مهدی اقتدارپرور
مهدی اقتدارپرور
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

فراموشی

تو من رو فراموش نکردی ؛ و بلعکس من هم تو رو فراموش نکردم ! ما فقط سعی داریم وانمود کنیم که هم رو فراموش کردیم ! ما سعی میکنیم وانمود کنیم هیچوقت به هم فکر نمیکنیم در حالی که هر چیزی ما رو یاد هم میندازه ؛ از بدیهی ترین چیزها مثل طعم قلیانی که میدانی دوست دارم ؛ مثل پاتوق هایی داشتیم و باهم میرفتیم ؛ مثل بوی عطر تو ؛ مثل بوی عطر من ؛ مثل موج موی تو ؛ مثل تمام چیزهایی که به نوعی ما را بهم وصل میکند ؛ ما تظاهر میکنیم به هم فکر نمیکنیم، درحالی که همیشه به فکرِ همیم. ما تظاهر میکنیم دلتنگِ هم نمیشیم، ولی توام خوب میدونی که چقدر دلتنگِ هم میشیم گاهی و دلمون میگیره از اینکه نیستیم پیش هم ! ما تظاهر میکنیم حالِ خوب و بدمون واسه همدیگه اهمیتی نداره، اما هر دومون خوب میدونیم که جز ما دوتا، هیچکس برامون مثلِ ما نمیشه حتی خانواده هامون ! ما تظاهر میکنیم زمانی به هم علاقه نداشتیم و دوتا دوستِ معمولی بودیم که مدتی درمونِ دردای هم بودن، ولی خوب میدونی که زمانی شده حتی به دروغ، تو منو دوست داشتی. ما دوتا تظاهر میکنیم نسبت به هم بی تفاوتیم، اما هیچ دلمون نمیخواد طرف مقابلمون با کسی باشه ! حاضریم طرف مقابل مون تنها بمونه اما با کسی نباشه ؛ ما دو تا سراغِ هم نمیریم، ولی دورا دور حواسمون به همدیگه‌ست. ما تظاهر میکنیم بیخیالِ هم شدیم، ولی احساسمون اینو نمیگه. ما دوتا درسته از هم دوریم، ولی بیشتر از هر کسی همو میفهمیم. ما تظاهر میکنیم حسی به هم نداریم، اما در واقع ما دوتا خیلی همدیگه رو دوست داریم. فقط راهِ درست رو گم کردیم فقط تو دوره اشتباه بهم رسیدیم‌ ؛ ما فقط‌ ...

دوتادوستبوی عطر
| ɪɴꜰᴊ | ɪɴ ɢᴏᴅ ᴡᴇ ᴛʀᴜsᴛ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید