نگاهی به صحبتهای اخیر محمود سریعالقلم
سخنان اخیر محمود سریعالقلم مبنی بر اینکه «فقرا نباید در سیاست و اقتصاد وارد شوند، زیرا فاقد ظرفیتهای ذهنی لازم هستند» موجی از واکنشهای اجتماعی و سیاسی را برانگیخت. این دیدگاه نهتنها فاقد پشتوانه علمی و تجربی است، بلکه آشکارا حامل بار نخبهگرایانه و تبعیضآمیز است که با اصول عدالت اجتماعی و مردمسالاری دینی در تضاد قرار دارد.
نخست باید یادآور شد که تاریخ سیاسی و اجتماعی جهان سرشار از نمونههایی است که خلاف ادعای سریعالقلم را ثابت میکند. رهبران بزرگی چون آبراهام لینکلن، نلسون ماندلا و لولا داسیلوا از طبقات محروم برخاستند و توانستند مسیر توسعه و عدالت را در جوامع خود هموار کنند. این شواهد نشان میدهد که توانایی ذهنی و ظرفیت سیاسی افراد به طبقه اجتماعی یا وضعیت اقتصادی آنان وابسته نیست، بلکه به فرصتهای برابر، آموزش و مشارکت اجتماعی بستگی دارد.
حرکت به لیبرالیسم اول
این نوع نگاه نخبهگرایانه در امتداد همان خط فکری است که پیشتر توسط برخی روشنفکران داخلی مانند محسن رنانی مطرح شد؛ او نیز با ادعاهای غیرعلمی درباره «کورتکس نازک آسیاییها» و «زبان بسته فارسی» تلاش کرد عقبماندگی توسعه را به عوامل زیستی یا زبانی نسبت دهد. چنین تحلیلهایی در واقع بازتولید انگارههای نژادپرستانه و طبقاتی قرن نوزدهم است که برای توجیه سلطه و برتری گروهی خاص به کار میرفت.
از منظر اسلامی و انسانی، این سخنان آشکارا با آموزههای عدالتمحور قرآن و سنت در تضاد است. اسلام نهتنها فقرا را از مشارکت اجتماعی و سیاسی محروم نمیداند، بلکه آنان را صاحبان حق و کرامت معرفی میکند. پیامبر اسلام(ص) و بسیاری از یاران نزدیک او از طبقات پایین جامعه برخاستند و همین حضور گسترده اقشار محروم بود که به استحکام امت اسلامی انجامید.
بحران اعتبار عمومی سریعالقلم نشان داد که جامعه ایران نسبت به هرگونه نگاه تحقیرآمیز به طبقات پایین حساس است. واکنشهای گسترده در فضای مجازی و رسانهها، او را از «استاد توسعه» به «نماد فاشیسم طبقاتی» بدل کرد. این سقوط سریع نشان میدهد که مردم ایران، فارغ از گرایشهای سیاسی، بر عدالت اجتماعی و شایستهسالاری تأکید دارند و هرگونه تبعیض آشکار را برنمیتابند.
باید به جامعه درست نگاه کرد
در نهایت، نقد اصلی به سریعالقلم آن است که او به جای تحلیل علمی و ساختاری از مشکلات توسعه در ایران، به سادهسازی و برچسبزنی طبقاتی روی آورده است. این رویکرد نهتنها کمکی به حل بحرانهای کشور نمیکند، بلکه شکافهای اجتماعی را عمیقتر میسازد. باید بر این نکته تأکید کرد که توسعه پایدار تنها با مشارکت همه اقشار جامعه، بهویژه طبقات محروم، امکانپذیر است و هرگونه نخبهگرایی یا تبعیض، مانع تحقق عدالت و پیشرفت خواهد بود.