
مدتی نمیگذرد که موضوع FATF، بهویژه دو لایحهی حساس و پرچالشِ CFT و پالرمو، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است. اینبار، در فضای نسبتاً بستهی کمیسیون مشترک مجمع تشخیص مصلحت نظام، این دو لایحه توانستند نخستین چراغ سبز را دریافت کنند؛ نشانهای از عبور از مرحلهای دیگر در مسیر پرپیچوخم تصویب.
اکنون، زمزمهها حکایت از آن دارد که این لوایح بهزودی در صحن علنی مجلس نیز مورد بررسی قرار خواهند گرفت. چنانچه نمایندگان ملت نیز مهر تأیید بر آن نهند، دیگر چیزی جز اجرای رسمی و علنی این مقررات باقی نخواهد ماند؛ اقدامی که بیتردید، فارغ از جنبههای حقوقی و سیاسی، پیامدهایی جدی و نگرانکننده در حوزههای اقتصادی و امنیتی کشور به همراه خواهد داشت.
این روند، اگرچه از منظر برخی گامی در راستای تعامل بیشتر با نهادهای بینالمللی تلقی میشود، اما در نگاه منتقدان و متخصصان این مسئله، میتواند درهای تازهای را به سوی دخالتهای بیرونی و محدودسازی سیاستهای مستقل کشور بگشاید.
با FATF از چاله به چاه
آنسوی پذیرش FATF، سایههایی از تهدید و تردید دیده میشود. در راستای تبعات نامناسبی که پذیرش FATF بهدنبال دارد، اگر تأملی بر این چالشها داشته باشیم، نکات زیر قابل توجه است:
- در روزگاری که فشار تحریمها، راههای رسمی مبادله را مسدود ساخته، نقل و انتقال فیزیکی ارز به ابزاری برای زندهماندن بدل شده است. اما پذیرش این تعهدات، این روزنهی حیاتی را نیز میبندد و تیشه به ریشهی تجارت کشور میزند.
- واگذاری شریانهای مالی و اسرار تجارت ملی، و پردهبرداری از راههای گذر از تحریمها، آن هم در برابر نهادهایی چون FATF که در تسلط دولتهای سلطهگر چون آمریکا و انگلستان هستند، چیزی نیست جز سپردن گلوی اقتصاد ایران به تیغ بیرحم محدودیت و محاصره. به راستی، آیا تحریمهای دشمن کافی نبوده که قصد داریم خودمان، خودمان را تحریم کنیم؟
_ در دل این توافقنامهها، تعهدی نهفته است که ما را وادار میسازد تا در برابر جبهههای مقاومت، همچون حزبالله و حماس، صف بکشیم؛ جریاناتی که اگرچه از نگاه قدرتهای غربی در زمرهی تروریستها آمدهاند، اما در جان ملتهای آزاده، نماد ایستادگی و آزادگیاند. فراتر از آن، این توافقها میتواند زمینهساز برخورد با حامیان داخلی جبههی مقاومت، اعم از آحاد مردم، نیروهای میدانی چون نیروی قدس، و حتی فرماندهان آن شود؛ تا آنجا که همکاری کامل قضائی با دادگاههای غربی و تحویل این فرماندهان به بیگانگان نیز در دستور کار قرار گیرد.
_با پذیرش FATF، ایران ممکن است همچنان در لیست سیاه باقی بماند، چرا که تحریمهای ثانویهی آمریکا و فشارهای سیاسی از سوی قدرتهای جهانی، بزرگترین مانع برقراری ارتباط بانکی و مالی با جهان است. افزون بر این، تعهدات FATF در خصوص مبارزه با تأمین مالی تروریسم میتواند ایران را در تعارض با سیاستهای داخلی و حمایتش از گروههای مقاومت قرار دهد. به همین دلیل، حتی رعایت این استانداردها نیز ممکن است نتواند مانع از باقی ماندن کشور در لیست سیاه شود.
این سوالات مغفول نمانَد!
بیگمان، این مسئله جای تأمل عمیق دارد؛ علیرغم آنکه ایران ۳۹ بند از ۴۱ بند «برنامه اقدام» را بهطور کامل اجرا کرده و تنها پیوستن به دو کنوانسیون باقی مانده است، شگفتآور است که FATF حتی ۲۴ اقدام از ۳۹ بند اجراییشده را تأیید نکرده و همچنان بهانهجویی میکند. در این شرایط، جای سوال است که اصرار برای تصویب CFT و پالرمو چه معنایی میتواند داشته باشد، هنگامی که اقدامات قبلی ایران نیز مورد تأیید قرار نمیگیرد؟ آیا این روند بهراستی نشانهای از اراده واقعی برای همکاری سازنده است یا تنها بازی در زمین دیگران؟