نرگس آبیار کارگردان و نویسنده فیلم شیار 143 که از لحاظ داستانی و کارگردانی فیلمی بی نقص است نرگس آبیار در باقی فیلمهایش هم از شهر فاصله گرفته. او در فیلمش به درستی سراغ جغرافیایی کمتر دیده شده با لهجهای شیرین که مخاطب کمتر آن را در سینما شنیده است رفته در همان سکانسهای اول فیلم، نویسنده به درستی کاراکترش را معرفی و وابستگی عاطفی عمیق و نگرانی مادر (با بازی مریلا زارعی) برای پسرش یونس را نشانمان میدهد تا اتفاقات پیش رو را برایمان قابل درک کند. مادر (الفت) هر روز مسیری طولانی را طی میکند تا به یونس غذای خانگی برساند تا پسرش گرسنه نماند و مجبور به خوردن غذای معدن نشود. پسر در برابر این کار هر روزه او اعتراض میکند و مادر با رفتاری شوخوشنگ و شیطنتآمیز، مقاومت. رفتاری که الفت را عاشق، جوان، سرزنده و شاداب نشان میدهد. این سکانس معرفی نه تنها بعدتر نگرانی و غم و بیتابی الفت را باورپذیر کرده، که دلسوزی و همراهی مخاطب را هم با او بیشتر میکند.جدای از اینها روزمرگیهای متفاوتی هم دارد. کاهگل و سیمان هم میزند و دیوار میکشد، به گوسفندها میرسد، پابرهنه در کوچه خاکی میدود، از درخت بالا میرود و… کارهایی که علاوه بر اینکه برای مخاطب تازگی دارد، به شکلی ساده، شخصیت قدرتمند و بینیاز او را در کنار روی شکننده مادرانهاش که تاب غم فرزند ندارد، نشان میدهد. زنی که زارعی با اجرای هنرمندانهاش آن را واقعی کرده است.
زارعی به خوبی از پس ادای لهجه برآمده و فرازوفرود و ریزهکاریهای نقش را در آورده است و در سکانس های پایانی که با تابوت فرزندش روبرو می شود به اوج میرسد.
هنر جنگ دانشگاه سوهانک تحلیل