(شرحی از نفاق کشورهای اسالمی در برابر فلسطین)
در میدان دیپلماسی امروز، برخی کشورها گویی بر لبهی نفاق گام میزنند؛ از یک سو، در برابر مردم و رسانهها شعار حمایت از فلسطین و مقاومت سر میدهند، اما از سوی دیگر در پشت پرده، روابط اقتصادی با رژیم اسرائیل را نهتنها قطع نکردهاند، بلکه گستردهتر نیز ساختهاند. این تضادی است که باید آشکار شده و در معرض نقد و بررسی قرار گیرد.
وقتی از نفاق سخن میگوییم، به فاصلهای میان شعار و عمل اشاره میکنیم؛ یعنی دولتی که همچنان میتواند در سخنان خود شعار مقاومت دهد، اما در زیرساختها و مسیرهای اقتصادی، راه را برای ارتباط با اسرائیل هموار کند.
اگر بخواهیم با زبانی تلختر بگوییم: نه تنها «از دور هوای فلسطین را دارند»، بلکه در زیر پای مقاومت را خالی میکنند.
همسفره اشغالگر
در سال ۲۰۲۴، حجم مبادلات اقتصادی جهان اسلام با اسرائیل حدود ۱۸ میلیارد دلار برآورد شده است که شامل ۱۳/۳ میلیارد دلار صادرات رژیم به کشورهای اسلامی و ۴/۵ میلیارد دلار واردات از آنهاست. این در حالی است که معاملات بین اسرائیل و کشورهای اسلامی روند افزایشی دارد. برای مثال، تجارت بین اسرائیل و پنج کشور عربی شامل امارات، مصر، بحرین، اردن و مراکش در سال گذشته شاهد رشد چشمگیری بودهاست. در همین دوره، بحرین تنها طی شش ماه نخست، ۷۰/۵ میلیون دلار تجارت با اسرائیل ثبت کردهاست.
این عددها، اگرچه در نگاه اول ممکن است برای برخی دولتها عجیب به نظر برسد، اما بخشی از یک استراتژی دوگانه است: در مجامع اسلامی و رسانهها، برخی دولتها با مواضع حمایتی از فلسطین و انتقاد از سیاستهای اسرائیل، وجههای اخلاقی میسازند، اما در پشت پرده، به دلیل منافع اقتصادی، امنیتی یا فشارهای خارجی، روابط را حفظ میکنند. واکنشهای دیپلماتیک این کشورها نیز به همین اندازه پیچیده است.
دلارهای خونین
نفاق دقیقاً از همینجا آغاز میشود: از فاصلهی میان ادعا و عمل. در حالیکه کودک فلسطینی زیر آوار جان میدهد، دلارهای نفتی در جیب صنایع تسلیحاتی رژیم میریزد؛ و در همان حال ایران برای رساندن صدای مظلومان، هزینههای سنگین سیاسی و اقتصادی میپردازد.
نفاق تنها محصول ارادهی داخلی نیست؛ بسیاری از تصمیمات اقتصادی و دیپلماتیک کشورهای اسلامی تحتتأثیر فشارها و نفوذهای خارجی شکل میگیرند. سرمایهگذاران، پیمانهای امنیتی و لابیهای منطقهای و بینالمللی مسیر سیاستها را بهگونهای هدایت میکنند که ظاهر امر نشاندهندهی حمایت از مقاومت است، اما در عمل شرایطی فراهم میشود تا رژیم صهیونیستی برنامههای خود را بیهیچ مانعی پیش ببرد.
این واقعیت آشکار میکند که مبارزهی حقیقی با اشغالگری تنها زمانی ممکن است که سیاست خارجی و تصمیمگیری ملی، مستقل از فشارهای بیرونی بازتعریف شود.
نسل جدید و مطالبهگری مردمی
امید در نسل جوان و نهادهای مستقل نهفته است. جوانان امروز با دسترسی به آمار، میتوانند میان شعارها و عملها تفاوت بگذارند و افکار عمومی را درگیر کنند. شبکههای دانشجویی، انجمنها و رسانههای مستقل میتوانند با مستندسازی و اطلاعرسانی، جریانی شکل دهند تا نفاق ساختاری کاهش یافته، دیپلماسی واقعی در حمایت از مقاومت شکل گیرد تا بتوان بخشی از عدالت و همبستگی را ایجاد کرد.