ویرگول
ورودثبت نام
mostaghelatu
mostaghelatu
mostaghelatu
mostaghelatu
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

پژواک تنهایی مخاطب ایرانی

تیغ دو لبه‌ی رسانه: از پایتخت تا پرتگاه فرهنگی
تیغ دو لبه‌ی رسانه: از پایتخت تا پرتگاه فرهنگی


انسان‌ها دوست دارند روایت بشوند؛ این یکی از اصول رشته‌های یاورانه در مواجهه با مراجع هست.
انسان‌ها از اینکه در داستان‌ها، خودشان، مشکلات‌شان و راه‌ حل‌های برون رفت از آن مشکلات را ببینند، نه تنها برایشان جذابیت ایجاد می‌کند بلکه امید و انگیزه برای تغییر را درون‌شان زنده می‌‎کند.
آن چیزی که برای مخاطب مهم است و حس کنجکاوی ایجاد می‌کند، همان است که شخصی مانند خودش را می‌بیند و دوست ندارد آن را در وسط راه بگذارد، پس تا پایان، او و مشکلاتش را همراهی می‌کند.
راز ۷ فصل محبوبیت، وقتی تلویزیون زبان مردم را می‌فهمد
شاید یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌هایی که باعث موفقیت سریال پایتخت در جذب مخاطب شده است، همین روایتِ نزدیک به زندگی ما ایرانی‌هاست.
ترسیم خانواده‌ای معمولی در قالب سریال طی فصول مختلف همراه با چالش‌هایی روزمره از نوع چالش‌های واقعی مردم در جامعه‌ و در نهایت شیوه‌ی برطرف کردن مشکلات و برون رفت از چالش‌ها، باعث شده مردم این فیلم را به زندگی‌ خودشان بسیار نزدیک بیابند و با آن خو بگیرند.
ویژگی مهمی که سال‌ها است در سریال‌ها و فیلم‌های در دسترس مردم، نادیده گرفته شده و باعث دوری و غریبگی هر چه بیشتر مردم با تلویزیون و شبکه‌ی نمایش خانگی شده است.
زخم‌های ناسور فرهنگ
ترسیم روایت‌هایی در این فیلم‌ها که نه نزدیک به واقعیات‌ِ زندگی مردم و فرهنگ جامعه، بلکه گاهاً در تضاد با آن هم هست آثار سوئی خصوصاً بر ارزش‌ها و باورهای مردم گذاشته است و بر پشت کردن به رسانه‌های جمعی هم بی تاثیر نبوده.
سریال پایتخت ضمن وجود نقص‌های زیاد در فیلم نامه، توانست بیش از ۷۰ درصد مخاطب جذب کند و جزء پرطرفدارترین برنامه‌های صدا و سیما در ایام پخش خودش و همچنین صاحب بازدیدهای میلیونی در پلتفرم‌های پخش زنده باشد. اینکه سریال پایتخت با وجود نقص‌هایی در فیلم نامه بتواند چنین حجم بالای از مخاطب را جذب کند، به خوبی نشان می‌دهد که مردم تشنه‌ی محتوای باکیفیت و مرتبط با زندگی خود هستند. آن‌ها به دنبال زرق و برق‌های کاذب نیستند، بلکه صداقت و نزدیکی به واقعیت را می‌خواهد.

آیا صدای مخاطب را شنیدید؟
صحبت‌ها در مورد اینکه رسانه‌ی جمعی مخاطب خود را از دست داده است دگر خریداری ندارد. همانطور که سال‌های اولیه ورود تلویزیون به زندگی مردم، سریال‌های خاص، در هنگام پخش خیابان‌ها را خلوت می‌کردند و ترافیک خیابان‌ها کاهش پیدا می‌کرد، حالا هم دیده می‌شود که با تولیدات مشابه، ترافیک اینترنت‌ و فضای مجازی کاهش می‌یابد!
البته که همگان به خوبی دریافته‌اند که سینما، تلویزیون، نمایش خانگی و در نگاه عام، رسانه، مانند چاقوی دولبه عمل می‌کند.
همانطور که هنگام پخش سریال‌های خاص، صف بلیط‌های زیارتی شلوغ می‌شود و یا صف ثبت‌نام ورزش‌هايي مثل کشتی زیاد می‌شود، از آن طرف می‌توان با ترویج بی‌حیایی، صف‌های دادگاه برای طلاق و یا با ترویج خشونت، صف دادگاه نوجوانان را افزایش داد.
غفلت از سنگر فرهنگ
آنچه مسلم است و باید مورد توجه ویژه‌ی مسئولان مربوطه باشد، این است که اگر این چاقو به دست نااهلش بیافتد می‌تواند تیشه به ریشه‌ی فرهنگ هر جامعه‌ای بزند و آن را دستخوش هر گونه تغییر باب میل دشمنان آن جامعه کند.
ابزاری که ظاهرا‍ً در سال‌های اخیر نظارت ویژه‌ای بر روی‌شان نبوده و افسار گسیخته به مانند زالویی درون خانواده‌ها لولیده‌ و از خون آن‌ها حسابی مکیده است و سعی در تضعیف بنیاد خانواده‌ی ایرانی داشته که تا حدودی در تحقق این امر به نتیجه رسیده‌اند.
نتیجه‌ی این ناله و زاری‌هایم باید این نکته را برساند که در حکمرانی کشور به رسانه‌ها، که جزء لاینفک زندگی ملت‌ها شده است نگاه جدی‌تری شود و به حال خود رها نشوند.
با سوء مدیریت و سهل انگاری، کلید توپ و تانک حمله فرهنگی را در اختیار دشمن قرار داده‌ایم.
حمله‌ای که در نظم نوین جهانی آثاری بیشتر از حمله‌ی نظامی نداشته باشد، کمتر ندارد!
حال قضاوت باشما است؛ کشور ایران در سالیان اخیر از کدام یک آسیب بیشتری دیده است؟


جذب مخاطبصدا سیمافرهنگ جامعهفضای مجازی
۴
۰
mostaghelatu
mostaghelatu
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید