بررسی وضعیت آبی کشور تا ابتدای ماه سوم پاییز
اگر در هفتههای اخیر با فشار قطرهچکانی آب، قطعیهای شبانه، یا دوشهایی که بیشتر حالت تزریق گاز پیدا کردهاند مواجه شدهاید، تنها نیستید. ماجرایی که امروز با آن روبهرو هستیم، دیگر اسمش «کمآبی» نیست؛ بحران است، آنهم از نوعی که رئیسجمهور را وادار کرده بگوید «اگر وضع همین باشد، شاید مجبور شویم تهران را تخلیه کنیم». چنین جملهای هم هشدار است، هم اعتراف: دلخوری ما از مدیریت و دلخوری طبیعت از ما.
پاییز بیباران
طبق گزارشهای رسمی سال آبی ۱۴۰۵–۱۴۰۴، میانگین بارش کشور تا پایان آبان فقط ۵.۶ میلیمتر بوده؛ رقمی که اگر روی شیشه ماشین بنشیند، راننده حتی زحمت نمیکشد برفپاککن را روشن کند. در همین زمان سال گذشته بارش ۲۸.۷ میلیمتر بود و میانگین بلندمدت ۲۵ میلیمتر.
به بیان ساده:
ما امسال ۸۰ درصد کمتر از معمول باران دیدهایم و بسیاری از استانها عملاً صفر میلیمتر بارش داشتهاند.
یعنی پاییز بهجای باران، فقط پیام تسلیت فرستاده!
سدهایی که تبدیل به کویر شدند
کاهش بارشها ضربه مستقیمش را بر سدها خالی کرده است. حجم موجود مخازن از *۳۲.۹ میلیارد مترمکعب* سال گذشته به ۲۵.۸ میلیارد مترمکعب رسیده؛ یعنی حدود ۷ میلیارد مترمکعب افت. به عبارت دیگر، فقط یکسوم ظرفیت سدهای کشور آب دارد.
در برخی استانها—تهران، اصفهان، هرمزگان، کرمان، خراسان رضوی—موجودی بسیاری از سدها زیر ۱۰ درصد است؛ رقمی که بیشتر به درصد تخفیف فروشگاهها میخورد تا ذخیره حیاتی یک کلانشهر! ورودی سدها هم تقریباً نصف شده و عملاً توان تأمین آب شرب بسیاری از شهرها فقط برای مدت محدودی باقی مانده است.
ما با منابع آب چه کردیم؟
خشکسالی یک طرف ماجراست؛ مدیریت آبی ما هم طرف دیگر که بعضیوقتها رقابت میگذارند ببینند کدامیک بیشتر ما را بیچاره میکند.
خطاهای بزرگ عبارتاند از:
۱. برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی
چاهها را آنقدر کشیدیم تا آبخوانها خالی شدند و زمین هم قهر کرد و نشست. در برخی مناطق فرونشست ۳۰ سانتیمتر در سال ثبت شده؛ یعنی زمین دارد آهسته و پیوسته فرو میرود و ما هم بیخبر مشغول زندگی روزمرهایم.
۲. مصرف وحشتناک در کشاورزی
باتوجه به مصرف عمدهی آب کشور در کشاورزی، برخی میگویند علت اصلی کم آبی، تأکید مسئولان نظام بر خودکفایی در کشاورزی است. این حرف ذاتاً غلط است زیرا مشکل ما بهرهوری بسیار پایین آب در تولیدات کشاورزی است، نه اصل توجه به کشاورزی. یعنی اگر همین میزان آبی که در ایران برای کشاورزی مصرف میشود در کشور هلند وارد چرخه شود، میتواند حداقل ۲ برابر محصول بدهد. اصلاح شیوه آبیاری نیازمند فناورهای خیلی پیچیده نیست زیرا در برخی مقاط کشور به صورت شخصی اجرا شدهاست و اثرات قابل توجهی داشته.
۳. مصرف خانگی بالا در کلانشهرها
تهران، مثل همیشه، پرمصرفترین و بیصبرترین است. مصرف شهر آنقدر بالاست که سدها فقط به امید صرفهجویی مردم زندهاند؛ امیدی که معمولاً ناامیدشان میکند.
۴. سرمایهگذاری در مسیرهای نادرست
بهجای اصلاح ابزار و شیوههای آبیاری، بودجهها خرج انتقال آب از خلیج فارس شد؛ پروژههایی گران، دیربازده و محدود. در حالی که همان پول اگر به آبیاری هوشمند و الگوی کشت میرسید، امروز شرایط فرق داشت.
پس چه باید کرد؟
این بحران «راهحل سریع» ندارد. اصلاح الگوی کشت، بازیافت صنعتی آب، شبکه فاضلاب، آموزش مصرف و رفع چاههای غیرمجاز، همه زمانبرند.
حتی جیرهبندی هم در شرایط فعلی فقط مُسکن است، نه درمان.
در این وضعیت، تنها اقدامی که هم فوری است و هم کمهزینه، چیزی است که معمولاً آخر از همه سراغش میرویم:
*بازنگری در رفتارمان؛ از اسراف تا بیتوجهی به حقوق دیگران.
در چنین شرایطی تنها کار اساسی که حداقل از دست ما برمیآید، دعا و تضرع به درگاه الهی است. راهی که همیشه کارساز بودهاست. منتها شرط آن اعتقاد بدین مسیر و رعایت قواعد الهی است. باید توبه کنیم از کفران نعمتها، از اسراف در مصرف گرفته تا تضییع حقوق دیگران، خواه در سطح مردم خواه در سطح مسئولان.