل طبقات فقیر و حتی بردگان رومی حول محور او گرد آمده و در نیایشگاه های زیرزمینی مخفی خدا را عبادت میکردند. پس از مدتی مدید در سال 64 میلادی آتش سوزی عظیمی در شهر رم اتفاق افتاد و نرون، امپراتور وقت، مسیحیان را بانی این آتش سوزی ها دانست و در پی آن پطرس به عنوان رهبر دین جدید گناهکار شناخته و به طور وارونه به صلیب کشده شد*. اگر چه تعدادی از منابع آتش سوزی را عمدی و به دستور نرون میدانند اما دلیل متقنی برای اثبات این فرضیه وجود ندارد و به نظر میرسد تنها دلایل موافقان این استدلال، اولا کاخ ها و ویلا هایی است که بعد از پایان آتش سوزی به دستور نرون در مناطق نابود شده ساخته شد و دوما اخلاقیات و شخصیت نرون که در منابع به داشتن انواع اختلالات روانی متهم شده است.

*پیرو اینکه چرا بر خلاف روال مرسوم آن روزگار پطرس قدیس به طور وارونه به صلیب کشیده شد نظریات گوناگونی ارائه شده که به نظر نگارنده یکی از استدلال ها به شرح زیر منطقی تر مینماید: از آنجایی که پطرس خود را شایسته مرگ شبیه به مرگ مولای خود عیسی مسیح نمیدید، لذا در آخرین درخواست قبل از مرگ از نرون خواست تا او را وارونه به صلیب بکشند و از آنجایی که این نوع از مصلوب شدن با رنج و محنت بیشتری قبل از مرگ همراه است، نرون یا به تعبیر بهتر ملازمان او این درخواست را پذیرفتند. به هر صورت پطرس بین سال های 64 تا 67 میلادی و پس از حدود سی سال دعوت مردم به دین مسیحیت در این راه کشته شد و در مکانی که امروزه کلیسای سنت پیتر(پطرس مقدس) نامیده میشود به خاک سپرده شد. اگرچه در سیصد سال اول رواج مسیحیت، پطرس همواره به عنوان شهید راه خدا توسط پیروان مسیح مورد تقدیر و تجلیل قرار میگرفت اما درست بعد از پذیرش مسحیت در عصر امپراتوری کنستانتین کبیر(313 میلادی) بود که اولین تلاش ها برای ساختن یک یادواره برای پطرس شروع شد. این یادواره که امروزه تحت عنوان کلیسای سنت پیتر شناخته میشود اولین بنای مذهبی واتیکان به حساب می آید و در سال های بعد با اضافه شدن مکان های دیگر، به محل حکومت پاپها تبدیل شد. گفتنی است در آموزه های کلیسای کاتولیک پطرس(در لغت به معنای صخره و لقبی که عیسی مسیح به پطرس داد) اولین پاپ محسوب میشود و تقریبا در تمامی مذاهب و شاخه های دین مسیحیت از او و پولوس (یکی دیگر از حواریون حضرت عیسی) به نیکی یاد شده است.

اگرچه هدف اصلی ما در این مقاله نه بیان تاریخ بلکه بازگویی و بازخوانی آثار هنری مرتبط با آموزه های مسیحیت است، اما از آنجاکه تاریخ مسیحیت علت خلق این آثار است ناچاریم کمی بیشتر در این مورد صحبت کنیم.

اولین پاپی که نقش وی در ایجاد این موزه غیر قابل انکار به نظر میرسد نیکولاس پنجم با نام اصلی توماسو پرنتوچلی است. وی در اولین سال برگزیده شدن به عنوان پاپ از فرا آنجلیکو نقاش معروف زمان خویش درخواست کرد تا نیایشگاه خصوصی آپارتمانش واقع در کاخ رسولان(حواریون) را با نقاشی هایی از سنت استفان و سنت لورنس(دو تن از قدیسان مسیحی) تزئین کند.

به اعتقاد اکثر کارشناسان دوره طلایی هنر واتیکان به دوران پاپ بعدی یعنی الکساندر ششم(با نام اصلی رودریگو بورجیا) برمیگردد. اگرچه بورجیا به علت فساد اخلاقی و استفاده شخصی از امکانات کلیسا و تقسیم قدرت میان بستگان خود همواره در مظان اتهام بوده* اما میتوان گفت در دوران او به اندازه ای به ساخت و ساز و هنر ارج نهاده شد که در کمتر دوره ای شاهدش بودیم. بورجیا با به کار گرفتن هنر افرادی همچون میکل آنژ، لئوناردو داوینچی و رافائل به تزئین و بازسازی مکان هایی همچون قلعه سنت آنجلو و کلیسای سنت پیتر پرداخت و مرکزی برای دانشگاه رم در نظر گرفت. او همچنین با ثروت عظیم و بادآورده حاصل از فروختن مغفرت نامه و رشوه هایی که گاه و بی گاه به دربار واتیکان سرازیر میشد شروع به سفارش آثار هنری و خصوصا تابلو هایی از سراسر جهان نمود. این سفارش ها به قدری زیاد بود که گفته میشود تصویر کنونی عیسی مسیح در نزد اذهان عمومی، در واقع برگرفته از فرم صورت پسر ارشد او یعنی چزاره بورجیاست.

