از نظر صدرا در مراتب صعودی مخلوقات، هر چقدر که موجود به خیر محض نزدیکتر باشد موجودتر خواهد بود و این موجب می شود تا بهره بیشتری از خیر داشته باشد مثل گیاه نسبت به جماد و چون خیر نهایی تنها به خدا تعلق دارد، همه موجودات ممکن، متناسب با نزدیکی به خدا درجه ای از خیر دارند اما نه همطراز با منبع خیر؛ پس مادون خداوند، بدون نقص و شر نیستند چون در غیر اینصورت ماده عالم بر اثر نور موجودات برتر می سوخت و از بین می رفت. معلول ها نمی توانند از هر حیث، خیر محض باشند؛ بلکه در هر یک به اندازه کاستی درجه اش از درجه خیر مطلق، آمیزه ای از نقص و فقر وجود دارد و این نقصان در درجه خیر و وجود به تکثر و تنوع می انجامدکه تضاد، تمایز و تفاوت در عالم امکان را در پی دارد که در عالم ماده به صورت برخورد و تزاحم است.
هستی و مراتب آن
با توجه به اصالت وجود و انتزاع ماهیت از وجود از دیدگاه صدرا، آنچه در عالم است، اطوار مختلف وجود است؛ هستی مطلق و محض، واجب الوجود است که ماهیتی جز هستی ندارد و هستی های مقیّد و محدود، ممکن الوجود می باشند و وجوداتی هستند که از آنها ماهیت انتزاع می شود. ماسوی الله اعم از مادی، مجرد و مثالی که ماهیت دارند، مشمول اصل تضاد می شوند زیرا تضاد و کون و فساد، باعث استعداد تحقق انواع غیرمتناهی می شود. لذا تضادها خیرند و از لوازم ماهیات هستند و غیر از واجب الوجود، تمام موجودات دارای ماهیت هستند. پس در تمام مراتب هستی، تضاد تحقق دارد که لازمه ذاتی ماهیات است که ذاتاً غیر مجعول اند و قبول تضاد از نقایص لازمه ذات اشیاء است.
کلُ ممکنٌ زوجٌ ترکیبیٌ
بسیط و مرکب، در اصطلاح فلسفی دو معنای متقابل است. بسیط، جزء ندارد و در ذات آن ترکیبی نیست و مرکب، دارای جزء و انقسام است. غیر واجب الوجود یعنی موجودات ممکن، خواه مجرد و خواه مادی، مرکب از وجود و ماهیت اند. چنانچه حکما می گویند: "کلُ ممکنٌ زوجٌ ترکیبیٌ له ماهیه و وجود". هر شیء ممکن، مرکب از دو جهت است؛ یکی "جهت وجودی" صادر از مبدأ وجود و دیگری "جهت ماهوی" که لازمه وجود خاص است. ترکیب در عالم امکان، تکثر را به همراه دارد و کثرت منجر به تضاد و تخالف است. لیکن از دیدگاه صدرا مراتب وجود هر چه بالاتر رود، وحدت و بساطت، بیش تر و کثرت، ترکیب و تضاد، کم تر است و برعکس هر چه مرتبه وجود پایین تر بیاید به کثرت، ترکیب، تضاد و تفرقه اش افزوده می شود. پس همه عالم امکان دارای ماهیت و به تبع آن دارای ترکیب، تضاد و تخالف اند.