فیلسوف امروز - اندیشه مند و عقل گرا
مبانی فکری و فلسفی اصل تضاد از دیدگاه صدرا
اصل تضاد از نظر ملاصدرا بر اصول و مبانی ای استوار است که بیان آنها در فهم مسأله، ضروری است. آن مبانی عبارتند از:
اصالت، وحدت و تشکیکی بودن وجود
از نظر صدرا وجود، اصیل و عین واقعیت است و ماهیت، نمود ذهنی و ظهور تصوری وجود است و وجود، حقیقت واحدی است که دارای مراتب مختلف می باشد (تشکیک وجود). پس وجود، در عین حال که واحد است، کثیر است و وحدت و کثرت هر دو حقیقت اند. امّا وحدت، به اصل وجود بر می گردد و کثرت، به مراتب آن و حقیقت مفهوم وجود به نحو اولویت، اقدمیت و اتمیت بر مصادیق آن حمل می شود و آن مصادیق، در برخورداری از حقیقت مفهوم وجود، نسبت به یکدیگر، یک رابطه تفاضلی دارند. وجود به باور او شامل تمام مراتب وجودی می شود و هر جا تشکیک باشد، شائبه تفاوت و کثرت نیز وجود دارد زیرا تشکیک، ناشی از کثرت مراتب است و هر یک از مراتب وجود، عالمی از عوالم هستی است. هر چه مرتبه وجودی شدیدتر باشد، تضاد کمتری در آن به چشم می خورد. لذا در عالم طبیعت و ماده به علّت شدّت ضعف مرتبه وجودی، بیشترین تضاد و در عالم عقول کمترین تضادها است و عالم مثال، حدّ وسط این دو قرار می گیرد. لیکن در وجود حق تعالی که خالی از هر گونه نقص و در اعلی مرتبه وجود است، تضادی نیست.
خیر بودن وجود
هر چه که هست و واقعیت دارد، چیزی جز ذات واجب الوجود و صفات و افعال او نیست و بنابر وحدت شخصی وجود، تمامی کائنات وجهی از وجوه خداوند هستند. با این دیدگاه چون ذات حق تعالی، ذات کاملی است و ماسوای او، افعال و آثار اوست پس همه اش خیر، حسن و زیبایی است. صدرا حقیقت وجود را خیر می داند و به بدیهی بودن آن قائل است و خیر نیز همانند وجود، دارای مراتب مختلفی است و درجات و مراتب خیر به درجات و مراتب وجود بر می گردد. پس هر چه که وجود، شدیدتر باشد خیر نیز شدیدتر است و تضاد کم تر؛ زیرا منشأ تضادها، عدم است که شر را به دنبال دارد اما وجود، خیر است.
خیر در نظام عالم
از نظر صدرا در مراتب صعودی مخلوقات، هر چقدر که موجود به خیر محض نزدیکتر باشد موجودتر خواهد بود و این موجب می شود تا بهره بیشتری از خیر داشته باشد مثل گیاه نسبت به جماد و چون خیر نهایی تنها به خدا تعلق دارد، همه موجودات ممکن، متناسب با نزدیکی به خدا درجه ای از خیر دارند اما نه همطراز با منبع خیر؛ پس مادون خداوند، بدون نقص و شر نیستند چون در غیر اینصورت ماده عالم بر اثر نور موجودات برتر می سوخت و از بین می رفت. معلول ها نمی توانند از هر حیث، خیر محض باشند؛ بلکه در هر یک به اندازه کاستی درجه اش از درجه خیر مطلق، آمیزه ای از نقص و فقر وجود دارد و این نقصان در درجه خیر و وجود به تکثر و تنوع می انجامدکه تضاد، تمایز و تفاوت در عالم امکان را در پی دارد که در عالم ماده به صورت برخورد و تزاحم است.