تصویر عیسی مسیح راست و چزاره بورجیا چپ
تصویر عیسی مسیح راست و چزاره بورجیا چپ


*از جمله اقدامات بورجیا که بسیار به آن خرده گرفنه میشود پادرمیانی بحث برانگیز در منازعه بین پادشاهی های اسپانیا و پرتغال بر سر تصرف مستعمرات بود. بورجیا که همزمان با سفرهای اکتشافی کریستف کلمب و کشف قاره آمریکا به عنوان پاپ انتخاب شده بود از آنجایی که اصالتا اسپانیایی بود در تقسیم مستعمرات طوری داوری کرد تا عملا اسپانیا صاحب زمین های بیشتری شود، به این صورت که کره زمین را به طور فرضی به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرد و قسمت غربی که شامل بخش اعظم قارهی تازه کشف شده آمریکا بود را به دربار اسپانیا هدیه داد و متعاقبا قسمت شرقی که امروزه شامل شرق برزیل، اندونزی، مالزی، ماکائو، و دیگر کشور های جنوب شرق آسیا و اقیانوسیه میشود را جهت بهرهبرداری و استعمار در اختیار پرتغالی ها قرار داد.

البته وجود بورجیا سراسر شر و گناه نبود و از او به عنوان پاپی سیاستمدار یاد میشود که سیاست خارجی دربار واتیکان را بسیار بهبود بخشید. یکی از اقدامات مثبت او در این زمینه فرستادن سفیران به دولت شهر های ایتالیایی و پایتخت کشور های اروپایی بود. با کمی اغماض میتوان گفت اگر بورجیا به مقام پاپی نمیرسید سیاست خارجی دربار واتیکان هیچگاه یا دستکم با تاخیر بسیار زیاد به صورت امروزی در می آمد.

بعد از بورجیا پاپ ژولیوس دوم(با نام اصلی جولیانو دلا رووره) به قدرت رسید. در دوران مسئولیت وی به عنوان پاپ و در روز 14 ژانویه 1506 مجسمهای در یک تاکستان انگور نزدیک کلیسای سانتا ماریا کشف شد(مجسمه لائوکون و پسران). پاپ بعد از شنیدن این خبر، میکل آنژ و چندین ملازم دیگر را برای بررسی اثر، روانه آن مزرعه انگور کرد و سرانجام مجسمه توسط کلیسای جامع واتیکان خریداری، و به نمایش عمومی گذاشته شد. میتوان گفت این اقدام پاپ ژولیوس دوم، اولین اقدام موثر یک پاپ در دستگاه کلیسای کاتولیک جهت نمایش عمومی یک شئ هنری بود.


آثار هنری مرتبط با تعالیم مسیحیت

موزه واتیکان به عنوان یکی از بزرگترین موزه های جهان حاوی تعداد بسیار زیادی اثر درخشان از هزاران سال تمدن بشری است، برای مثال موزه مصر باستان مجموعه واتیکان که توسط پاپ گریگوری شانزدهم و در سال 1839 تاسیس شد شامل چندین هزار اثر تاریخی از تمدن شگفت انگیز مصر باستان است؛ منتها ما در این بخش از سایر آثار غیر مرتبط گذر کرده و صرفا به بررسی چند اثر میپردازیم که در قالب دین مسیحیت قابل تفسیر و تحلیل هستند:

1- اثر "آفرینش آدم"

یکی از آثار فوق العاده واقع بر سقف کلیسای سیستین که توسط میکل آنژ و در طول 4 سال نقاشی شده است (1512 - 1508). گویا نقاشی این اثر به همراه دیگر آثار سقف کلیسا باعث ایجاد گردن درد های فراوان برای آنژ شده است به طوری که میگوید: اگر میدانستید برای خلق این اثر چقدر زمان صرف کردهام هیچگاه به آن شاهکار نمیگفتید! این تصویر، یکی از داستان های کتاب آفرینش را به تصویر میکشد که در آن خداوند با دمیدن روح در حضرت آدم او را حیات میبخشد. از نکات قابل توجه این تصویر حضور همزمان حضرت آدم(سمت چپ)، خداوند(پیرمرد با مو و ریش سفید) و حضرت حوا(زنی که خداوند دست در گردن او دارد) است. در این شاهکار حوا که به نظر میرسد در کنار خدا در حالت آرامش و آسایش است با کنجکاوی بسیار به دمیده شدن روح در آدم مینگرد. از نکات برجسته دیگر، وجود خدا در برشی افقی از مغز انسان است که علاوه بر نشان دادن آگاهی نقاش از آناتومی بدن میتواند بیانگر این باشد که خداوند در مغز هر فرد قرار دارد.


