در سکانسهای اول فیلم میهنپرست با بازی ملگیبسون در نقش سرهنگ بنجامین مارتین، نکتهی بسیار مهمی یادآوری میشود. او هنگامی که راهی انتقام و عملیات رهایش میشود؛ قبل از شروع لحظهی نبرد اقلیت سه نفره با یک جوخه انگلیسی حداقل ۱۵ نفره میگوید:
دقیق باش و به هدف بزن! بچهها از بالا به پایین بیایید؛ ابتدا افسرها را مورد هدف قرار دهید.
در تصویر ضمیمه این یادداشت سلسله مراتب هرم فرماندهی حزبالله لبنان نشان داده شده است. تقریبا قریب به اتفاق فرماندهان حزبالله لبنان حتی رهبری این حزب توسط نیروهای اسرائیل شناسایی و به شهادت رسیدند.
چطور چنین نفوذ اطلاعاتی ممکن و مهیا میشود؟ چطور کشوری با جمعیت زیر ده میلیون نفر میتواند چنین دقیق عمل کند. برای پاسخ به این سوال بسیار دیر شده است. آسیبشناسی که دیگر برای آن جایگاهی باقی نمانده است.
اما آنچه که میتواند اسرائیل را توانمندتر از هر سازمان نظامی مستقر در خاورمیانه نماید یک دلیل اساسی بیشتر ندارد و سایر دلایل و توجیهاتی که میتوان برای آن تراشید در ذیل همین یک مفهوم اساسی میگنجد و آن چیزی نیست جز "گریز از نظام گزینش ایدئولوژیک"!
نظام گزینش ایدئولوژیک ابزاری ویرانگر و مخرب است که اجازه رشد و تعالی محدود شدهای را به سیستم میدهد. در عین حال در عمل نشان میدهد حتی برای حفاظت از مهمترین فلسفهی وجودی خود به شدت ناتوان است. مهمترین فلسفهی وجود گزینش بحث مقابله با نفوذ است. در این توجیه، سیستم ایدئولوژیک بر این باور است که بدون وجود فرآیند گزینش ایدئولوژیک، نفوذیها وارد سیستم شده و میتوانند بزرگترین عملیاتهای نفوذ را از حوزهی فرهنگ گرفته تا واحدهای نخبهی نظامی امنیتی انجام داده و حتی کشور را جولانگاه عملیاتهای تخریبی خود قرار دهند!
اما چیزی که در عمل مشاهده میشود این است که گزینش ایدئولوژیک فرمول کاملی برای شکست مطلق است. دستگاه عریض و طویلی چون حزبالله لبنان بر مبنای یک گزینش ایدئولوژیک عمل مینمایند، حامیان آنها نیز در نظام گزینش ایدئولوژیک دستوپا میزنند اما نتیجهی آن میشود ترورهای موفق، موفق و موفق!
آیا زمان آن نرسیده که نظام گزینش ایدئولوژیک به کناری نهاده شود و گزینش بر مبنای حداکثر توانمندی و قابلیتهای یک ملت انجام شود؟ برتری عملیاتی اسرائیل در همان یک دلیل اصلی خلاصه میشود و آن چیزی نیست جز استفاده از حداکثر توانمندیهای یک ملت. اگر در ایران تنها ۲۰ درصد از جمعیت شانس گذر از نظام گزینش ایدئولوژیک را دارند با تعمیم آن به صد در صد جمعیت، قدرت اطلاعاتی، نظامی، موشکی در ایران نه به صورت سرانگشتی پنج برابر، بلکه به شکلی غیرخطی تا چندین مرتبه بیش از آن میتواند افزایش یابد.
زمانی که سوال گزینش در این حد تنزل یابد که آیا در مجلس عروسی فلان فامیلات یا بستگان دور و نزدیک کراوات زده بودی یا نه؟ آیا توقعی هم برای جذب نخبهترین نیروها در نظام گزینش میتوان داشت؟ آیا برای توسعه توان موشکی در ایران نیاز به مهندسان و دانشمندان علوم پایهی توانمندتری داریم یا کسانی که با معیارهای ایدئولوژیک سازگاری بیشتری دارند.
خسروان صلاح مملکت خویش نیکتر دانند اما چیزی که شاهد آن هستیم در حال قبولاندن این اصل است که برای موفقیت باید از تمام امکانات، فرصتها و قابلیتهای نیروهای انسانی در یک کشور بهرهمند گردید. شاید امروز گفته شود که حزبالله لبنان با صدهزار نفر جمعیت ادعایی خود هر اندازه هم فرماندهانش حذف گردد مجدد محور مقاومت جایگزینهایی برای آنها خواهد یافت. اما همگی میدانند نیروهای نخبه به سادگی جایگزینهایی همتراز خود نمییابند. شاید هم گزینش ایدئولوژیک در ذات نظامهای ایدئولوژیک لانه گزیده و راهی برای رهایی از آن متصور نیست.
فریبرز نعمتی
@tammollaat