ویرگول
ورودثبت نام
کمیل خجسته
کمیل خجسته
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

راز اشک‌ها

آرمان حزب‌الله رسیدن خود و رساندن مردم به سعادت است. منطق رفتار حزب‌الله چه آن 250سال که معصوم رهبریش می‌کرد و چه در این دوران فرزندان روح‌الله سه عنصر مهم داشت:

1. نیروی حزب‌اللهی انقلابی به قدرت‌گرفتن تفکر انقلابی توجه دارد اما برای قدرت خودش کاری نمی‌کند. رهبر انقلاب تعریف می‌کنند که «هنگامی که قرار بود امام(ره) تشریف بیاورند و ما در دانشگاه تهران تحصن داشتیم، جمعی از رفقای نزدیکی که با هم کار می‌کردیم صحبت این بود که وقتی ایشان وارد می‌شوند، مسؤولیت‌هایی پیش خواهد آمد. گفتیم بنشینیم برای این موضوع، یک سازماندهی بکنیم. رفتیم در اطاقی نشستیم. صحبت از تقسیم مسؤولیتها شد و در آن‌جا گفتم که مسؤولیت من این باشد که چای بدهم! همه تعجب کردند. یعنی چه؟ چای؟ گفتم: بله، من چای درست کردن را خوب بلدم. با گفتن این پیشنهاد، جلسه حالی پیدا کرد. تنافس و تعارض که نیست. ما می‌خواهیم این مجموعه را با همدیگر اداره کنیم؛ هر جایش هم که قرار گرفتیم، اگر توانستیم کارِ آن‌جا را انجام بدهیم، خوب است. این، روحیه‌ی من بوده است. این پیشنهاد، نه تنها برای این بود که چیزی گفته باشم؛ واقعاً برای این کار آماده بودم.»

2. نیروی حزب‌اللهی انقلابی برای خود لابی نمی‌کند. آیت‌الله خامنه‌ای در حالی نامزد ریاست جمهوری اول شدند که خودشان مخالف بودند. اما فشار حزب جمهوری و جامعۀ مدرسین تکلیف بر ایشان درست کرد و در روزهای شهادت شهید رجایی، باهنر، بهشتی و افشاشدن بنی‌صدر و منافقین این مسئولیت سخت را برعهده گرفتند. تصویر آیت‌الله خامنه‌ای در لحظۀ انتخابشان برای رهبری گواه اینست که مسئولیت برای نیروی حزب‌اللهی شیرین نیست. سخت است و جانفرسا.

3. نیروی حزب‌اللهی از صندلی مسئولیت، طراحی صندلی بعدی را نمی‌کند. بلکه صندلی حکم مسئولیتی دارد که باید باری را بر دوش بکشد تا بهبودی در زندگی مردم ایجاد شود. آقا بعد از رهبریشان فرمدند که وقتی بار رهبری بر دوشم افتاد دیگر خذها بقوه. حاج قاسم در مقابل پیشنهاد نامزدشدن برای ریاست‌جمهوری‌اش گفت که «نامزد گلوله‌هاست و در صحراها به‌دنبال آن گلوله‌ای می‌گردد که او را به وصالش برساند.» او در مقابل پیشنهاد مسئولیت بزرگتری مانند فرمانده سپاه‌شدن هم ماندن در نیروی قدس را ترجیح داد که آنجا «موثرتر می‌تواند باشد».

این‌ها عناصر سازندۀ منطق حزب‌الله هستند تا او حق جهاد را ادا کند. حزب‌الله در هر مسئولیتی که هست آن را میدان مبارزه می‌بیند. هر مسئولیتی که دارد، فرصتی می‌بیند تا خود را مصداق فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِر کند. حتی رییس حزب‌اللهی‌های‌ عالم هم که باشی بعداز اُحد از پیامبر می‌پرسی که چرا من شهید نشدم؟! و پیامبر به امیرالمومنین وعدۀ شهادت را می‌دهند که پدرم فدای شهید وحید.

واقعیت حزب‌الله اینست که بی‌محابا به‌سوی آرمانش می‌رود تا لحظۀ شهادت و برایش اشک می‌ریزد. مثل چیت‌سازیان، مثل حاج قاسم، مثل...

آیت‌الله سید علی خامنه‌ایقدرتحزب‌الله
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید