همون روز دیگه داشتم به یک مشاوره کنکوری گوش می دادم که بهتر است اسم مشاور رو نگم چون با هم می خواهیم اون رو انتقاد کنیم ، او می گفت که چقدر خوبه که آدم وقتی همه خوابند هنوز درس بخونه و حتی وقتی همه هنوز بیدار نشده اند از همه زود تر از خواب پاشه و درس ها رو انجام بده .
شاید در نگاه فردی که تلاش زیاد را برابر با موفقیت بیشتر بدونه این موضوع درست به نظر برسه اما واقعا همین طوریه ؟
آیا واقعا برای کسب چیزی باید همه چیز را قربانی آن کرد ؟
حتما شما هم از این نوع چیز ها را در طول روز زیاد شنیده اید که بیان می کنه که مثلا ایلان ماسک وهمه کار آفرین های موفق شب ها کمتر از شش ساعت می خوابند یا اینکه فلان فرد موفق در کنکور هفته ای 60 ساعت درس می خوانده است .
و همه خبر ها و تعریف ها باعث می شود که ما خودمون را نیز داخل کار های خود حبس کنیم و به عبارتی سعی کنیم که مشغول به نظر برسیم حتی در مواقعی که حال خوبی نداریم نیز به این کار ادامه می دهیم و از چیز های زیادی مثلا ممکن است که رسیدگی به بهداشت شخصی رو انجام ندهیم یا در یک مدت طولانی دوستان مان را ملاقات نکنیم غفلت می کنیم
شاید شما هم داستان پزشک چینی که به خاطر کار زیاد در راه روی بیمارستان از هوش رفته بود را شنیده اید ، و بدانید که او حتی بعد آن هم که روی تخت بیمارستان بود درخواست کرده بود که کار کند .
در کل باید بگویم که ما همه از همان اول توصیه شده بودیم که« نابرده رنج گنج میسر نشود » و توصیه شده بودیم که همه چیز با کار سخت درست میشه اما به نظرم که تعداد افرادی که به خاطر پرکاری دچار استرس ، بیماری قلبی ، افسردگی و .... دارند چیز دیگری بیان می کند
فقط می خواهم بگویم که شاید این ماشین سریع را کمی متوقف کرد و از چیز های کوچک که در زندگی داریم لذت ببریم .