
«سنت» جویای «دیکتهکردن» یک «سبک زندگی» خاص (که امن و قابل اطمینان است)، یک «سبک شخصیتی» خاص، نوعی «هویت» خاص و «ارزش»ها و «فرهنگ» مورد نظر خود به جهان «مدرن» است.
این مسأله هم به معنای انکار «خلاقیت» حیات و هم به معنای انکار «آزادی» و «شعور» انسانهاست. به علاوه آن را میتوان به عنوان نوعی «استبداد سنت بر مدرنیته» نیز دانست.
بنابراین شگفت نیست اگر سنت از «مدرنیته» وحشت داشته باشد، چون موجودیت، معنا وسبک زندگی او را به چالش میکشد. به طور مشابه، مدرنیته نیز از سنت بیزار است چون آن را وحشیانه، زورگویانه و کوتهفکرانه میداند.