شکر خدا و به مبارکی و میمنت، بانک آینده نیز به پایان عمر خود رسید و دست خویش را از خرخرهی آیندهی این مملکت برداشت.
دانشجویان انجمن مستقل هم به همین مناسبت، در حیاط دانشکدهی اقتصاد مجلس ترحیمی برای این جرسومهی فساد به صرف شیرینی ترتیب دادند که، الحمدلله، بهخوبی برگزار شد(خدا را شکر، باران هم نیامد).
به امید آنکه جشن محاکمهی مدیرعامل این «مثلاً» بانک، اینبار در حیاط دانشکدهی حقوق برگزار شود...
هالووین؟ نه، ممنون؛ ما علوماج داریم!
چندی پیش دانشجویان دانشکدهی علوم اجتماعی به اوضاع مخوف سرویسبهداشتی زیرزمین دانشکده اعتراض کردند؛ علت هم روشن بود: هر بار که در را باز میکردی، حدود سیـچهل حشره(شرمنده، بخوانید سوسک) روبهروی چشمانتان به شما سلام میدادند.
مراتب تشکر را نیز از مدیریت محترم دانشکده بهجا میآوریم که بهجای رسیدگی به اوضاع آن مکان، سرویسبهداشتی اساتید را مرمت کردند!
باکی نیست؛ اگر قرار نیست اقدامی شود، دستکم یک حشرهکش بدهید تا خودمان کار را دربیاوریم...
آبیاری گیاهان دریایی
مدتیست که در میان پایاننامههای دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی گردش میکنم. میدانید بعد از مطالعهی بسیاری از آنها چه پرسشی ذهنم را درگیر کرده است؟
اگر روزی همهی این پایاننامهها به آتش کشیده شود، آیا واقعاً چیزی در این کشور تغییر میکند؟
آیا شش سال درس میخوانیم تا نتیجهاش بشود پایاننامهای با عنوان «تحلیل مجازاتهای سالب آزادی در ادبیات داستانی دورهی پهلوی؟» واقعاً چرا باید محصول اینهمه هزینهی ملی چنین باشد؟
هر سال میلیاردها تومان صرف دانشگاهها میشود تا بدون ضابطهی علمی روشن، مجموعهای از پایاننامهها منتشر گردد.
اگر الزام روشنی برای انطباق پایاننامهها با نیازهای واقعی کشور ایجاد شود و آییننامههای آموزشی و پژوهشی اصلاح گردند، بهراحتی میتوان شاهد شکلگیری خیل عظیمی از پژوهشهای کاربردی بود.
همچنین اگر آییننامهی ارتقای اساتید امتیاز بالایی برای چنین تحقیقاتِ مسئلهمحور در نظر گیرد، بیش از هشتاد درصد مسیرِ کارآمدسازی دانشگاه هموار خواهد شد.