حتی اگر ناامیدی واقعبینانه باشد، ایمان به فراسوی واقع رفته و دوباره امید میآفریند. در حقیقت ایمان به یک باور متافیزیکی کاملا میتواند با واقع ناسازگار باشد و البته چنین تفکری کاملا عقلانی است زیرا جهان امکانهای مختلفی برای تحول دارد و هر امکان منطقاً ممکن میتواند برای ما موجه باشد. از طرف دیگر هدف از ایجاد دستگاههای متافیزیکی معنابخشی به هستی است. ما میتوانیم بینهایت متافیزیک خلق کنیم و باور به هرکدام میتواند کاملاً موجه باشد زیرا هیچ شاهد یا قرینهای وجود ندارد که بتواند یک دستگاه را نسبت به دیگری موجهتر سازد. در اینجا اصلی که خداپرستی اتخاذ میکند، امیدبخشی است. فراروندگی تفکر به فراسوی واقع، به منظور خلق امید و معنویت صورت میگیرد و نه مخالف آن (چیزی که در بسیاری از متافیزیکهای مدرن و جایگزین خداپرستی شاهد آن بودهایم. به عنوان یک نمونه میتوان به ایده «سادیست جهانی» اشاره کرد).