چهار موجود معصوم
یک پسر بچه که راه خودش رو گم کرده
یک موش کور که به دنبال آرزوی خودش در پیدا کردن کیک هستش
یک روباه که پس از آزاد شدن توسط پسرک با گروه همراه میشه
و در نهایت یک اسب که اعتماد به نفس پایینی داره و برای حرف دیگران حاضره خودش رو محدود کنه و خود واقعیش رو پنهان نگه داره
این ها ویژگی چهار شخصیت اصلی کتاب پسرک، موش کور، روباه و اسب است کتابی به ظاهر کودکانه است در حالی که حرف های بزرگی در درونش وجود داره نویسنده کتاب چارلی مکسی نویسنده نه چندان مشهور بریتانیایی است.
دور هم جمع شدن ویژگی های مانند تصویر سازی بسیار عالی و درجه یک، دیالوگ های پر مغز و پر معنی و خرده داستانک های ساده باعث شده با کتابی پخته و چشم نواز طرف باشیم که خواندنش واقعا لذت بخش است
یکی از نکات جالب کتاب این است که شخصیت ها به ترتیب اسم آنها که در عنوان آورده شده به داستان وارد می شود
ابتدا پسرک سپس موش کور بعد روباه و در نهایت اسب وارد داستان می شوند
چارلی مکسی در کتاب خود با تصویرسازی های زیبا، جذاب و خلاقانه، داستان دوستی یک پسر با سه حیوان اسب، روباه و موش کور را به تصویر میکشد این کتاب داستانی زیبا و هوشمندانه دارد که به کودکان و نوجوانان دوستی، شجاعت و عشق ورزیدن را آموزش می دهد.
در نقد کتاب میشه گفت نگاه کتاب بیشتر به درون آدمهاست، ترسها و تردیدها رو نشان میده و اینکه چطور علایق خودمون رو بزرگ میکنیم همونطور که ترسهامون رو بزرگ میکنیم، بارها این جمله رو شنیدم که بزرگترین و سختترین نوع بخشش، بخشیدن خود است و تجربه کردم، کتاب نگاهی باز و بی پروا به سوالات یک کودک داره، کودکی که در درون ماست و شاید از گروهی پنهانش می کنیم، بروز دادن شیطنت های این کودک در جمع دوستان هیچ واهمهای نداریم اما از پرسیدن سوالات و بروز شکایتها و گله های این کودک می ترسیم و گاهی این ترس رو به شکل فریاد یک انسان بزرگ بروز می دیم، دنیای پاک کودکی، پر از سوال که آلوده نشده و در روزمره گی مان گم شده.
به دلیل سادگی صفحات و تصویر سازی عالی می توانم بگم یکی از کتاب های بوده که در سریع ترین زمان ممکن اونو کامل خواندم و از لحظه به لحظه و صفحه به صفحه اون لذت بردم همچنین انیمیشنی که از روش ساختن به معنای واقعی. کلمه میشه گفت کتاب رو زنده کرده و حتی از کتاب هم جلو می زنه
این کتاب، برای کسی که بخواد بفهمتش و تعمق کنه گزینه بسیار مناسبیه دارای شخصیتهای متفاوت هست و هر کدام خود باوری زیبایی رو نمایش میده
بعضی جملات جالب کتاب رو در پایین آوردم
موش کور گفت: «من خیلی کوچیکم.»
پسرک گفت: «آره، ولی با بودنت تغییر بزرگی ایجاد میکنی.»
«دوست داری بزرگ شدی چی بشی؟»
پسرک گفت: «میخوام مهربون باشم.»
پسرک پرسید: «فکر میکنی موفقیت چیه؟»
موش کور گفت: «دوستداشتن.»
«بهنظرت بزرگترین راه هدردادن وقت چیه؟» موش کور گفت: «اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»
این متن رو برای شرکت در چالش شهریور ماه طاقچه نوشتم