ویرگول
ورودثبت نام
mostaghelatu
mostaghelatu
mostaghelatu
mostaghelatu
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

۱۰۰ بار در اتاق‌های شما

مروری بر آنچه در نشریه سحر گذشت

این یه تیکه کاغذی که دست شماست، شاید به ظاهر یه نشریه ساده باشه، اما درواقع ماحصل ۸سال تغییرات و جنگ و دعواهای مختلفه. یه مدت می‌گفتیم ۴صفحه باشه یا ۲صفحه، هفته‌نامه باشه یا ماه‌نامه، دو تیکه باشه یا یک‌تیکه. خلاصه کم‌کم این یه تیکه کاغذ رو بزرگش کردیم که الان در دستان مبارک شما برسه. برای هر شماره، جلسه جداگانه بررسی موضوعات برگزار کردیم، هر شماره ۶نویسنده و ۴ویراستار درش دخیل بودن و نهایتاً جادوی طراح‌ها بود که همه چیز رو به یک پکیج آماده تبدیل می‌کرد.

آنچه برای ما در این مسیر جذاب بود، دلسوزانه بودن این کارها بود. نویسندگانی که با عشق می‌نوشتن، دغدغه داشتن، در قلم فریاد می‌زدن و این نوشتن‌ها سرآغازی بود بر یک زندگی جدید، زندگی جدیدی برای همه ما که با سحر تغییر کردیم.

چرا در دهه ۶۰ مانده‌ایم؟

اون چیزی که دنیای زیبای گذشته رو از بشر ربود، فضای شگفت‌آور صفحه نمایش جادویی روی دستمان بود که هرچی در اطراف می‌دیدیم در خودش جا داده بود. خب، ما در این ماجراها، تصمیم گرفتیم که نذاریم رابطه اصیل دانشجویی که همیشه با شور و شوق‌های مختلف همراه بود از بین بره. نمی‌خواستیم که ما هم از شما قطع بشیم، می‌خواستیم هر هفته بهانه‌ای برای بحث کردن، دغدغه‌مندی، شنیدن نقدهای دانشحوها و شنیدن مطالبات‌شون داشته باشیم. پس در سال ۹۵ به دهه ۶۰ برگشتیم و سحر رو به عرصه وجود آوردیم.

سال‌ها باهم هم‌کلام شدیم؛ شما ما را نقد کردید، کمک کردید، دست ما را گرفتید تا کم‌کم به بلوغ برسیم.

چرخیدن بین بلوک‌های هر خوابگاه و صحبت با افکار گوناگون بیش از هرچیز ما را با واقعیات آشنا کرد، با حرف دل‌ها آشنا کرد و ما را از جامعه دروغین مجازی خارج کرد. همون موقع بود که از ته قلب دلم می‌خواست که خیلی چیزها کاش در قدیم باقی می‌موند. در این دنیایی که کسی حوصله دیگری رو نداره، سحر بود که ما را کمی به هم نزدیک کرد.

سفره مفت!

درسته که بعد از مطالعه این شماره و خیلی از شماره‌های قبلی این تیکه کاغذ ما که کلی سرش داستان تعریف کردیم آخرش به سفره و زیرکتابی تبدیل میشه، ولی خب بیاید و شما هم مارو کمک کنید. ما بدون انتقادات و پیشنهادات شما نمی‌تونیم رشد کنیم. ما بدون دونستن حرف دل شما و چیستی مطالبات‌تون از دانشگاه نمی‌تونیم اون‌هارو پیگیری کنیم.

پس رفیق، حداقل کمکی که می‌تونی بکنی اینه که یا به همین دوستمون که نشریه رو بهت داد حرفاتو بزنی، یا به شماره الو مستقل توی صفحه آخر بفرستی!

تا سحر ۲۰۰، بدرود...

دهه ۶۰
۱
۰
mostaghelatu
mostaghelatu
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید