نوع بشر تنهاست و باید این درد تنهایی را تجربه کند. با این حال زندگی انسان همیشه در بودن کنار دیگران محقق میشود.
#سارتر
از زمانی که متولد میشویم، زندگیمان با دیگران درهم بافتهاست.در طول زندگی روابط جدید شکل میگیرند در حالیکه که قدیمیتر ها از هم گسسته میشوند. زندگی بشر به شکلیاست که در آن هرچیز، حتی فردیت مان بسته به روابطمان با دیگران است. بدون روابط فردیت مان از بین میرود و فردیت چیزیست که به واسطه با رابطه با دیگران شکل میگیرد.
اما همیشه حدودی از تنهایی وجود خواهد داشت و به همین دلیل است که باید آموخت تا تنهایی را تاب آورد و در عین امیدواری بکوشیم که تنهاییای را که از بیرون به فرد تحمیل شده را به خلوت گزینی خودخواسته بدل کنیم.
در تنهایی یک جور نقص و کاستی نهفته است حال که خلوت گزینی بیشتر یک نوع گشودگی بیکران در برابر تجربه ها، افکار و احساسات است اما آنان که در چنگال تنهایی گرفتار شدهاند و از آن در عذابند چندان میلی به خلوت گزینی ندارند.
دشواری خلوت گزینی در این است که فرد باید با خودش ارتباط برقرار کند و در ارتباط با خود به صلح و آرامش برسد و فقدان چنین ارتباطی سبب میشود که خود را به حواس پرتی سوق دهیم تا از خود دور باشیم. همچنین در خلوت گزینی باید این امکان را همیشه داشته باشیم که بتوانیم به زندگی با دیگران بازگردیم
بخشی از تجربهمان همیشه خصوصی و شخصی میماند چون نمیتوان آن را کاملا با دیگران در میان گذاشت. درد را معمولا نمیشود مطرح کرد. وقتی درد خیلی شدید شود، جهان و زبان فرد را نابود میکند. درد آدم را لال میکند. آدم میتواند بگوید یک جایش درد میکند، اما وقتی درد شدید میشود، حتی توانایی گفتن آن را هم از دست میدهد. درد شدید را نمیتوان با دیگران درمیان گذاشت.
همهی ما یک جورهایی تنهاییم.
نکته جالبی دیگه ی این کتاب اثر شبکههای اجتماعی بر تنهایی بود: کتاب بیان میکنه بر عکس آنجه تصور میکنیم اکثر آدمها از حیث اجتماعی منزوی تر از قبل نیستند و برعکس ما بیشتر اجتماعی شدیم. انسان ها عمدتا از شبکه های اجتماعی برای گسترش شبکه روابط و حفظ ارتباطات و دوستان و اقوام استفاده میکنند که اغلب همدیگر را میبینند. پژوهش ها حاکی از آن است که افرادی در شبکه های اجتماعی فعالند معمولا در خارج از اینترنت هم فعالند، بیشتر دوستانشان را میبینند و شبکه ارتباطات اجتماعی گسترده تری دارند و بیشتر در فعالیت های اجتماعی و سازمان ها مشارکت میکنند که این نظریه را تایید میکند که فضای اجتماعی جای اشکال دیگر معاشرت را نگرفته است.
با صدهزار مردم تنهایی
بی صدهزار مردم تنهایی.
- رودکی