رویم به جلو دیدم مور
که بردارد ۵ بر خوی
مور از سخن که عیش دارد
زندگانی اش توشه میکارد
یک مردی ام اخم بر روی
باز شود گره اش از اوی
اوی که شده است همه کسم
بی او میگیرد نفسم
دیده اش زیباست مثل گوی
زلفش چو قوس حالت به روی
خنده اش میگشاید هر چه هست
دوستش دارم ک بر قلب دارم دست