
قبل از اینکه به نتیجه، کیفیت و روند مذاکرات بپردازیم و تحلیلهای شاذی در این خصوص ارائه دهیم، بهتر است چند قدم عقبتر برویم و به واکاوی علت دعوت مذاکرات بینالمللی از ایران بپردازیم. اگر این مسئله مشخص شود، دیگر در محاسبات خود علت مذاکرات را عامل برهم زدن آن نمیدانیم.
قدرت و تأثیر آن
موضوع قدرت و تأثیر آن بر فرآیند مذاکرات بینالمللی همواره مورد بحث و بررسیهای زیادی قرار گرفته است. یک واقعیت بدیهی در این زمینه وجود دارد که معمولاً نادیده گرفته میشود: قدرت موشکی و توانایی هستهای یک کشور میتواند عاملی تعیینکننده در ایجاد فضای مناسب برای مذاکرات باشد. بهجای آنکه رسانهها به این عوامل به عنوان تسهیلکننده مذاکرات توجه کنند، بسیاری از اوقات این موارد به عنوان عواملی منفی و مسبب بهم خوردن مذاکرات معرفی میشوند.
تاریخچه مذاکرات هستهای
زمانی که کشوری به تواناییهای نظامی و هستهای دست مییابد، این موضوع به شدت بر جایگاه آن کشور در عرصه بینالمللی تأثیر میگذارد. تاریخ به خوبی نشان میدهد که مذاکرات بینالمللی در شرایطی به وقوع میپیوندد که طرفین در تلاشاند تا از منافع یکدیگر بهرهبرداری کنند. وجود تواناییهای نظامی و یا برنامههای هستهای نهتنها باعث افزایش قدرت چانهزنی یک کشور میشود، بلکه در برخی موارد، به عنوان یک وسیله برای به گفتگو نشستن طرفین نیز عمل میکند.
نمونههای معاصر
بهعنوان نمونه، در تاریخ مذاکرات هستهای ایران، میتوان به موارد متعددی اشاره کرد که طرفهای خارجی تنها زمانی به سمت میز مذاکره با ایران آمدهاند که این کشور به ظرفیتهای هستهای خود دست یافته است. قبل از آن، هنگامی که ایران در مراحل ابتدایی این برنامه بود، از طرف کشورها بهویژه کشورهای غربی به شدت تحت فشار قرار داشت و هیچ تمایلی به مذاکره وجود نداشت. اما به محض اینکه ایران توانست قابلیتهای هستهای خود را تثبیت کند، کشورهای متعددی از جمله ایالات متحده و کشورهای اروپایی ناچار به شناخت و مذاکره با ایران شدند. نمونه دیگر، مذاکرات شش جانبه درباره برنامه هستهای کره شمالی است که درست بعد از آزمایش هسته ای و قدرتنمایی کره شمالی صورت گرفت و هدف این مذاکرات متقاعد کردن کره شمالی به توقف برنامههای هستهایاش و در عوض ارائه کمکهای اقتصادی و امنیتی به این کشور بود. که نشاندهنده الگویی مشابه است.
بنابراین، درست است که قدرتهای هستهای و موشکی میتوانند در نوعی منازعه قرار بگیرند و تنشها را افزایش دهند، اما واقعیت این است که در بسیاری از موارد، این قدرتها میتوانند به عنوان عاملی برای تسهیل مذاکرات نیز عمل کنند. متأسفانه، رسانهها و تحلیلگران بعضاً تمایل دارند که به این موضوعات به عنوان مسائل منفی نگاه کنند و قدرتهای نظامی و هستهای را به عنوان موانع مذاکرات معرفی کنند. در حالی که اگر به تاریخ مذاکرات بینالمللی نگاه کنیم، میبینیم که در موارد متعدد، قدرت نظامی و توان هستهای نقش اساسی در به وجود آوردن شرایط لازم برای برقراری گفتوگو داشته است.