ویرگول
ورودثبت نام
mostaghelatu
mostaghelatu
mostaghelatu
mostaghelatu
خواندن ۴ دقیقه·۱ روز پیش

مصاحبه با خانم دکتر فلاح تفتی، مدیرگروه فقه و مبانی حقوق اسلامی به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه

ریشه وحدت حوزه و دانشگاه به چه چیزی برمی‌گردد؟ ضرورت این وحدت در چیست؟

در مورد این پرسش باید عرض کنم که ضرورت پیوند میان علم و دین به آثار و اندیشه‌های بزرگانی همچون علامه طباطبایی (ره)، شهید مطهری و امام خمینی (ره) در دوران پیش از انقلاب بازمی‌گردد. پس از انقلاب نیز شهید مفتح این مسیر را ادامه دادند.

هدف اصلی از طرح این ایده، بومی‌سازی علوم و اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها بود. غایت نهایی آن نیز حرکت جامعه به‌سوی جامعه‌ای اسلامی است. در جهان‌بینی ما، این اصل وجود دارد که علم الهی و علم بشری در حقیقت واحدند و از یک منشأ سرچشمه می‌گیرند. می‌توان گفت حوزه نماینده علم الهی است و دانشگاه نماینده علوم تجربی و علوم انسانی؛ و هنگامی که این دو در کنار هم قرار می‌گیرند، «علم نافع» شکل می‌گیرد. از سوی دیگر، همان‌طور که می‌دانیم، ماهیت مسائل و مشکلات جامعه ماهیتی ترکیبی است؛ به این معنا که دین جهت و غایت پیشرفت را مشخص می‌کند و دانشگاه ابزار و روش تحقق آن را فراهم می‌آورد.

منظور از این وحدت چیست؟ وحدت در هدف، روش یا ارزش‌های فرهنگی؟ آیا به معنای حذف یا ادغام این دو نهاد است؟

واقعیت این است که در این‌که حوزه و دانشگاه باید به سمت هدفی واحد و ارزش‌های فرهنگی مشترک حرکت کنند، تردیدی وجود ندارد. اما اگر منظور از وحدت، وحدت در روش باشد ــ همان‌طور که در سؤال نیز مطرح شده ــ باید گفت چنین برداشتی صحیح نیست.

دانشگاه روش‌های تجربی و آماری دارد و حوزه از روش‌های اجتهادی و تحلیلی بهره می‌برد. قطعاً وحدت به معنای حذف یا ادغام یکی در دیگری نیست. هر یک از این دو نهاد، استقلال ساختاری و روشی خود را دارند. وحدت، به نظر من، به معنای هم‌افزایی است؛ یعنی تعامل، ایجاد فضای مشترک گفتمانی و پژوهشی، و فراهم شدن امکان همکاری عملی. به‌عبارتی، هر دو نهاد باید نقش مکمل یکدیگر را ایفا کنند.

چرا در عمل به جایی نرسیده‌ایم و بیشتر در سطح نظری باقی مانده‌ایم؟ راهکار چیست؟

دلایل متعددی وجود دارد. این دلایل می‌تواند ساختاری یا نگرشی باشد. ما نظریه‌های مربوط به اسلامی‌سازی علوم و پیوند علم و دین را عمدتاً در سطح انتزاعی نگه داشته‌ایم. حتی در مواردی که اقداماتی صورت گرفته ــ مثلاً در برخی نهادهای حوزوی که در حوزه علم دینی و اسلامی‌سازی کار می‌کنند ــ می‌بینیم که آثار و کتاب‌ها عمدتاً در همان نهادها باقی مانده و تدریس می‌شود و هنوز جایگاه جدی در آموزش عالی پیدا نکرده است.

نکته دیگر این است که پروژه‌های کلانِ مسئله‌محور تعریف نمی‌شود؛ در نتیجه، الگو یا مدل موفقی شکل نمی‌گیرد و همین مسئله باعث می‌شود عده‌ای بگویند «نمی‌شود». از سوی دیگر، نهادی که متولی وحدت حوزه و دانشگاه است، غالباً درگیر بروکراسی شده و از بدنه اصلی حوزه و دانشگاه فاصله گرفته است. به‌صراحت می‌توان گفت که در بسیاری از موارد، نهادهای حوزوی و دانشگاهی یکدیگر را به رسمیت نمی‌شناسند و گفت‌وگوی واقعی میان آن‌ها شکل نمی‌گیرد.

از همه مهم‌تر، انگیزه لازم برای تحقق این وحدت به‌درستی وجود ندارد و هرکس صرفاً به کار خود می‌اندیشد. به نظر من، راهکار اصلی حرکت به سمت کارگروه‌های مسئله‌محور است؛ یعنی تشکیل تیم‌های مشترک از اساتید دانشگاه و طلاب نخبه، اختصاص منابع به آن‌ها و سپردن حل مسائل عینی جامعه به این گروه‌ها.

همچنین می‌توان رشته‌های میان‌رشته‌ای مؤثر را طراحی کرد؛ رشته‌هایی که با مشارکت واقعی حوزه و دانشگاه طراحی و تأسیس شوند. از سوی دیگر، باید برای مقالات حوزوی و به‌ویژه پژوهش‌ها و مقالات مشترک میان حوزویان و دانشگاهیان، ارزش و مشوق واقعی در نظر گرفت.

نقش تشکل‌های دانشجویی، با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب بر تمرکز بر داخل دانشگاه، در این مسئله چیست؟

تشکل‌های دانشجویی و همچنین طلاب، نیروهای جوان، پرانرژی و کمتر درگیر بروکراسی هستند؛ و همین مسئله آن‌ها را به بهترین نقطه برای آغاز این مسئله تبدیل می‌کند. می‌توان بسترهایی برای گفت‌وگوی واقعی میان طلاب و دانشجویان فراهم کرد؛ مثلاً از طریق کرسی‌های آزاداندیشی و مناظره درباره مسائل روز و حساس جامعه، مانند عفاف و حجاب، بانکداری یا علوم انسانی.

همچنین می‌توان اردوهای مشترک، بازدیدهای علمی و طرح‌های جهادی را به‌صورت مشترک برگزار کرد تا هم‌افزایی عملی شکل بگیرد. حتی بازدیدهای متقابل ــ حضور طلاب در دانشگاه‌ها و دانشجویان در مدارس علمیه ــ می‌تواند در کاهش فاصله مؤثر باشد.

و نکته آخر اینکه، خانم آقاجانیان، ما نمی‌توانیم وحدت حوزه و دانشگاه را صرفاً یک پروژه دولتی بدانیم. وحدت واقعی زمانی شکل می‌گیرد که اساتید دانشگاه، دانشجویان و طلاب خود را در کارها شریک و مکمل یکدیگر بدانند؛ نه رقیب و نه بیگانه از هم.

۰
۰
mostaghelatu
mostaghelatu
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید