و در عصری که نه تنها نگاه حکومتها، بلکه نگاه سازمانها و حتی مردم به «محتوا» همانند «پروپاگاندا» و «ابزار متقاعدسازی»، در جهت «منافع» شخصی یا سازمانی است، چه کسی با «انسان»، همچون یک «دوست» و از صمیم قلب سخن میگوید، چه کسی ادراک عادلانهای به او میبخشد و چه کسی تصویر مثبتی از آینده او نقش میکند؟