از نیکسون تا ترامپ؛ همه ما کلاهبردار هستیم
در بخش اول، تجربه تلخ دو جامعه را بیان کردیم. گفتیم که دولتمردان آتن و آلمان با فاصله تقریبا 2000 سال، یک راه را برای فروپاشی خود در پیش گرفتند.
در ادامه هم گفتیم آیا آمریکا فرقی با این کشورها و دلار فرقی با این پولها دارد؟
اصلاً چرا اینقدر روی آمریکا تأکید داریم؟ پاسخ این است که اگر آمریکا مانند آلمان و آتن، و دلار هم مانند سکه مسی و مارک آلمان باشد، تنها مردم آمریکا نیستند که از این فروپاشی مالی ضربه میبینند، بلکه تمام دنیا متأثر خواهند شد. چون دلار آمریکا طی 60 سال گذشته، ارز رایج جهانی بوده است. ناگزیر برای فهم دقیقتر این مسئله باید راهی سفری دیگر در تاریخ شویم.
جنگ برای اقتصاد سودمند است
بله؛ جنگ برای اقتصاد سودمند است به شرط اینکه شما طرف جنگ نباشید.
آمریکا نیز در خلال 2 جنگ جهانی از همین اصل بهره برد. کشورهای اروپایی در طی این سالها نیازمند کالا بودند. آنها به دست کشاورزانشان به جای بیل و کلنگ، اسلحه میدادند و کارخانههای آنها به جای وسایل صنعتی، توپ و تانک تولید میکرد.
همین امر باعث شد که اروپا به واردات کالا از آمریکا روی آورد. در این مدت اروپا به آمریکا طلا پرداخت میکرد و کالا میگرفت. این روند تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت و در سال 1945، آمریکا 3/2 طلای جهان را در دست داشت.
به لطف جنگ، درآمد ملی آمریکا طی سالهای 1939 تا 1943، 2 برابر شد.
اروپا پس از سالها جنگ فرسایشی ویران شده بود و در پی بازسازی خود بود. اما نظام مالی آنها عملاً فروپاشیده بود و آنها پولی برای این امور نداشتند. به همین دلیل هم روی به وام گرفتن از آمریکا آوردند و پس از مدتی، اروپا غرق در دلارهای آمریکایی شد.
آمریکا که با ضعیف شدن آلمان و ژاپن خود را در نقش اداره کننده جهان میدید، تلاش کرد تا نظم و ثبات را به نظام پولی جهان باز گرداند، به همین دلیل در سال 1944، نمایندگان 44 کشور جهان در نیوهمپشایر آمریکا گرد هم آمدند تا در خصوص نظام پولی جهان تصمیم بگیرند.
خروجی این جلسه به این شکل شد که تمام ارزهای رایج در جهان به واسطه دلار، توسط طلا پشتیبانی شوند. در واقع هر انس طلا، 35 دلار قیمتگذاری شد و دلار نیز به پشتوانه طلا، سایر ارزهای جهان را پشتیبانی میکرد. این اقدام باعث شد تا مدتی آرامش و ثبات بر سیستم پولی جهان حاکم شود.
شطرنج بررهای نیکسون
تا اینجای داستان گویا همه چیز ختم به خیر شده است و آمریکا در نقش یک ابر قهرمان توانسته سایر پولهای جهان را نجات دهد و آرامش را بر جهان حاکم کند؛ ولی باید گفت این تازه شروع ماجرا بود.
آمریکا بعد از معاهده برتون وودز، بدون توجه به ذخیره طلای خود و فراتر از آن به چاپ پول پرداخت. هزینههای اداره جامعه، برنامههای رفاهی، برنامههای توسعه اقتصادی، تأمین هزینه جنگهای کره و ویتنام، همه و همه دست به دست هم دادند تا آمریکا دیوانهوار به چاپ دلار بپردازد و آن دلارها را در بیرون از خاک ایالات متحده خرج کند، در واقع تورم ناشی از آن را صادر کند.
در سال 1965، ژنرال شارل دوگل، رئیس جمهور وقت فرانسه فهمیده بود که آمریکا در حال کلاهبرداری از جهان است. او میگفت هرگونه پشتوانه پول غیر از طلا غیر قابل قبول است و آمریکا از دلار به عنوان پشتوانه سایر پولها سوء استفاده میکند. فرانسه در آن مقطع دلارهای اضافهاش را به آمریکا بازگرداند و در ازای آن طلاهای خود را باز گرداند. سایر کشورها نیز به پیروی از فرانسه این کار را ادامه دادند.
آمریکا که میدانست بسیار بیشتر از ذخایر طلای موجود در بانک مرکزی دلار چاپ کردهاست و نمیتواند به آن مقدار طلا بازپرداخت کند، در زمان ریاست جمهوری نیکسون اقدامی کرد که بیشباهت به شطرنج بررهای نبود.
نیسکون در سال 1971، هرگونه تبدیل دلار به طلا را متوقف کرد. او گفت:« دلار آمریکا باید تنها بر پایه اعتماد و قدرت اقتصاد ما بایستد نه بر پایه طلا.». همچنین ادعا داشت که این کار موقت است ولی این مدت موقت تا کنون نزدیک به 54 سال طول کشیدهاست!
علاوه بر این، آمریکا طی مذاکراتی که با کشورهای عربی داشت، با آنها توافق کرد که نفت را تنها به دلار بفروشند نه با یورو یا ارز دیگری. همین امر باعث شد که جریان پترو_دلار در جهان تثبیت شود و همه کشورها، علی الخصوص کشورهای اروپایی به این تکه کاغذ که بیرویه توسط آمریکا چاپ میشد نیاز داشته و در واقع چارهای جز استفاده از آن نداشته باشند.
این قصه سر دراز دارد
طی سالهای پس از دهه1970 تا همین لحظه، تمام ارزهای جهان توسط تکهای کاغذ به نام دلار آمریکا پشتیبانی میشوند. هیچ پشتوانه واقعی برای این کاغذهای وجود ندارد. قیمت انس طلا نیز طی این سالها از 35 دلار به 3300 دلار رسیدهاست. در واقع طلا گران نشده است، دلار آمریکا با چاپ بیپشتوانه در برابر طلا بیارزش شده است.