2- مجسمه "باکره سوگوار" یا "پیه تا"

نام دیگر این مجسمه "ترحم" است که توسط میکل آنژ ساخته شده(1499 - 1498) و سوگواری حضرت مریم بر جسد بی جان فرزنده مصلوب شدهاش را روایت میکند. اگر چه اولین نوع از این مجسمه در قرن 14 و در آلمان امروزی ساخته شد اما هیچکدام، چه از نظر جزئیات و چه از نظر تناسب اعضای بدن به این اثر نمیرسند. این مجسمه که از جنس مرمر است چندین بار به شدت آسیب دیده است، یکبار به علت بی احتیاطی در هنگام حمل بار و دیگری به هنگام حمله فردی مجارستانی که با در دست داشتن تبر فریاد میزد: من عیسی مسیح هستم که از مرگ برگشته ام!


3- اثر "قضاوت نهایی”

ابعاد این تصویری به قدری بزرگ است که کل دیوار پشت محراب کلیسای سیستین را در بر میگیرد. این نقاشی پر جزئیات همانند اثرات قبل توسط میکل آنژ نقاشی شده(1541 - 1536) و موضوع آن بازگشت عیسی مسیح و داوری خداوند بین انسان هاست.

در انجیل متی دراینباره چنین نوشته شده است:« هنگامی که من، مسیح موعود، با شکوه و جلال خود و همراه با تمام فرشتگانم بیایم آنگاه بر تخت باشکوه خود خواهم نشست سپس تمام قومهای روی زمین در مقابل من خواهند ایستاد و من ایشان را از هم جدا خواهم کرد، همان طور که هر چوپانی گوسفندها را از بزها جدا میکند گوسفندها را در طرف راستم قرار میدهم و بزها را در طرف چپم آنگاه به عنوان پادشاه به کسانی که در طرف راست من هستند خواهم گفت بیایید ای عزیزان پدرم! بیایید تا شما را در برکات ملکوت خدا سهیم گردانم برکاتی که از آغاز آفرینش دنیا برای شما آماده شده بود زیرا وقتی که من گرسنه بودم، شما به من خوراک دادید وقتی من تشنه بودم، به من آب دادید وقتی غریب بودم، مرا به خانهتان بردید وقتی برهنه بودم، به من لباس دادید وقتی بیمار و زندانی بودم، به عیادتم آمدید.»

همانطور که در بالا اشاره گردید این نقاشی پر از جزئیاتی است که قطعا با یک نگاه ساده قابل تشخیص نیستند. عیسی مسیح در مرکز تصویر قرار گرفته است و حضرت مریم در سمت چپ او قرار دارد، حواریون از هر دو جهت عیسی را در بر گرفته اند و گمان میرود صورت ناتانائیل(یکی از حواریون عیسی که به دلیل عدم تمکین زنده زنده پوست کنده شد و سپس وارونه به صلیب کشیده شد و به همین جهت به قدیس دباغان معروف است) در سمت راست حضرت عیسی(با کارد و پوستی کنده شده در دست)، در واقع چهره میکل آنژ باشد. مورد دیگر افرادی که در پایین تصویر توسط فرشتگان به داخل جهنم پرت میشوند و آنژ در اینجا به زیبایی هر چه بیشتر فضای تاریک و مخوف جهنم را به تصویر کشیده است. خدا هم در بالاترین قسمت تصویر بر عرش خود تکیه زده و فقط پاهای بزرگ او بر بینندگان آشکار است. این یکی آخرین و زیباترین آثار میکل آنژ قبل از مرگ در 88 سالگی بود.


4- تندیس "داوود”

این مجسمه 5.17 متری در فاصلهی بین سال های 1501 تا 1504 میلادی توسط میکل آنژ ساخته شده است. جنس آن از مرمر بوده و بارها و بارها به دلیل سختی کار توسط چندین استادکار ماهر بدون پیشرفت خاصی رها شده است تا اینکه بالاخره میکل آنژ جوان در سن 26 سالگی مقامات واتیکان را متقاعد میکند تا تکه سنگ بزرگ مرمر نیمه کاره حیاط کلیسا را به او بسپارند. داستان داوود پیامبر به عنوان شکست دهنده جالوت، پهلوان فلسطینی، در کتاب عهد عتیق آمده و قرآن هم به آن اشاره کرده است. گفتنی است در این تندیس به عمد و به دلیل طرح ابتدایی مبنی بر قرار گرفتن مجسمه در بالای دیوار کلیسا، بالاتنه مجسمه بزرگتر از پایین تنه آن ساخته شده تا از پایین متناسب به نظر برسد.

واتیکانکلیسای واتیکانموزه واتیکانپاپمیکل آنژ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید