ویرگول
ورودثبت نام
mostaghelatu
mostaghelatu
mostaghelatu
mostaghelatu
خواندن ۵ دقیقه·۸ ماه پیش

در ترازوی تاریخ

بررسی روند توسعه در جمهوری اسلامی ایران
بررسی روند توسعه در جمهوری اسلامی ایران


در دو یادداشت گذشته، روند توسعه در زمان قاجار و پهلوی را توضیح دادیم و مشکلات توسعه در این دو نظام شاهنشاهی را به تفصیل بیان کردیم.
در این یادداشت قصد داریم تا ادامه روند توسعه در دوره جمهوری اسلامی ایران را بیان کنیم و تفاوت‌های آن با رویکردهای گذشته را دریابیم.
فرض کنید در زمستان سال ۱۳۵۵ خانه نشسته‌اید و کتاب ریشه‌ها از الکس هیلی را در دست دارید. آنچه که رخداد جامعه آمریکا در گذشته است را می‌خوانید و از وضعیت اسفناک سیاهپوستان آمریکایی مو به تن‌تان سیخ می‌شود. متعجب هستید از این همه نابرابری که جامعه فرادست آمریکایی نسبت به سیاهپوستان انجام می‌دهد. کمی آن‌طرف تر اما خارج از عالم مجاز، مردمی ایرانی‌تبار، هسته خرما پودر کرده و میخورند. مردمی هنوز در بیابان، در خانه‌های چوبی زندگی می‌کنند، مردمی به برکت درآمد‌های سرشار نفت و گاز، از نعمت آب و برق و گاز محروم‌اند و ما نمی‌دانیم. یقیناً کمی درک این حقیقت و مرتبط کردن آن با آنچه الکس هیلی از سرگذشت مردمان آمریکا گفته است برای‌مان دشوار خواهد بود. اگر خوب بخواهیم مسئله را واکاوی کنیم، این موضوع بیش از پیش نمایان می‌شود که اساساً چرا ایرانیان انقلاب کردند؟ یقیناً رسیدن به عدالت یکی از مهمترین دغدغه مردم ایران در دهه پنجاه بوده است. عدالتی که زیر سایه همایونی، مدت‌ها پنهان شده بود و شعارش تنها در کتاب‌های تاریخ به یاد آورده می‌شد.
توسعه هدفمند
۲۷ خرداد ۱۳۵۸ بود که به دستور رهبر فقید جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(ره)، جهاد سازندگی تشکیل شد. این نهاد با اهداف مختلفی از جمله، رفع نابرابری و ناعدالتی و ایجاد یک گروه منسجم انقلابی در راستای پیشبرد اهداف انقلاب شروع به کار کرد و در سال ۱۳۶۲ تبدیل به وزارتخانه شد. اگر بخواهیم تاریخ را طبق آنچه حقیقت دارد بازگو کنیم، حقیقت آن‌ است که ما توسعه در مناطق محروم را بیشتر مدیون گروه‌های داوطلب جهادی هستیم تا تکنوکرات‌های به ظاهر هدفمند. شاید اگر امثال حاج عبدالله والی‌‌ها نبودند امروز در لرستان و خراسان و کردستان و سیستان و بلوچستان و هرمزگان و... محرومیت‌هایی از جنس بردگان قرون وسطی مشاهده می‌کردیم. مگر آن نیست که به برکت سودهای سرشار نفت و گاز و وجود مهندسان و تکنوکرات‌های اروپایی در دوره پهلوی، مردم غیور این مناطق، از ابتدایی‌ترین مایحتاج زندگی محروم بودند؟ به‌نظر افراد انقلابی دهه شصت، به خوبی این نکته را دریافته بودند که روند توسعه را نمی‌توان تنها با ساز و کار سازمانی جلو برد، بلکه نیرویی مقاوم‌تر می‌طلبد که دغدغه‌اش نه از جنس پول که از نیروی ایمان باشد. بگذریم، جهاد سازندگی در جمهوری اسلامی شکل گرفت و روند خود را بعد از جنگ با قدرت بیشتری ادامه داد و بسیاری از خرابی‌ها را ترمیم کرد. این نهاد بعدها با وزارت کشاورزی ادغام شد و وزارت جهاد کشاورزی را شکل داد. عمده نیروهای داوطلب نیز، ذیل گروه‌های جهادی، کار خود را تا به امروز ادامه دادند.

اقتصاد مقاومتی
با پایان یافتن جنگ تحمیلی هشت ساله، ایران نیازمند یک تعریف جدید از اقتصاد بود. تعریفی که هم بتواند مشکلات اقتصادی پس از جنگ را برطرف کند و هم توان مقابله با استعمارگران جدید را داشته باشد. پیشتر گفتیم که تجربه بر ما اثبات کرده که وابستگی به سیستم‌های پیچیده اقتصادی، نتوانست ایران را به رشد و توسعه برساند. همچنین توسعه وابسته و پس از آن، برنامه‌های بلندمدت غربی را بررسی کرده و به ضعف‌های آن پی بردیم. سیاست موازنه منفی و گرفتن وام‌های کلان از کشورهای غربی نیز نتیجه‌ای جز وابستگی بیشتر به همراه نداشت. جمهوری اسلامی اما سیاست مقابله را در پیش گرفت و تلاش کرد برای نجات اقتصاد خود، در برابر تحریم و تهدید، اقتصاد مقاومتی را بازتعریف کند. اقتصاد مقاومتی برخلاف آنچه نگاه بین اکثریت جامعه است، حاصل نگاه ایرانی به تحریم‌ها نبود. خیلی قبل‌تر از ایران، کشور آلمان از این سیاست بهره برده بود و اقتصاد ورشکسته حاصل از جنگ جهانی دوم را احیا کرده بود. طوری که آلمان، به بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی اروپا تبدیل شد. آلمان اقتصاد مقاومتی را در دو نگاه کلان، یکی حمایت از تولید داخلی و دیگری فرهنگ‌سازی پیش برد. حتی زمانی که اروپا و آمریکا در سال ۲۰۰۸ دچار یک رکود اقتصادی عظیم شده بودند، آلمان توانست با این نگاه، ظرفیت اقتصادی خود را دوچندان کند. به‌طوری که با تعطیل شدن کارگاه‌ها و شرکت‌های بزرگ، نیروهای متخصص خود را بیکار نکرد و در عوض، دوره‌های مختلف علمی به راه انداخت و بهره‌وری منابع انسانی خود را افزایش داد. ایران نیز اقتصاد مقاومتی را در جهات گوناگون تبیین کرد و سعی بر آن داشت تا در عرصه عمل این سیاست را اجرایی کند. تأکیدهای فراوان رهبر جمهوری اسلامی ایران بر اقتصاد مقاومتی، افزایش تولید و برداشتن موانع تولید، همگی در راستای ساخت اقتصادی پویا در ایران رقم خورد که تاکنون نیز ادامه داشته است. نکته قابل توجه این است که اقتصاد مقاومتی، آن‌طور که باید در ایران اجرا نشده است. دخالت‌های پی‌ در پی تکنوکرات‌های داخلی، موانع و سنگ‌اندازی سران استعمار، سیاست‌های استعماری بانک‌ها و نهادهای بین‌المللی، همگی در راستای تضعیف سیاست‌های اقتصادی ایران اثرگذار بوده‌اند. پیدا است که هم حکومت‌های شاهنشاهی قاجار و پهلوی و هم جمهوری اسلامی ایران، هرکدام با برنامه‌های خاص، به دنبال توسعه ایران بوده‌اند، اما آنچه باعث کاهش سرعت توسعه در دوره‌های مختلف شده، ناظر بر نگاه حکومت‌ها بوده است. تلاش شد تا تار برگی از تاریخ معاصر ایران را نشان دهیم و به این حقیقت تاریخی اشاره کنیم که در جهان حقیقی، جوامع فرودست در برابر فرادستان برای پیشرفت باید مقابله کنند نه مذاکره، که اگر مذاکره توسعه را به کشور می‌آورد، ملت ایران سال‌ها پیش به این هدف دست می‌یافتند و دست به دگرگونی نمی‌زدند.
نقل است که در سینمایی، دو آمریکایی در حال تماشای فیلم بودند و روی پرده سینما، دو اسب سیاه و سفید، در حال مسابقه بودند. در همان لحظه آن دو فرد، یکی بر روی اسب سفید و دیگری روی اسب سیاه شرط بست و اسب سفید پیروز شد. فردی که روی اسب سفید شرط بسته بود، ناراحت از دغل‌بازی که انجام داده، پول را از فرد مقابل نپذیرفت و مدعی شد که فیلم را قبلاً دیده است. اما فرد دیگر اصرار کرد که پول را بگید و مشکلی نداشت، چون او به جای یک‌بار، فیلم را دوبار تماشا کرده است و امید داشت این‌دفعه اسب سیاه بازی را ببرد. غافل از آنکه روی اسب بازنده شرط بسته بود. تاریخ نیز چنین است، اثبات آن نیاز به مطالعه و تحلیل دارد و عبرت گرفتن از آن نیازمند خرد است.

اقتصاد مقاومتی
۱
۱
mostaghelatu
mostaghelatu
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید